مسائل چپ
مرضیه شفیع (شمسی)
این متن را بمناسبت فرارسیدن «٨ تیر» و چهل و هشتمین سالگشت، جاودانه شدن حمید اشرف و یاران، نوشته ام؛ در رابطه با زندگی و خصوصیات اخلاقی و مبارزات و فداکاری اکثر رفقای ما و بویژه شهادت رفیق حمید اشرف مطالب زیادی نوشته و اشعار بسیاری نیز سروده شده اند؛ من فقط به یک جمله اکتفا می کنم: «حمید خود به تنهایی یک سازمان بود»!
پرویز صداقت
در چارچوب حاضر به طور خاص به این پرسش میپردازم که در ایران امروز کدام نارساییها و کاستیهای نظری در گفتمان چپ مانع از آن شده که گفتمان کموبیش منسجمی در میان چپ شکل بگیرد تا آن را قادر به پراکسیس سازد که ثمرهاش رویش یک نیروی اجتماعی تعیینکننده در معادلات سیاسی باشد. بر همین اساس، تلاش میکنم با ارزیابی انتقادی نمونههایی از گفتمان چپ در سالهای اخیر، بهویژه از خلال بحثهایی که در همین مجموعه وبینارها ارائه شده است، نقدم را به این گفتمانها ارائه کنم
حمید راهجو
جمهوری خواهی ، تنها یک فرم وشکل نیست ، بلکه مضمون اجتماعی دارد .جمهوری خواهی یک سبک زندگی ودیدن جهان از منظر جامعه است و مرز روشنی با جمهوری یکه سالارانه مستبدین و نخبه سالارانه جهان سرمایه داری دارد . جمهوری ایستگاه اول مسیر رسیدن به سوسیالیسم است وموضوع کانونی جمهوری خواهی حل تضاد دولت وجامعه است و در این شکل از حکومت دولتی حقیقی است که بازتاب واقعی جامعه و جمهور مردم باشد البته که جمهوری خواهی با نحوه زمامداری سوسیال دمکراتیک و دولت لیبرالی تفاوت کیفی دارد .
مانیفست کمونیست [نوشتهی] کارل مارکس و فردریش انگلس، در فوریهی 1848 منتشر شد. این [کتاب] بهدرستی بخشی از چیزی است که مارکس آن را ادبیات جهانی[1] تلقی میکرد؛ آنچه که سرمایهداری سببساز آن شده است. مانیفست، فراخوانی برای کنشِ انقلابی است. اکنون که شمارِ زیادی از مردم در سراسر جهان از ایدهی سوسیالیسم پشتیبانی و سرمایهداری را نقد میکنند، بازگشت به این متن مهم است. گرایشها به سوسیالیسم و ضدیّت با سرمایهداری بیشک در بسیاری از نقاط جهان رو به افزایش است. براساس یک نظرسنجی انجام شده در 28 کشور، از جمله ایالات متحده، فرانسه، چین و روسیه، 56 درصد موافقند که سرمایهداری...
بهزاد کریمی
وقتی اول کلام نوشتم که نه با شخص بلکه با تیپ مواجهیم، مبتنی بر حقایقی با مصادیقی چنین است. کردارهایی یادگار چهل و اندی سال پیش و همچنان جانسخت که حاملاناش علیرغم انزوا، باز همچنان تار خود میتنند تا آزادی و دمکراسی در پای «آمریکاستیزی» و «اسرائیلستیزی» قربانی شود. اما شادکامانه با جامعهای روبرو هستیم که در آن روح آزادیخواهی و دمکراسی طلبی بر فراز هر گرهگاه دیگر این کشور بال میزند و لذا باید به رویکرد و بینش و روش و منشی چنین یادآور شد ...
جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور)
رای عبور از این وضعیت نکبتبار و غیرانسانی، برای اعتلای شخصیت نیروی کار و احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان و تمامی حقوقبگیران راهی جز اتحاد و تشکلیابی وجود ندارد. پیوند جنبش کارگری با دیگر جنبشهای اجتماعی؛ صنفی، سیاسی، فرهنگی، اتنیکی، محیط زیستی، فعالین صلح طلب و نزدیکی هرچه بیشتر با جنبش «زن، زندگی، آزادی» که علیرغم افت حضور میدانی آن در سال گذشته با داشتن پتانسیلهای توانمندی همچنان به حیات خود ادامه میدهد، ندارد.
امید اقدمی
چنانکه پیشتر تصریح شد، مقصود اصلی متن مقدمهی «مبانی همگامی» در بخشی که به «تشکلهای کارآفرینان» اشاره میکند، نه اساساً مربوط به گردش به راست اقتصادی، که مربوط به معرفی نیروهایی است که همگامی آنها را نیروی تغییر میداند. تشکلهای کارآفرینان در این متن، همچون جنبشهای اجتماعی، جنبشهای مطالباتی، نیروهای جمهوریخواه داخل کشور و غیره، یکی از نیروهای تغییر وضعیت موجود هستند.
سارا واگنکنشت
لیبرالیسم چپ درگیر سیاست هویتی، که مردم را تشویق میکند هویت خود را بر اساس اصلونسب، رنگ پوست، جنسیت یا گرایش جنسیشان تعریف کنند، تنها منافع مشترکی را، در جایی که اصلاً منفعت مشترکی در کار نیست، برنمیسازد؛ همچنین در جایی که نیازی فوری به اتحاد وجود دارد، تفرقه ایجاد میکند. لیبرالیسم چپ این کار را با رودررو قرار دادن مداوم «منافعِ اقلیت» و «منافع اکثریت» و تشویق اقلیتها به جدا کردن خود از اکثریت و محدود ساختن خود به دایرهی خودشان انجام میدهد. عجیب نیست که این امر دیر یا زود اکثریت را به جایی سوق میدهد که حس میکنند باید از منافعشان در برابر منافع اقلیتها دفاع کنند.
علی پورنقوی
در روزهای اخیر شاهد نوشته هائی هستیم که چکیده و فصل مشترک آنها انتقاد از چپ است، به دلیل ابراز مخالفت اش با جنایات اسرائیل در غزه. توفیری هم نمی کند که چپ مورد انتقاد این نوشته ها، به صراحت حماس را بابت جنایات اش علیه مردم اسرائیل محکوم کرده باشد یا نه. منطق انتقاد این است که شوروی و نیروهای چپ وقت از ایجاد دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۷ حمایت کردند و فقط بعدها بود که بر زمینۀ جنگ سرد به حمایت از مبارزات فلسطینیان روی آوردند و غیره.
رضا جاسکی
مسئلهی فلسطین و اسرائیل هیچ راهحل ناسیونالیستی، نه در شکل یهودی و نه در شکل اسلامی و یا حتی سکولار کور ندارد. اگر هر دو طرف درگیر، فقط بر پایه «منافع ملی» خود عمل کنند، هر متر مربع موجب خروج از کنفرانسهای مذاکره برای صلح خواهد شد. باید برای دستیابی به یک زندگی صلحآمیز در کنار یکدیگر بر اساس منافع انسانی، برای آرامش و صلح، انترناسیونالیست بود. در این میان، به لحاظ تاریخ ۷۰ سال اخیر بار سنگینتری بر عهده مردم اسرائیل است. فلسطینیها طی چند دهه اخیر عقبنشینیهای زیادی کردهاند و اکنون نوبت آنهاست.
مهرداد خامنه
برای من و نسل من و نسل بعد از ما که بفهمیم افسانهها همه دروغ هستند، هیچ قهرمانی در اینجا همپای یک نوجوان راه نمیرود، تو فخر نمیفروشی، ادای همه چیزدانها را در نمیآوری، ضعف خود را مخفی نمیکنی، بر دیگران نظر خود را تحمیل نمیکنی، برای کاری که به خاطر مردم کردی، برای رنجهایی که بردی از کسی طلبکار نیستی. تو قهرمان نیستی و هرگز نخواهی بود.
باقر ابراهیم زاده
چند لحظه بعد از دستگیری ام در 28 اردیبهشت 1355چشم بسته مرا به محلی بردند که اجساد سوخته و متلاشی شده حدود بیست نفر از زنان و مردان رفقای فدایی مان را در آنجا دیدم و اولین جسد رفیق اسماعیل عابدی بود، تعداد کثیری هم دستگیر شدیم. اکثر رفقای دستگیر شده با هم ارتباطی نداشتند.
مرضیه شفیع (شمسی)
تاریخ هر ملتی مملو از شخصیت ها و افراد تأثیر گذار است که پرداختن به آنها، معرفی و شناساندن آنها به نسل جوان، موجب بالا رفتن آگاهی این نسل شده در مجموع باعث غنای بررسی های تاریخی کشور می شود. وظیفه پژوهشگران و تاریخ نویسان است که با کالبد شکافی تاریخی و شناختن شخصیت هریک از این قهرمانان و عملکرد آنان از زوایای مختلف رفتاری، فرهنگی و اجتماعی، در آگاهی مردم از کُنه آرمان کوشندگان جنبش چپ یاری رسانند.
ژان سباستین کاربونل
این ادعا که طبقهی کارگر دیگر وجود ندارد، معمولاً با جایگزین کردن واژهی «پریکاریا» همراه است که حقوق منظمی دریافت نمیکنند. اما شرایط بیثبات تجربهی اکثر کارگران قریب به اتفاق در سرتاسر تاریخ سرمایهداری بوده است – و هر کجا که وضعیت شغلی باثباتی به چشممان میخورد تنها به این دلیل است که سازماندهی کرده بودیم.
امروزه، بهطور گستردهای بر این مسئله متفقالقولاند که نولیبرالیسم در حالِ هرچه بیثباتتر کردن کار است.
امروزه، بهطور گستردهای بر این مسئله متفقالقولاند که نولیبرالیسم در حالِ هرچه بیثباتتر کردن کار است.
جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور)
این روند حکومت را به وحشت انداخته تا سرکوبها را تشدید نماید، ولی گریزی نیست، چرا که بحران موجود نه از طریق اقتصادی بلکه از طریق سیاسی و با گذر از جمهوری اسلامی حل خواهد شد. با این همه خواست افزایش حقوق متناسب با تورم و بالاتر از خط فقر، امنیت شغلی، آزادی حق برپائی تشکل¬های مستقل کارگری، و آزادی فعالین کارگری بازداشت شده و مدافعان کارگری، فوری¬ترین خواست جنبش کارگری و عامل اتحاد و گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری است.
انتشار منشور ۱۲ مادهای «مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران» در فضایی که حاکمیت خونریز عوامفریبانه مدعی پایان مبارزه مردمی هست و به موازات آن نیز نیروهای ارتجاعی هواخواه سلطنت به پشتیبانی حمایتهای مالی، تبلیغاتی و رسانهای امپریالیستها در پی سوار شدن بر موج جنبش انقلابی مردم برآمدهاند، پاسخی بموقع، مناسب و مسئولانه از سوی نیروهایی بود که ریشه در بطن جامعه دارند و با هویت مشخص اجتماعی و سیاسی، سالهاست برای آزادی، عدالت اجتماعی و برابری در کشور مبارزه میکنند.
جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور)
ما به عنوان «جمعی از فدائیان خلق ایران (داخل کشور)» با گرایشهای سازمانی متفاوت فدایی، در آستانه پنجاه و دومین سالروز حماسه سیاهکل با اتکا به مشخصههای فرهنگ مبارزاتی حماسهسازان این روز تاریخی همچون: صداقت، استقلالرای، پویایی کمونیستی، درک ضرورتهای زمان و از خود گذشتگی، در راستای این هدف مهم تلاش خواهیم کرد. بار دیگر با شادباش این روز خجسته به کلیه رفقای رزمنده طیفهای مختلف فدائیان خلق و همه مبارزین و رهروان راه استقلال، آزادی، عدالت و سوسیالیسم، دست تمامی رفقای فدایی و چپ را در راستای مبارزه مشترک علیه امپریالیسم، نئولیبرلیسم و رژیم ضدمردمی حاکم بر ایران صمیمانه میفشاریم.
س. شکیبا
امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم حماسه ی سیاهکل به مثابه ی رخدادی بزرگ در روند مبارزات طولانی مردم ایران، در تاریخ این سرزمین جای گرفته و نه انکار شدنی و نه قابل حذف است، گرچه قابل نقد است!
آرام بختیاری
موضوع مرکزی تمام آثار مارکس و انگلس، نقد اقتصاد سیاسی سرمایه داری است. مارکس این مفهوم عمومی را در غالب آثار خود به کار می برد. آثار مارکس و انگلس رابطه تنگاتنگی با هم دارند و مکمل هم هستند. آنها آثار مهم مارکسیسم را با هم خلق کردند.
دنیز ایشچی
چهارمین دوران موفقیت بزرگ جنبش کمونیستی ایران را میتوان به شکل گیری و پیکار جنبش فدائیان خلق در دهه های چهل و پنجاه، بخصوص تا انقلاب سال پنجاه و هفت اختصاص داد. دوران پیکارهای فداکارانه و جان فشانانه ای که باید بر خفقان، سرکوب و یاس و ناامیدی ها غالب آمده و ققنوس وار از زیر خاکسترهای ویرانه های سوخته، مانند دانکو، مشعل سوزان قلب های خویش را برافراشته و نسل های جدید را به پیکار ازادیخواهانه فرا می خواندند.
بهزاد کریمی
این در ایران ما، معیاری است طلایی: هر مخالف جمهوری اسلامی نه تنها لزوماً چپ نیست که چه بسا حامل راستترین گرایش برنامهای هم است. اما چپی که تمرکز مبارزهاش بر ضد این نظام نباشد با هر میزان از لفاظی سوسیالیستی، معزول از چپ است. چپ متشخص به عدالت طلبی و سوسیالیسم، باید آزادیخواه، مترقی و دمکرات باشد و نه دلبستهی غربستیزی ارتجاعی
اردشیر قلندری
تغییر رویکرد در سیاستهای غربی در جهان امروز در رابطه با ایران و کشورهایی همانند روسیه... نشان میدهد که عصر دیکتاتوری های آسیایی و اورآسیایی به پایان خود رسیده، تلاش در جایگزینی آن با ساختاری فریبنده تر با نام رمز "دمکراسی" در دستور روز غرب قرار گرفته است. امری که چپ باید نسبت به ان بسیار محتاط عمل کند!.
دنیز ایشچی
نیروهای مستقل با آرمان گرایی سوسیالیستی و مبتنی بر استقلال کشور خویش از دست استعمارگری های امپریالیستی قادر میباشند تا خود را در خارج از پردایم نئولیبرالی بالا تعریف نمایند. نیروهای چپ ایرانی اگر با آرمان گرایی سوسیالیستی خود را تعریف نموده و راهبرد های خویش را بر پایه های رهایی از وابستگی های امپریالیستی تعریف نموده باشند، قادر خواهند بود در عرصه های رهایی و آزادی مردم ایران گام بر داشته و در عرصه های توسعه پایدار واقعی اقتصادی و تامین عدالت گام بردارد.
بهزاد کریمی
خارج از این اقلیت اما، اصل سخن بر سر آن ثقل و ترکیب اصلی در “اکثریتی”هاست که سنگینی سایهاش برگریز پاهای وحدت، در همان اولین مصوبات سیاسی (٣) و مشخصاً هم در موضوع کلیدی گذار از جمهوری اسلامی نه فقط بیرون زد که در چندین وجه مرتبط با گرهگاهها، آشکارا نمایان شد. ثقلی شاخص به استراتژی “تغییرات در جمهوری اسلامی” به اتکای عمده تاکتیک “تغییر رفتار رهبر” در تقابل با راهبرد “گذار از جمهوری اسلامی” و هنوز هم چشم انتظار معجزه در ساختار حاکم. ثقلی که دیدگاه و عمل سیاسی آن، کمابیش همان نگاه ورشکسته پیشین، همان ارزیابی نسبت به ماهیت جمهوری اسلامی و ناگفته همان تز معروف “سایش دگم”هاست
بهروز خلیق
اسناد این کنگره حاکی از آن است که این سازمان (بخش اقلیت سازمان فدائیان خلق ایرن (اکثریت) خودش را در چارچوب اصلاح طلبی تعریف کرده، از برنامه و استراتژی سیاسی پیشین فاصله گرفته و از جریان تحول طلب به جریان اصلاح طلب گذر کرده است. در اسناد کنگره ۱۹ “گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری دموکرات سکولار” کنار گذاشته شده بجای آن تحقق جمهوری عرفی غیردینی آمده است
باقر ابراهیم زاده
از 5 تیر ماه در کمیته مشترک ساواک شهربانی تهران سکوت حکمفرما بود و از بازجویی و شکنجه خبری نبود. بعد از ظهر 8 تیر رسولی سربازجوی ساواک به سلولم آمد من در اثر شکنجه ها زخمی و در کف سلول درازکش بودم. مطرح کرد حمید اشرفتان راکشتیم و سازمان چریک های فدایی تان را نابود کردیم و تو را اعدام میکنیم و این بچه مچه ها را هم آزاد میکنیم.
بهزاد کریمی
موضوع این نوشتار، اندیشه و منش حمید اشرف است. در این نوشتار تلاش شده تا روی خود داشته های این چهر هفرهمند جنبش فدائی درنگی به عمل آید و نیز تاملی صورت گیرد بر نوع برخورد او باچالشهای جنبش انقلابی زمانهاش، در آیینه گفتگوهایی که اسفند ماه۱۳۵۴میان"چریکهای فدائی خلق"و"مجاهدین خلق مارکسیست" انجام گرفته بود.
اکبر سیف
جعفر یعقوبی به درستی در حد روایت حوادث باقی نمیماند. او جا به جا به سازمان خود و نیز مجموعه چپ ایران، وضعیت تشکیلات و رهبری آنها میپردازد و بانگاهی پرسشگرانه و جهت دار به نقد آنها مینشیند. این که چه شد و چرا چنین شد؟ اشتباهات و انحرافات سیاسی- تئوریک ما و چپ ایران چه بود که به چنین سرنوشتی دچار شدیم؟ چه شد و چگونه ما و کشور و مردمان ما، با این سوابق تاریخی و فرهنگی، بدین ترتیب اسیر حکومتی دینی، عقبمانده که تنها به زبان سرکوب آنهم به قرون وسطائیترین شکل سخن میگوید، گردیده ایم؟
دنیز ایشچی
چپ ایرانی متاثر از اندیشه های هابرماس، با نظریه تقابل طبقاتی و گذار دیالکتیکی به سوسیالیسم خداحافظی کرده است. نظام سوسیالیستی بر پایه های چالش ها و رقابت های طبقاتی جهت گذار دیالکتیکی از نظام سرمایه داری به سوسیالیسم و انتقال قدرتمداری سیاسی به دست کارگران و زحمتکشان امکان پذیر میباشد. نظام ایدئولوژیکی دیگری که معتقد میباشد از طریق تداوم گفتگو و مذاکرات طبقاتی جهت تنظیم قرار دادهای اجتماعی ما بین طبقات اجتماعی مختلف، در شرایطی که کنترل تمام اندام ها و نهادهای و سیستم های اجتماعی بدست قدرتمداری کلان سرمایه داری میباشد، کارگران و زحمتکشان را به سمت سراب خطرناکی هدایت می نماید.
سعید رهنما
درمجموع کتاب مانیفست سوسیالیستی بهرغم پارهای سادهبینیها، تلاشِ ارزشمندی است در تأکید بر ضرورتِ گذار از سرمایهداری و نمونهای از طرز تلقی نسلِ جوان مارکسیست در دنیای غرب. دیدگاهی است که ضمن باور به ایدهی رهایی انسان، با درس گرفتن از تجربهها و جنبشهای گذشتهی سوسیالیستی در جهان، بهدنبال یافتنِ راهحلهای عملی برای پیشروی به سوی سوسیالیسمِ دموکراتیک است.
مجید عبدالرحیم پور
شما که مدافع آزادی، دمکراسی ، خدمات و عدالت اجتماعی ، حفظ محیط زیست ، صلح و توسعه پایدار و مخالف تبعیض، غارت و استثمار ، برابری های اجتماعی و هر گونه استبداد و دیکتاتوری هستید ......امروز همیاری و همکاری و ایجاد شبکه سیاسی فراگیر چپ برای حضور گسترده درروندهای سیاسی و اجتماعی جامعه امرضروری و عاجل است .
بیائید متحد شویم. فردا دیر است.
بیائید متحد شویم. فردا دیر است.
مهدی فتاپور
اگر در زمان انقلاب شکلدهی یک حزب نیرومند از طریق وحدت چند تشکل چپ ممکن بود امروز این تشکلها بخش کوچکی از نیروی چپ در جامعه را نمایندگی میکنند. اکثریت فعالین چپ در خارج از کشور منفردند و در داخل کشور به دلیل شرایط حاکم بر کشور تمامی فعالین منفردند. فعالین غیر متشکل در سازمانهای موجود که در شکلدهی یک حزب چپ واحد در کشور نقشی تعیینکننده دارند. فعالینی که اکثراً به نسلهای پس از انقلاب تعلق دارند و به احزاب موجود که تماماً از فعالین دوران انقلاب شکلگرفته و تمایزات تاریخی آن دوران را نمایندگی میکنند تعلق ندارند. این تصور که این احزاب قادر خواهند بود این توده عظیم فعالین را جلب نماید ذهنی است. شکلدهی یک حزب نیرومند در ایران از همان راهی ممکن است که آمریکای لاتینیها و ترکها تجربه کردهاند.
بهزاد کریمی
اما پشت این تفاوت، اختلاف اصلی نهفته است که از نظر تقویمی لااقل قدمتی به عمر جمهوری اسلامی دارد و آن انتخاب بین "دموکراسی" و "آمریکا ستیزی" است! اینکه اولویت ملی ما آیا "امریکا ستیزی" زیر عنوان "ضد امپریالیسم" است یا که مبارزه برای برقراری دموکراسی؟ اتفاقاً این درست همانجایی است که "راه توده"ها بر خلاف میدان عمل که رفتارشان مشخص است، در لفظ دچار جویده جویده حرف زدن میشوند. در زیرکانهترین بیان میگویند هر دو همزمان و به یک اندازه، ناشیهایش اما میگویند از کجا معلوم که مبارزه برای دموکراسی سر از "لیبرال دموکراسی" در نیاورد و...
بهزاد کریمی
جهتگیریها در سمت نوجویی است چه آنجا که بر اهمیت دموکراسی تصریح مؤکد دارد و چه در خیزی که برای نشاندن سوسیالیسم از ابرها بر روی زمین برداشته است. مهم، همین بروز نوجویی و نگرش نو است و این اهمیت که، انجماد مواضع فکری ترک برمیدارد و در جهت واقع بینانه و درست نیز صورت میگیرد؛ در راستای فهم جایگاه محوری دموکراسی در مبارزات جاری مردم ایران و آغاز نگاه به سوسیالیسم از منشور دموکراسی.
دنیز ایشچی
اگر بخواهیم در خوش بینانه ترین شرایط نظام ارزشی چپ نئولیبرال ایران را ارزیابی بکنیم، باید گفت که آنها از "دموکراسی" نظام های نئولیبرالی دفاع می نمایند. با در نظر گرفتن این واقعیت، که "دموکراسی" این دوستان در خالص ترین حالت آن، رقابت مابین مراکز مختلف قدرت در جامعه، جهت کسب قدرت سیاسی بخاطر اعمال اراده و تامین منافع خویش در جامعه بر علیه رقبای خویش است. به همین خاطر، خود این دوستان بهتر از هر کس دیگر میدانند، که قدرتمداری دموکراتیک همیشه به صورت های مهندسی شده، برنامه ریزی و هدایت شده به مرحله اجرا و عمل در می آید.