رفتن به محتوای اصلی

منشوری درخشان، از بطن جنبش در ایران

منشوری درخشان، از بطن جنبش در ایران

چند روز پیش ٢٠ تشکل صنفی و مدنی با انتشار مبتکرانه‌‌ی منشوری (*) برنامه‌محور، شوق تازه‌ای در سپهر مبارزاتی و همبستگی کشور آفریدند و شعور برنامه‌ای در جنبش را دامن زدند. منشور، منتسب به زنان بپاخاسته‌ی امروز کشور است؛ فضای مبارزات کارگری جاری را منعکس می‌کند؛ دربرگیرنده‌ی اعتراضات به حق بازنشستگان درگیر با دشواری‌های معیشتی است؛ صدای رسای صنوف آموزگاران، فرهنگیان و هنرمندان و فرهنگ‌پروران مطالبه‌خواه را بازتاب می‌دهد؛ سخن دانشجویان همیشه مایه‌گذار را فریاد می‌زند؛ ندای با طراوت دانش‌آموزان به تازگی پانهاده در عرصه‌‌ی شعور سیاسی را در دید همگان می‌نهد؛ و نیز پیام پیگیران دلسوخته‌ی‌ پاکیزگی محیط زیست‌ این زادوبوم را به گوش‌ها‌ می‌رساند.
این منشور اجتماعی که جنبه‌ی فراگیری دارد، به دنبال ارایه‌ی پیش‌گفتاری‌ سنجیده، در ١٢ بند پیش‌نهادهای افق گشایانه پیش می‌کشد و همه‌ی گروه‌بندی‌های اجتماعی رنجور از روزگار نابهنجار و بدخیم کنونی را به همبستگی‌ گرد برنامه‌‌ی حداقلی جایگزین فرا‌‌می‌خواند. بر این روی‌کرد سمت‌دهنده و بجا نامی نتوان گذاشت جز از یک‌سو احساس مسئولیت شایان و از سوی دیگر تلاش برای بازپروری امید راستین در مردم؛ حس مسئولیت در برابر رنج مردمان و ابراز امید برای برآورده‌شدن چشم‌داشت‌های میلیون‌ها شهروند ایرانی.

با درود به برپادارندگان و همراهان این منشور که از آغاز نوشتاری تا برون‌داد انتشاری پشت‌ کار چنین ارزشمندی را گرفتند، لازم است از کوشش بجا و امیدبرانگیزشان تقدیر گرم به عمل آورد و ابراز خرسندی فراوان از برآمدی کرد که علاوه بر جامع و مانع بودن منشور چه از نظر ساختاری و چه فرمولبندی‌ها، برجستگی‌اش بیش از همه به هماهنگی و همراهی ٢٠ تشکل صنفی و مدنی با هم برای عرضه‌‌کرد الگوی اتحاد برنامه‌ای به جنبش است. ١٢ گزاره‌ی آمده در زیر، درنگی بر درونمایه‌ی این منشور ١٢ بندی دارد.‌

١. دستاوردی جهیده از دل «زن – زندگی – آزادی»

نخستین سخن، دستاورد شمردن این منشور، چونان رهاوردی از جنبش «زن – زندگی – آزادی» است. منشوری قدکشیده از دل جنبشی که، جان بیدار مردم ایران از خود به نمایش گذاشت و با خیز بلندی که برداشت لرزه بر اندام جمهوری اسلامی انداخت. جنبشی که، روند تعیین تکلیف با این نظام را شتابی شگرف بخشیده و پیشرفت امر گذار از آن را به اوجی بی‌بازگشت رسانده است. آرزوهای این جنبش، جملگی در همین منشور بازتاب یافته‌اند. اگر بپذیریم که فرآورده‌ی هر تکانه‌ی سیاسی بزرگ مردمی را با دو سنجه‌ی گفتمان‌سازی‌های پیشا برآمد و بارآورده‌های پسا آن می‌سنجند، در آیینه‌ی این منشور می‌توان به روشنی هم فشرده‌ی درخواست‌ها و سمت‌گیری‌های انباشته‌ طی زمان را دید‌ که با گذشتن از صافی آلام اجتماعی بلوغ در شعور جمعی یافته‌اند، و هم خطوط کلی آینده‌ای که، ایران ما تشنه‌ی‌ رسیدن به آن است. این منشور، همچون دستاوردهای همانند خود، ‌نشانه‌ی زلالی از آبستنی برای زایش یک ایران تازه از دل «زن – زندگی – آزادی» در نفی پوسیدگی اسلام سیاسی استبدادی است. این منشور نماد اتحاد اندیشیده، پاسخ مسئولانه به اتحاد میدانی «زن – زندگی – آزادی» است.   

٢. در راستای پلاتفورمیزه کردن جنبش انقلابی

این منشور، کوششی از زنجیره تلاش‌ها برای ترسیم شمایی از جایگزین‌ نیازین برای کشور است. ابراز اراده‌ی برنامه‌ای، تا در مقام طرحی بدیل، جای نظامی بنشیند که نماد ابر تباهی و سیاهی بر سر ایران کنونی است. این، یک سمت‌گیری اثباتی است بر متن جنبش مهسا که با فرا رفتن از نفی وضع موجود، بر آن شده تا با برداشت محصول از کشته‌های برآمد بزرگ مهسا، استنتاج برنامه‌ای به کشور عرضه بدارد. مصمم بر سر گذر از اوضاع وخیم کنونی است و در همان‌حال نگران از ابهامی که چه بسا در شرایط ناآمادگی‌های دمکراتیک پسا عبور از جمهوری اسلامی بخواهد بر سر ایران آوار شود. هم از اینروست که به سهم خود گامی پیشاپیش در پرکردن خلاء محتمل برمی‌دارد. مسئله‌اش فقط «چه باید کرد؟» برای گذر از این نظام نیست، بلکه «چه باید بشود و بیاید» هم است که میسر نمی‌شود مگر روند انقلابی در کشور از قبل فاز پلاتفورمیزاسیون از سر بگذراند. اگر ترانه «برای من» شروین بیان غریزی و عاطفی بغض فروخورده‌ی مردم طی جنبش بود، این منشور در زمره‌ ترجمه‌های عقلانی و برنامه‌ای پسا جنبش در بستر روند انقلابی است. روندی که، برآمدی کاراتر از قبل را انتظار می‌کشد.  

٣. جانمایه‌ی این منشور، تبعیض ستیزی همه‌سویه‌ی آن است.

عمده شناسه‌ی این منشور، تبعیض‌ستیزی متبلور در متن است که در سطر به سطر آن موج می‌زند. پلاتفرمی برخاسته از ژرفای جامعه‌ای رنجور از انواع تبعیضات توسط نظامی تبعیض بنیاد و به تصویر کشاندن کشوری که کلکسیون کاملی از اقسام تحمیلات و انواع تبعیضات توسط نظام حاکم است.  متقابلا نیز، مجموعه‌ای از برآمدها و ایستادگی‌های مردمی در برابر زور و تبعیضات که آنها را شاهدیم. از اینرو جادارد منشور٢٠ تشکل را آلترناتیو ضد تبعیض در برابر نظام تبعیض بنیاد حاکم دانست که در هر بند خود به هر ستم‌ و تبعیض نهادینه در این حکومت اشاره دارد و برای هر مورد هم پیشنهاد بدیل عرضه می‌کند. از جمله برشمردن ستم‌ و تبعیض در زمینه‌ها‌ی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، دینی، زبانی، ملیتی، جنسی و جنسیتی که در این حکومت دزد سالار، رانتی و حامی‌پرور ریگ روان را می مانند. منشور علیه هر نوع تبعیض است و به همین اعتبار سمتگیری عمیقاً برابری‌خواهانه دارد و نه فقط در برابر راست مذهبی حاکم که کلاً علیه راستگرایی، مردسالاری، شوینیسم و برتری‌جویی است.

٤. منشور ٢٠ تشکل، توان را از اتکاء بر جنبش‌های اجتماعی برمی‌گیرد.

توانمندی این منشور اما، بیش از هر چیز از به آنست که پایه در جنبش‌های اجتماعی دارد. پلاتفرمی است پای بر زمین و برخوردار از مابه ازاء عینی که واژه‌ها در آن، جانداری و شادابی‌شان را مستقیماً از میدان مبارزاتی برمی‌گیرند. فرمولبندی‌ها در آن نه محصول بحث‌های تجریدی بل دستاورد تجارب مستقیم‌اند. مندرجات این منشور، حکایت از خواست‌ها، پیام‌های روزانه و آرزوهای بلند مردمانی را دارد‌ که هر بخش از آنان با محفل و تشکل مبارزاتی همانند تشکل‌های این اشتراک بیست گانه، بگونه‌ی مستقیم یا غیر مستقیم در پیوندند. منشور، پاسخگو و پایبند است و چون چنین است، پایداری می‌یابد و مبتنی و متکی بر نیروی واقعی پابرجا می‌ماند. شط کلان دگرگونی خواهی در این منشور، از رودها و جویبارهای خرد سیراب می‌شود و همین هم مایه‌ی ماندگاری‌اش را فراهم می‌آورد. زنده بودن‌ چنین منشوری وابسته‌ به اراده‌ی این یا آن فرد نیست و برعکس، قدرت و سرزنده‌بودنش، آبشخور در پایگاه جمعی‌ و اجتماعی دارد. مستقل از فرد و لیدر، مرتبط با خاستگاه اجتماعی‌ و وابسته به پایگاهی است که خود آن را می‌سازد و می‌پرورد. به همین اعتبار، شکلی از اتحاد اجتماعی است که قوی‌ترین پشتوانه‌ برای اتحاد سیاسی فراهم می‌آورد. اتحادی که، زبان و بازو را یک‌جا و همزمان در خود دارد.

٥. ترکیبی از مطالبه‌محوری و چشم انداز گشایی سیاسی

ويژگی بارز منشور این ٢٠ تشکل در اینست که هم دیروز‌ و امروز مطالباتی پایگاه خود را دارد و هم برای نیل واقعی به این خواست‌ها چشم انداز سیاسی دگرگون‌ساز می‌گشاید. با پای فشردن بر حقانیت مبارزات مطالبه‌محور دیرین خویش، شرط کامیابی برای تحقق آنها را در گرو برنامه‌ی جامع معرفی می‌کند و به سطح سیاست و برنامه‌ی ملی فرامی‌رویاند. منشور در پی آنست که "فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد». اصالت این منشور به پشتوانه‌ی آزمون‌های پشت سرنهاده، در انطباق‌اش با سطح مبارزه‌ی ایران کنونی و هم پیوندی با آنست؛ یک سند اجتماعی – سیاسی روز  برگرفته از دیروز و رو به فردا بمنظور بسیج در همین امروز. بلوغ جنبش اجتماعی در قامت پلاتفرم برنامه‌ای.

٦. ایران دمکراتیک

منشور در جابجای نوشته‌اش، تکیه بر دمکراسی برای ایران دارد و بر استقرار و تثبیت آزادی‌ها در آن پای می‌فشارد. پیامش از آغاز گفتار تا پایان کلام، اینست که تبعیض از میان بر نخواهد خواست و جا به برابرحقوقی در همه عرصه‌ها نخواهد ‌داد، مگر حرف اول را آزادی‌ در متن دمکراسی و برای تداوم و ارتقای دمکراسی بزند. منشور که آکنده از روحیه عدالت‌خواهی است، قدر دمکراسی می‌داند و بستر عدالت اجتماعی را همین قرار می‌دهد. آنچه اما در این میان برجستگی خاص دارد، نگاه عمیقاً دمکراتیک منشور به امر دمکراسی است که در عین باورمندی به دمکراسی و مشخصاً هم دمکراسی نمایندگی، آن را اما در انتخابات آزاد و فرستادن نماینده به پارلمان خلاصه نمی‌کند. بلکه فراتر رفته و بر لزوم کنترل مستقیم و مستمر نماینده‌ی انتخابی توسط انتخاب شوندگان تا حد عزل او در صورت پشت پا زدن به وعده‌ها تاکید می‌نهد. نوع دمکراسی آمده در منشور، آزادی فردی را با اراده‌ی دمکراتیک جمعی گره می‌زند و مبنای پایدار را حق حاکمیت مردم بر روندهای اجتماعی و سیاسی و تضمین واقعی حق تعیین سرنوشت قرار می‌دهد.   

٧. ایران سکولار

منشور بر گرهگاه محوری وضعیت سیاسی فاجعه‌بار کنونی کشور انگشت می‌گذارد و بر ضرورت اجرای یکی از اصول بنیادی مدرنیته که جدایی دین از حکومت باشد پای می‌فشارد. منشور با آوردن این اصل در بندی از این ١٢ گانه‌، برنامه‌ی پیشنهادی‌اش را در تراز طرحی ترقیخواهانه و مدرن تثبیت می‌کند و آن را به یک برنامه سکولار دمکراتیک برمی‌کشد و نشان می‌دهد که یکی از معیارها و البته نه تنها معیار برای تشخیص ترقی‌خواهی، نوگرایی و پیشرفت، پذیرش بی‌بروبرگرد سکولاریسم است.

 ٨. ایران سبز

دیگر جنبه‌ی این برنامه‌ی عدالت خواهانه، باور به عدالتی است که در رابطه‌ میان فرد و جامعه‌ی ایرانی با محیط زیست آن‌ برقرار می‌سازد. تصریح موکد سند بر حفاظت از طبیعت کشور و جهان، تاکید مضاعف آن بر جلوگیری از هرگونه تخریب و آلودگی محیط زندگی و در پیش گرفتن اقداماتی متوجه پاکیزگی زیستگاه شهروند ایرانی، خصلت‌نمای دیگر این منشور است. اینها همه بیان از وسعت‌نظری و آینده‌نگری نویسندگان و مدافعان منشور مزبور دارد و نشان‌دهنده‌ی احساس مسئولیت عمیق آنان در قبال ثروت ملی و سهم آیندگان از این داشته‌ی همه‌نسلی است.       

٩. ایران امن و صلح جویی ایرانیان

منشور در بندی از همین متن، مسئولانه و به درستی بر لزوم برخورداری ایران از امنیت جمعی و تضمین زیست ملی آن در شرایط صلح سخن می‌گوید. ولی مهم‌تر از آن، اینست که شرط مقدم زیست در یک ایران امن را نوع روی‌کرد خود ایرانیان در قبال جهان می‌شناسد و می‌شناساند. این نگرش به ویژه در شرایطی که جمهوری اسلامی چونان نظامی همزمان مهاجم و انزواطلب، با ماجراجویی‌های چند دهه‌ای خود و از جمله بازی با اتم، ایران را در باتلاق عدم امنیت فروبرده است، نگرشی عمیقاً میهن‌دوست و مکمل ترقیخواهانه آن جهان‌وطنی انسان دوستانه است.  

١٠. منشوری با برنامه‌ی واقع بینانه

منشور، بر جنبه‌ی حداقلی برنامه‌ی ارایه شده‌ تصریح دارد. بدین معنی که برسازان و مدافعان آن بر ضرورت تامین اشتراک قابل قبول جمعی آگاهی دارند و اهمیت گردآمدن همسویان برنامه‌ای را در شرایطی که ایران رو به دگرگونی ناگزیر گذاشته و دیر یا زود گام در چالش‌های برنامه‌ای خواهد نهاد به درستی در می‌یابند. منشور، گزینه‌ی افق گشایی ممکن و مناسب شرایط امروز کشور برگزیده و دچار وسوسه برای نمایش سکتاریستی برنامه‌ی حداکثری نیست. اما این نه بدانمعنی که جنبه‌ی برنامه‌ی حداقلی آن موجب تقلیل سند به سطح برنامه‌‌ای مغایر با منافع مرحله‌ای مردم شود. تاکید بر حداقلی آن، احتراز از حداکثرخواهی‌ ناممکن در حال حاضر است و در همانحال فراهم آوردن زمینه‌ی لازم جهت حداکثرهای آتی مقدور. 

١١. برنامه‌ای استوار بر گره‌خوردگی آزادی و برابری!

درک هم‌پیوندی درون‌زای آزادی و عدالت اجتماعی با یکدیگر، در صدر مجموعه تحولات ذهنی به شمار می‌رود که طی چند دهه‌ی گذشته در جان بیشترینه‌ی جامعه‌ی ما جا افتاده و نهادینه شده است‌. این تعمیق ارزشی را به ویژه  و اگر هم نگوییم تماماً، می‌توان و باید در شعور اجتماعی بخش قابل تاکیدی از چپ ایران سراغ گرفت. همین دگردیسی، بگونه‌ی نافذ در نگاه ناظر بر منشور ٢٠ تشکل  وسیعاً بازتاب دارد و خط راهنمای آنست. همه‌ی مفاد این سند، به شکلی درهم‌تنیده حول این گزاره عرضه شده است که: سمتگیری عدالت‌طلبی و برابری‌خواهی تنها در بستر دمکراسی امکان تحقق دارد و آزادی و دمکراسی، گره‌خورده‌ی یکدیگرند. هم از اینرو، منشور ارایه شده یک سند سوسیال دمکراتیک برای توسعه‌ی پایدار است.

١٢. سند امید!

ارزش این سند اما آنجایی بیشتر می‌شود و بالاتر می‌رود که در پایان خود از امید سخن می‌راند و بر امیدوار بودن پای می‌فشرد. گرچه نفس ارایه هر برنامه و پیشنهاد برنامه‌ای، خود بیانگر امید و اراده برای ورود در اقدام است، اما تصریح خاص این منشور بر امید، معنی خودویژه خود را دارد. منشور با نگاهی سازنده به آینده، مشخصاً ظرفیت‌های بالا و والای انسانی، اقتصادی و طبیعی ایران را یادآور می‌شود و متکی بر چنین پتانسیل‌هایی خاطرنشان می‌سازد که نه تنها می‌توان ایران را از این وضعیت فلاکت‌بار بیرون کشید بلکه امکانی واقعی است که آن را حتی بتوان جهش‌وار در ریل توسعه‌ی پایدار انداخت. سند می‌گوید: می‌توانیم، هرگاه حول برنامه‌ای واقع‌بینانه‌ گردهم آییم و بخواهیم بسیار شویم!

بهزاد کریمی ٢٩ بهمن ماه ١٤٠١ برابر با ١٨ فوریه ٢٠٢٣    

*) https://bepish.org/node/9040

 

دیدگاه‌ها

بهزاد کریمی

رفیق مهران گرامی این روحیه و رویکرد شما که در زمانه ی قرار گرفتن در آستانه ی تحولات بزرگ، سخن را می باید در کادر بزرگ گفت، ستودنی است. حق با شماست که در زمانه ی نیارین برای بهم خوردن هر چه فزون تر توازن قوا به نیت گذار از جمهوری اسلامی، زبان نیز می باید از جایگاه مدیریت کلان جنبش باشد تا فراروی از سطح خرد و فرارویاندن حرکات موضعی به سطح ملی را نوید دهد. همین نیز حکم می کند که تشکل ها و بلوک سیاسی در سطوح متفاوت بر  ارکان استراتژیک تکیه بورزند و  تدابیری در این جهات تدارک ببینند: گره خوردگی خیز تعیین کننده ی درونمرز با پتانسیل تجربه ی برونمرز ، تشکل محوری به جای فردمحوری ضمن جذب شخصیت ها و سلبریتی ها به مجمع تشکل تشکل ها که لازمه ی عبور از استبدادنی به سکولار دمکراسی است، تلفیق خیابان و خانه در روند مبارزاتی جامعه، ترکیب تظاهرات میدانی و اعتصابات موضعی، درامیزی انواع جنبش های مطالباتی تبعیض ستیز با هم، فراهم آوردن چشم انداز اعتصابات سیاسی سراسری،  کار سیاسی مخفی و بهره گیری از انواع امکانات مبارزات علنی هم در درز و شکاف های این نظام چند تکه و هم ملهماز ظرفیت جامعه ی جوشان و جسور ما برای مبارزه علیه نمودهای  هنجاری این نظام و نیز بر ضد خود و اساس این نظام و...

بله، روند انقلابی بغرنج جاری نیازمند به کارگیری همه ی امکانات است. پایدار باشی عزیز.

ی., 05.03.2023 - 12:48 پیوند ثابت
مهران

باسلام خدمت رفیق بهزادکریمی.به نظرمن بایدحتا دردوسطح مخفی وآشکار شورای رهبری ایجادکنندمتشکل ازتمام فغالین مدنی داخل ایران که ازمحبوبیت ومقبولیتی نزدمردم برخوردارند.وحتا تمامی جریانات جمهوری خواه ودمکرات همه جورمشاوره ومساعدت به آنها بدهند.تاآنجاکه ازتوانشان ساخته است.بلاخره توده مردم قدرت خودرابایدعملاحس کنند.

ش., 04.03.2023 - 19:11 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید