اخیراً، خبرنگاران سیانان در اسرائیل متوجه شدند که بولدوزرهای ارتش اسرائیل در نوار غزه، اجساد فلسطینیهای کشتهشده را در گودالهای کنار جادهای و سایر گودالها میاندازند و بدین ترتیب گورهای دستهجمعی بدون شناسایی یا اطلاعرسانی مناسب به مقامات و بستگان ایجاد میکنند. مرکز این کار، روستای مرزی زیکیم است که از طریق آن کامیونهای حامل کمکهای بشردوستانه وارد غزه میشوند. طبق برنامه، قرار است آنها به عمق غزه ادامه دهند، اما فلسطینیهای گرسنه در جمعیت جمع میشوند، آنها را متوقف میکنند و سعی میکنند غذا، عمدتاً کیسههای آرد، را بردارند. آنها میدانند که اسرائیلیها نمیخواهند اجازه این کار را بدهند و به سمت جمعیت آتش بگشایند، اما گرسنگی آنها را مجبور میکند، علیرغم ترس از مرگ. بالاخره برخی کشته میشوند و برخی آنقدر خوششانس خواهند بود که برای خانوادههایشان غذا بیاورند. سربازان ارتش اسرائیل در واقع از مواضع از پیش تعیینشده به سمت گرسنگان تیراندازی میکنند. کشتهشدگان بیشمارند و در حال تجزیه شدن. بوی تعفن بر منطقه حاکم است. این نقطه غمانگیز در غزه لقب "تقاطع زیکیم" را به خود گرفته است. وقتی خبرنگاران با ارتش تماس گرفتند، آنها استفاده از بولدوزر برای کندن گورهای دسته جمعی را تکذیب کردند. آنها ادعا کردند که صرفاً برای اهداف مهندسی جادهها را پاکسازی میکنند. این یک روال عادی بود. این ایده که چنین رفتاری با مردگان فراتر از درک عادی انسان است و قوانین بینالمللی را نقض میکند، به ذهنشان خطور نمیکند. گذشته از همه اینها، این فلسطینیها چه کسانی هستند؟
اگرچه قوانین بینالمللی طرفین درگیر را ملزم به همکاری در دفن و شناسایی اجساد میکند، اما وقتی گورهای دستهجمعی بدون کنترل انجام میشوند، اجساد به مفقودین تبدیل میشوند و تعداد واقعی تلفات غیرنظامیان پنهان میماند. علاوه بر این، این روش اجساد را در معرض مثله کردن و سایر اعمال ناقض کرامت انسانی قرار میدهد که کاملاً تحت کنوانسیون ژنو در مورد سوءاستفاده از مردگان قرار میگیرد. علاوه بر این، ارتش اسرائیل هیچ نشانهای در محل گورهای دستهجمعی بولدوزر باقی نمیگذارد و با گذشت زمان، این گورها از خاطره مردم محلی محو میشوند.
در این زمینه، سخنان فیلسوف آلمانی-آمریکایی، هانا آرنت، بنیانگذار نظریه تمامیتخواهی، به ذهن متبادر میشود: «هدف از دروغ گفتن مداوم، وادار کردن مردم به باور دروغها نیست، بلکه وادار کردن آنها به باور نکردن هیچ چیز است. مردمی که دیگر نمیتوانند حقیقت را از دروغ تشخیص دهند، نمیتوانند خوب را از بد تشخیص دهند. و چنین مردمی، که از توانایی تفکر و قضاوت محروم شدهاند، خواه ناخواه کاملاً تسلیم حکومت دروغ میشوند. با چنین مردمی، هر کاری میتوان انجام داد.»
هانا آرنت اصطلاح «ابتذال شر» را ابداع کرد که به اطاعت کورکورانه از قوانینی اشاره دارد که با مبانی زندگی در تضاد هستند. او نتیجه میگیرد که شر از «عادی بودن بیفکر»، ناتوانی در احساس درد دیگران، روزمره بودن خشونت و بیعدالتی و بیتفاوتی زاده میشود. شر توسط افراد عادی که نظم مستقر را به عنوان امری عادی میپذیرند و با وجدان (اگر این کلمه درست باشد) وظایف خود را بیفکرانه در محدوده «صلاحیت» خود انجام میدهند، مرتکب میشود.
سربازان ارتش اسرائیل اهمیتی نمیدهند که در «تقاطع زیکیم» جهنمی به پا کردهاند، زیرا آنها با وفاداری از دستورات پیروی میکنند. همانطور که از دستورات پیروی کردند، مناطق مسکونی غزه را به همراه غیرنظامیان نابود کردند. بنابراین، تصاویر تخریب با بولدوزر نازیهای آلمانی در بابی یار، که همین کار را با اجداد اخیرشان انجام دادند، در ذهن آنها باقی نمانده است؟ به ذهنشان خطور نمیکند که آنها در تخریب وحشیانه ملتهای دیگر، جانشین نازیهای آلمانی شدهاند.
هانا آرنت در سال ۱۹۷۵ بدون دیدن نسخهی جدیدی از هولوکاست در غزه درگذشت، اما مشهورترین عبارت او، «ابتذال شر»، همانقدر که در مورد نازیها صدق میکرد، در مورد ارتش اسرائیل نیز صدق میکند.
در همین حال، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، از رئیس جمهور هرتزوگ درخواست عفو به دلیل اتهامات فساد مالی که به خاطر آن با حکم سنگین زندان روبرو است، کرده است. این درخواست به وضوح خدمات او به اسرائیل را برجسته میکند، خدماتی که بدون ماجراجویی غزه نمیتوان نادیده گرفت. به گفته جامعه بینالمللی حقوق بشر، وقایع غزه نقض آشکار حقوق بشر و نسلکشی بوده است. دیر یا زود، آنها توسط دادگاه مربوطه محاکمه خواهند شد.
تا آن زمان، باید اندیشهای را که هانا آرنت در دادگاه آدولف آیشمن، جنایتکار نازی، بیان کرد، به خاطر داشته باشیم: «سوژه ایدهآل یک رژیم تمامیتخواه، یک نازی یا یک کمونیست متقاعد نیست، بلکه افرادی هستند که برایشان دیگر تمایزی بین واقعیت و خیال وجود ندارد
افزودن دیدگاه جدید