جمهوری اسلامی مانع اصلی تحول دمکراتیک و دستيابی به آزادی، عدالت اجتماعی، دموکراسی و توسعه پايدار است. هدف ما پایان دادن به نظام سیاسی حاکم و رسیدن به حکومتی سکولار و دموکرات در شکل جمهوری است.
نظام سیاسی پیشنهادی ما مبتنی بر موازین حقوق بشر و رفع هرگونه تبعیض جنسی و جنسیتی، عقیدتی، دینی، ملی و قومی و توام با تامین حقوق دموکراتیک همگان، تامین عدالت اجتماعی است. ما بر ضرورت سپردن اداره امور هر منطقه به منتخبان ساکن آن و تضمین حقوق شهروندی، تامین و تضمین حقوق ملی، وحدت ايرانيان و یکپارچگی سرزمینی کشور تاکيد داریم. به باور ما فدراليسم مناسبترین ظرف برای عدم تمرکز، توزیع قدرت و رفع تبعيض ملی و قومی و عدالت در ایران است.
راهبرد سياسی حزب چپ ایران با آرمان سوسیالیسم دموکراتیک، گذار به جمهوری سکولار دموکرات است. این راهبرد متکی برجنبش های اجتماعی، نهادهای مدنی و خیزشهای مردمی است و ما از گسترش اعتراضات مطالباتی و خیابانی، اعتصابات، سازمانیابی مستقل مردم، اعتصاب عمومی و مقاومت مدنی، قاطعانە حمایت میکنیم. در حال حاضر مقاومت مدنی شکل رایج مبارزه عليه حکومت تبديل شده و با زندگی روزمره مردم درآميخته است. ما مبارزات مردم برای عقب نشاندن حکومت را به سود روندهای دموکراتیک و گامی به جلو در مبارزهعلیه رژيم فقها میدانیم. حزب ما ضمن دفاع از حق مردم برای دفاع مشروع علیه خشونت جمهوری اسلامی، مخالف سازمان دادن خشونت است.
گذار از جمهوری اسلامی، متناسب با توازن قوا در جامعه می تواند به طرق مختلف از جمله فروپاشی درونی حکومت و سرنگونی آن توسط مردم صورت بگیرد. حزب ما درعین تلاش برای کم هزینه ترین شکل گذار، باید آمادگی لازم برای شرکت درهمه این اشکال را داشته باشد.
بحران اقتصادی، فقر و فلاکت مردم
اقتصاد ایران با بحران رکود ـ تورمی، تحریمهای اقتصادی و سوءمدیریت روبروست که به کوچکتر شدن اقتصاد، کاهش درآمد سرانه، افت سرمایه گذاری، تعطیلی واحدهای تولیدی، افزایش بیکاری، فرار سرمایه و سقوط بی سابقه ارزش پول ملی انجامیده است. گرانی شدید کالاهای اساسی، مسکن و مواد غذایی، قدرت خرید مردم را بهشدت کاهش داده است. حدود ۳۰ درصد مردم زیر خط فقر مطلق و ۴۰ درصد در آستانه سقوط به آن قرار دارند. این وضعیت موجب ترک تحصیل یک میلیون نفر، افزايش حاشیهنشینی، محرومیت از دارو و درمان منجر شده، و دو قطبی شدید اجتماعی را پدید آورده است. از یک سو انبوه فرودستان با فقر شدید مواجهاند و از سوی دیگر، لایهای نازک از افراد با ثروتهای افسانهای و برخوردار از رانت، چنگ بر ثروت و منابع طبیعی کشور انداختهاند.
بحران محيط زيست
بحران زيست بومی در دهه های گذشته و به ويژه در سال های اخير در کشورما ابعاد بی سابقه ای پيدا کرده و پايداری سرزمين ايران را زير سئوال برده است. اين بحران می تواند به کوچ دسته جمعی و تقابل خشونت بار مردم بر سر منابع و گسست در همزیستی جمعی منجر شود. فاجعه زیست محیطی در وجه اصلی خود محصول عملکرد حکومت جمهوری اسلامی است. بحران زيست بومی هم مسئله امروز است و هم مسئله فردا. با تداوم حاکميت جمهوری اسلامی، خطر ناپايداری سرزمين ايران وجود دارد.
مردم و جنبش های اجتماعی
سرکوب مبارزان سیاسی و مدنی و اعتراضات صنفی از جمله اعتراضات کارگری تشدید شدە است، عدە بیشتری از معلمان، کارگران، زنان، مدافعان حقوق بشر، وکلا، خبرنگاران، نویسندگان، مدافعان حقوق ملی، اقلیت های مذهبی، تحت پیگرد قرار می گیرند. محکوميت ها سنگین تر شدەاند. تعداد اعدام ها در سال جاری بە شدت افزایش یافتە است. مردم ایران از وضعیت کنونی سخت ناراضی، خشمگین و معترض اند. شکاف میان مردم و حکومت عمیق تر و بیزاری و خشم از حکومتگران انباشت شده است. اعتماد عمومی به رژیم از بین رفته و خواستههای اکثریت مردم مدتهاست که از اصلاحات محدود و "روزنهگشایی" ها به تغییرات بنیادی متمایل شده است. حرکات اعتراضی مردم، گسترده و ریشهدار شده است.
سرکوب جنبش مهسا به رکود جامعه نيانجاميد، عليرغم سرکوب، اعتراضات ادامه دارد. مقاومت مدنی به ويژه مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری تداوم يافته و حکومت را به عقب نشينی وادار کرده است. اما جنبش مهسا به برکناری حکومت منتهی نشد و وضعیت متناقضی شکل گرفت. از یکسو، تکیه مردم به خود را تضعیف و زمینه نوعی استیصال و نوامیدی و دل بستن به رهائی توسط قدرت خارجی و حتی حمله نظامی امریکا را در میان بخشی از مردم تقویت کرده، که به مهاجرت گسترده ای در میان آنان دامن زده است. و از سوی دیگر موجب رشد اعتراضات در اشکال مختلف و فاصله گیری از حکومت شده است. شکست قدر قدرتی حکومت در منطقه و تضعیف قدرت سرکوبش، عقب نشاندن چشمگیر حکومت در زمینه حجاب، باعث رشد مبارزه و مقابله با رژیم شده است.
خشم انباشته مردم از حکومت و شرایط دشوار زندگی، منتظر جرقه ای است تا به برآمدی بزرگ تبدیل شود و کل رژیم را به چالش بکشد.
منطقه و جمهوری اسلامی
سیاست منطقهای جمهوری اسلامی در سال گذشته با شکستهای سنگینی مواجه شد. پس از وارد آمدن ضربات خرد کننده به حزبالله لبنان و حماس و در درجه بعد حوثی ها و سقوط دولت بشار اسد، جمهوری اسلامی که از رویارویی مستقیم با اسرائیل پرهیز داشت، اکنون در شرایط جنگ احتمالی مستقیم قرار دارد. شکست سیاست «محور مقاومت» باعث انزوای بیشتر حکومت در منطقه و تضعیف قدرت سرکوب در داخل شده است. آنچه از محور مقاومت بجا مانده، بیش از آنکه اهرمی برای اعمال فشار و تکیه گاهی برای قدرت نمائی حکومت باشد، به نقطه ضعف جمهوری اسلامی تبدیل شده و رژیم را آسیب پذیرتر کرده است.
فشارهای بين المللی
با روی کار آمدن دونالد ترامپ و اعمال تحریم حداکثری، بر ميزان فشار بين المللی بر جمهوری اسلامی افزوده شده است. پرونده هسته ای ایران برای دولت ترامپ از الویت ویژه برخوردار است. کشورهای اتحادیه اروپا مدتی است که مواضع تندی نسبت به جمهوری اسلامی دارند. مواضع آنها در قبال جمهوری اسلامی با مواضع دولت ترامپ هم سو است. اتحاديه اروپا، همکاری های نظامی جمهوری اسلامی و روسيه را تهديد ژئوپلتیکی برای خود به حساب می آورد. جمهوری اسلامی به دلیل بحران اقتصادی و تحث فشار دولت ترامپ تن به مذاکره داده است. در صورت شکست مذاکرات، خطر مهلک درگیرینظامی بویژه از سوی دولت دست راستی نتانياهو با پشتيبانی دولت ترامپ منتفی نیست.
موقعیت حکومت
جمهوری اسلامی با بحران های پرشمار از جمله بحران اقتصادی، کارائی، مشارکت، جانشینی، محيط زيست و با فساد ساختاری، ريزش در پايگاه اجتماعی، افزايش نارضايتی عمومی و تداوم اعتراضات گروه های مختلف اجتماعی از يکسو و از سوی ديگر فشارهای فلج کننده بين المللی روبرو است. حکومت ناتوان از اداره کشور و تامين خدمات عمومی است. جمهوری اسلامی با سرکوب مخالفان و منتقدين به حيات خود ادامه می دهد. اما اکنون در برابر بحران های داخلی و خارجی آسیب پذیرتر شده و توانائی اش در مدیریت بحران ها کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
مدیریت دمکراتیک دوران گذار
بدون توافق حول مدیریت دمکراتیک دوران گذار، نمیتوان در مورد چگونگی پايان دادن به جمهوری اسلامی به توافق رسید. در چارچوب حداقل ها بر اساس پایبندی به دموکراسی می توان حول پیمانی توافق کرد که نیروها فعالیت های خود را برای زدن جمهوری اسلامی هماهنگ کنند. گام عملی و اولیه در لحظه کنونی برای دستیابی به اهداف فوق، شکلدهی به یک مرکز هماهنگی و همکاری بین اپوزیسیون دموکرات است. ما برای گذار و پایان دادن به جمهوری اسلامی، جایگزینی آن با جمهوری سکولار و دموکرات در کشور، برای برگزاری انتخابات آزاد، تشکیل مجلس موسسان و تدوين قانون اساسی جدید مبارزه می کنیم.
موقعيت کنونی و چشم انداز
سیاست یکدست کردن حکومت شکست خورده و اختلاف بین اصولگرایان افزایش یافته است. حکومت با بن بست در سیاست های داخلی و خارجی مواجه شده، اما هنوز برنامه ای روشن برای تغییر سیاست در آن دیده نمی شود. وضعيت کشور به شدت پيچيده و مخاطره آميز است. فشارهای سنگين بين المللی و تحريم های اقتصادی از يکسو و از سوی ديگر بحران های پرشمار داخلی، فقر و فلاکت اکثريت مردم، حجم بالای نارضايتی، خشم انباشته شده، تداوم سرکوب حکومت، عدم سازمان يابی گروه های مختلف اجتماعی و ضعف آلترناتيو، وضعيت نگران کننده و تيره و تاری در مقابل کشور ما قرار داده است. بروز شورش ها، رشد ناامنی، باز شدن شکاف عمیق تر در بالائی ها شرایطی ایجاد کرده که اگر نیروهای دموکراتیک نتوانند به همدیگر نزدیک و چشم انداز امیدبخشی ایجاد کنند، برآمد یک نیروی وابسته به قدرت های بزرگ زمینه رشد پیدا می کند.
ایران در لحظه تاریخی و حساسی قرار دارد که فرصتها و تهدیدها در آن بهشدت در هم تنیدهاند. تعلل در سازماندهی و ارائه بدیل سیاسی، میتواند به باز تولید استبدادی دیگر یا دخالت خارجی منجر شود. نیروهای چپ و دموکراتیک وظیفه دارند در این بزنگاه سرنوشت ساز، برای کنار زدن جمهوری اسلامی با جسارت و خلاقیت، چشماندازی دموکراتیک در راستای عدالت اجتماعی را ترسیم کرده و به افق تغییرات بنیادین بدل کنند.
سياست های ما
ما ضمن پيشبرد راهبرد پايان دادن به حاکميت جمهوری اسلامی، بر اعمال فشار برای عقب نشاندن حکومت در عرصه های زير تاکيد داريم و آن را به سود مردم ایران می دانیم.
* اجرای سیاستهای شوک درمانی، حذف یارانهها، تثبیت دستمزدهای پایینتر از خط فقر، افزایش قیمت خدمات دولتی، خصوصیسازی گسترده در بخشهای آموزش و درمان، موجب فقر و فلاکت گروه های وسیعی از مردم شده است. خصوصیسازیها که اغلب رانتی و به نفع وابستگان حکومت صورت گرفته است، نهتنها باعث بهبود و کارایی اقتصاد کشور نشدهاند، بلکه گسترش نابرابری و کاهش دسترسی عمومی به خدمات اساسی را در پی داشتهاند. حزب چپ ایران با روند خصوصیسازی در بخشهای آموزش، درمان و صنایع و مؤسسات خدماتی بزرگ مخالف است. ما خواهان توقف سیاستهای شوک درمانی، اختصاص یارانه به کالاهای اساسی و دارو، و مخالفت با افزایش قیمت خدمات دولتی هستیم.
* کارگران، مزدبگيران و تهيدستان جامعه در فقر و فلاکت به سر می برند. فقر و فلاکت و ژرفش شکاف طبقاتی، به حادترين مسئله جامعه تبديل شده است. ما از مبارزات و مطالبات کارگران برای حق تشکل، افزایش واقعی دستمزد و حقوق بازنشستگی، لغو قراردادهای پیمانی و موقت کار، پوشش تامین اجتماعی و بیمە، ممنوعیت کار کودکان، رفع تبعیض جنسی و جنسیتی، سیاست مقررات زدایی از مناسبات کار و سرمایە و علیە سیاست های نئولیبرالیستی حکومت حمایت می کنیم. ما حذف یارانە کالاهای اساسی خصوصا مواد غذایی و دارو، واگذاری اموال عمومی بە خصولتی ها و وابستگان رژیم، خصوصی سازی، پولی سازی بخش های آموزش و درمان را محکوم و برای متوقف کردن آنها و آزادی کلیە کارگران و معلمانی کە بخاطر پیگیری و دفاع از مطالبات و حقوق کارگران زندانی شدەاند، مبارزە می کنیم.
* حزب چپ ایران از تأمین برابری حقوق زنان با مردان، مبارزه عليه فرهنگ مرد سالاری، حجاب اجباری، رفع کلیه اشکال تبعیض جنسیتی و برابری در همهی زمینهها پشتیبانی می کند. مبارزە علیە حجاب اجباری و برای لغو قانون حجاب و عفاف و قوانین واپسگرایانە مشابە آن، حکومت را گام های بزرگی به عقب نشانده است. ادامه این مبارزه به حمایت و پشتیبانی سایر جنبش های اجتماعی و همه هموطنان نیاز دارد. سیاست ما دامن زدن به مبارزه همگانی برای شکست قطعی حجاب اجباری است.
*جنبش های موجود در ایران پراکنده اند. این پراکندگی پاشنه آشیل جنبش ها در مبارزه برای دستیابی به خواست های انها است. ما بر پیوند مطالبات اقتصادی، سیاسی و محیط زیستی تاکيد داريم و مبارزه برای کمک به همبستکی جنبش ها، یکی از اهداف مهم حزب چپ در دوره آتی فعالیت ماست که می بایست با ابتکار و خلاقیت آنرا بکار بست.
* اعدام ابعاد گسترده ای پيدا کرده است. در سال گذشته بیش از۹۰۰ نفر اعذام شده اند. ما برای لغو اعدام، پایان دادن به شکنجه در زندانها و آزادی زندانیان سیاسی مبارزه می کنیم و در راه اندازی کمپين های داخلی و بین المللی علیه اعدام مشارکت کرده و از کارزار "سه شنبه های نه به اعدام" در زندان توسط زندانیان سیاسی حمایت می کنیم. تشدید مبارزه همگانی برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، زمینه رو به گسترشی دارد. سیاست ما تقویت آن است.
* برای مهار بحران زيست بومی لازم است خطر تهديد پايداری سرزمين ايران درک شود، محيط زيست سالم به عنوان حق عمومی به رسميت شناخته شود، سازمان های مردم نهاد (ثمن ها) زيست بومی مورد حمايت قرار گيرد، آموزش حفظ محيط زيست در برنامه مدارس قرار گيرد، کارهای تبليغاتی و آموزشی از رسانه ها راه بيفتد، الگوی مصرف تغيير پيدا کند، برای استفاده بهینه از انرژی در مجموعۀ فعالیتهای اقتصادی و به کارگیری انرژی های تجدیدپذیر و تکنولوژیهای جدید در جهت انرژی پاک و مديريت آب برنامه ريزی شود، از سدسازی های بی رويه و ساخت و سازهای غيرقانونی جلوگيری شود و همکاری های منطقه ای و بین المللی در حوزه محيط زيست گسترش يابد. حزب چپ ایران از کارشناسان و نهادهای مدافع محیط زیست حمایت و مردم را به مقاومت در برابر هرگونه تخریب محیط زیست و تبدیل رنج مشترک به اعتراض جمعی دعوت می کنیم.
* ما تحریمهای اقتصادی را علیه معیشت مردم می دانيم و خواهان لغو آن ها هستيم. ما از فشارهای بین المللی به جمهوری اسلامی برای آزادی زندانیان سیاسی، توقف شکنجه و اعدام و نقض حقوق بشر استقبال می کنيم.
* ما بر لزوم مخالفت عمومی با سياست خارجی نظام و اعمال فشار بر آن برای تغییر در حوزه های زير تاکيد داریم: عادی سازی رابطه با دولت امريکا، پايان دادن به دخالت در امور کشورهای دیگر و راهبرد هلال شيعه، محور مقاومت، اعلام رسمی پذيرش "راه حل دو دولت" فلسطين و اسرائيل، حمایت از قطعنامه های سازمان ملل در این زمینه و پايان دادن به سیاست نابودی اسرائیل، بیطرف ماندن در جبههبندیهای جهانی و اتخاد سياست متوازن نسبت به غرب و شرق به جای سياست يک طرفه "نگاه به شرق". گسترش مناسبات دوستانه با همسايگان و کشورهای منطقه و پذيرش FATF. سیاست ما دامن زدن به مبارزه و اعتراض علیه نظامی گری، پروژه هسته ای و کنار نهادن روابط خارجی تش زا است.
سياست همکاری ها و ائتلاف ها
شکل دهی بلوک چپ و رويکرد به نيروهای چپ داخل کشور
حزب چپ ایران به عنوان یک نیروی مدافع سوسیالیسم دموکراتیک وظیفه دارد برای نزدیکی و اتحاد نیروهای چپ تلاشکند. در این راستا ما از گفتگو و همکاری با دیگر جریانات و نحلههای چپ به منظور تشکیل یک بلوک چپ برای دفاع از منافع کارگران و دیگر مزد و حقوقبگیران در سایر عرصهها حمایت میکنیم. وجه ديگر سياست ما در حوزه چپ، رويکرد به نيروهای چپ داخل کشور و فعالیتهای فکری،گفتمانی و میدانی مفیدی است که از سوی آنان در این راستا جریان دارد.
ائتلاف نیروهای جمهوری خواه
ما خواهان گذار از جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با حکومتی دموکراتیک و سکولار در شکل جمهوری هستیم و از اینرو برای ایجاد ثقلی از جمهوریخواهان، اتحاد وسیع آنان و تقویت چنین ثقلی در بین نیروهای دمکراسی خواه تلاش میکنیم. طی دو سال گذشته روند تشکل يابی نيروهای جمهوری خواهی شتاب گرفته و تشکل ها و بلوک هائی از جمهوری خواهان پا به حيات گذاشته اند. تشکيل همگامی يکی از دستآوردهای جريان های جمهوری خواه است. بلوک دیگری که مورد توجه حزب چپ ایران است "همبستگی فراگیر برای آزادی و برابری در ایران" است، ما بر تلاش خود برای نزدیکی هر چه بیشتر با بلوک "همبستگی فراگیر ..." و گستردهترین ائتلاف نیروهای جمهوریخواه در یک صف ادامه خواهیم داد. ایجاد بديل جمهوری خواهی برنامه ایست که أساس نیروی آن داخل کشور است.
مرکز هماهنگی و همکاری
تاکید بر شکل گیری ائتلاف نیروهای جمهوریخواه برای برکناری رژیم کافی نیست. ضروری است که تا جریان های طرفدار دموکراسی داخل و خارج کشور، گفتگو برای ایحاد مرکز هماهنگی و همکاری اپوزیسیون دموکرات را در دستور بگذارند. همگرایی اپوزیسیون دمکراسی خواه الزام لحظه است. برای گام برداشتن در این مسیر، حزب چپ ایران از نیروهای اپوزیسیون که به دموکراسی، سکولاریسم و پلورالیسم باور دارند و در این راستا به انتخابات آزاد، قضاوت صندوق رای، پذیرش نتیجهی آن و تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی جدید پایبند هستند، دعوت می کند که زمان را از دست ندهند . در رابطه با این نیاز اپوزیسیون به هماهنگی و همکاری ما بر لزوم هم گفتمان سازی نقادانهی سازنده تاکید داریم و هم ورود به سامان دهی هماهنگی های عملی.
برآمد راست افراطی
برآمد راست افراطی در چند سال گذشته در میان نیروهای اپوزیسیون، بخصوص در صفوف سلطنت طلبان به تهدیدی جدی تبدیل شده است و با تفرقهافکنی، ترویج فرهنگ تهدید و سرکوب، فضای سیاسی را بهجای همافزایی به سوی حذف مخالفان نابودی دیدگاهها میبرد. حزب چپ ایران مبارزه در این عرصه را وظیفهی خود میداند و نیروهای دموکرات و جمهوریخواه را به ایستادگی در برابر این روند خطرناک فرامی خواند.
افزودن دیدگاه جدید