Direkt zum Inhalt

رحمان

در انتظارِ باران
چشمان بیدار
نخستین شکوفه  بدون بهار
ببار باران
دوباره باز می گردیم
پشتِ کلمه ها
زیر پایمان را خالی کردند
قلبهایِ شعله ور
زمستان عقیم
شبِ شهر
در رثایِ زنانِ میهنم
ستاره ها
عطرِ گلِ سرخ
آوار!
غزه آخر دنیا
سپیدارِ جوان
برای غزه
آوردگاه
شبروانِ پاییز
سیه جامگان
زخم
کندو
تاریکم
با قلبم...
نغمه ها و حنجره ها
حالِ عبور زندگان (دو شعر از رحمان)
نامت را به یاد می آورم
شعله هایِ اول ماه مه
مرا ببوس
سخن عشق