رفتن به محتوای اصلی
شنبه ۶ دسامبر ۲۰۲۵
شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴

چرا برانداختن جمهوری اسلامی ضرورتی انسانی، اجتماعی و حتی جهانی است؟

چرا برانداختن جمهوری اسلامی ضرورتی انسانی، اجتماعی و حتی جهانی است؟

هیچ نظام سیاسی، چه سلطنتی، چه دینی، چه حزبی، چه نظامی، ابدی نیست. حکومت‌ها نه با دعوی دوام، که با کیفیت خدمت به انسان، عدالت و پیشرفت اجتماعی سنجیده می‌شوند. 

در جهانی که سرعت تحول، آگاهی و مطالبه‌گری، مرزها را در می‌نوردد، بقای یک ساختار سیاسی تنها زمانی مشروعیت دارد که بتواند سه وظیفه ی بنیادی را برآورده کند:
۱) صیانت از کرامت انسان،
۲) تأمین عدالت و فرصت برابر،
۳) تضمین آزادی و مشارکت شهروندان.

جمهوری اسلامی نه امروز، بلکه از اولین روزهای استقرارش، این سه وظیفه را عملاً انکار کرده است. از همین‌جاست که برانداختن آن نه "انتقام"، نه "خشم"، نه "شعار سیاسی"، بلکه پاسخی منطقی و انسان‌محور به وضعیت یک جامعه زخمی، یک منطقه بی‌ثبات، و جهانی است که بخشا از هزینه‌های این نظام آسیب می‌بیند.

۱ ـ مردم ایران: به حد  بقا تنزل یافته‌اند

ایران امروز زیر سلطه جمهوری اسلامی، جامعه‌ای است که انرژی آن به جای رشد، صرف بقا می‌شود.

  • زنان با قانونی مواجه‌اند که بدنشان را دارایی حکومت می‌داند.
  • کارگران در فقر مضاعف، محروم از حقوق اولیە بین خصوصی‌سازی مافیایی و سرکوب صنفی له می‌شوند.
  • جوانان کشورشان را تنها در نقشه پرواز می‌بینند.
  • اقوام و مناطق غیرمرکزی، همچنان از تبعیض ساختاری رنج می‌برند.
  • روشنفکر، هنر، رسانه، کتاب، اندیشە و پژوهش، زیر سانسور و سرکوب مداوم  بسر می‌برند.

وقتی حکومتی این‌چنین انسان را فرسوده، نیرو را خنثی و امید را ذبح می‌کند، طبیعی است که مردم حق دارند و وظیفه دارند به دنبال جایگزینی سالم‌تر، عادلانه‌تر و آزادتر باشند.

۲ ـ مردم پیرامون ایران: هزینه صدور بحران

منطقه خاورمیانه دهه‌هاست که تاوان سیاست‌های تنش‌زای، پرهزینە و ایدولژیک  جمهوری اسلامی را می‌دهد. این نظام، به جای ساختن مدرسه، بیمارستان و زیرساخت در ایران، سرمایه ملی را خرج شبکه‌ای از گروه‌های نیابتی و پروژه‌های ماجراجویانە، تنش زا کرده است.

سوریه، لبنان، عراق، یمن، افغانستان و …
هیچ یک از این کشورها از مداخلات ایدئولوژیک و توسعە طلبانە جمهوری اسلامی بی‌بهره نمانده‌اند. اکثر مردم منطقه، نه با ایران، که با نظام سیاسی‌ای مشکل دارند که برای بقا و پیشبرد اهداف واپسگرایە خود، هر جا کە لازم ببیند، آتش روشن می‌کند.

در چنین شرایطی، برانداختن این ساختارحکومتی  نە فقط برای مردم ایران بلکە برای کاهش جنگ و تنش در منطقعە و گرفتن بهانە از دست جنگ طلبان و دخالتگران دیگر یک ضرورت است:

  • برای پایداری امنیت،
  • برای تبدیل نقش ایران به نقش یک کشور مسئول،
  • برای پایان دادن به مدل «ثبات با بحران».

۳ ـ  جهان: مسئله ایران فقط «داخلی» نیست

در جهان به‌هم‌پیچیده امروز، رژیمی که:

  • برنامه هسته‌ای غیرشفاف دارد،
  • درگیر شبکه‌های پول‌شویی و قاچاق است،
  • حقوق‌بشر را سیستماتیک نقض می‌کند،
  • بخش بزرگی از بحران‌های امنیتی جهان را شعله‌ور نگه می‌دارد،
    تنها مشکل مردم خود نیست، مشکل یک نظم بین‌المللی است که برای پایداری، به بازیگرانی قابل پیش‌بینی و پاسخگو نیاز دارد.

نظامی که مشروعیت داخلی، شفافیت اقتصادی و پاسخگویی سیاسی ندارد، نمی‌تواند شریک معقول هیچ چارچوب جهانی باشد.

۴ ـ چرا «اصلاح» دیگر معنا ندارد؟

هر ساختار سیاسی، زمانی قابلیت اصلاح دارد که:

  • از درون دچار چندصدایی باشد،
  • امکان گردش آزاد اطلاعات بر آن حکم کند،
  • خود را پاسخگو بداند،
  • سازوکارهای دمکراتیک در آن واقعی باشند.

جمهوری اسلامی هیچ‌یک از این‌ها را ندارد.
نه تناوب قدرت را می‌پذیرد، نه اصل برابری شهروندان را، نه آزادی و به ویژه آزادی زنان را، نه مشارکت واقعی مردم را.

ساختار، نه مقطعی، بلکه ماهیتا ضددمکراتیک و ضدانسانی است. پوسیدگی آن انتخاب نیست، نتیجه چهل‌وچند سال سرکوب، فساد، جنایت  و انباشت بحران است.

۵ ـ مسئله «برانداختن» چیست:

مسئله نه انتقام، نه رادیکالیسم کور، نه آرزوی فروپاشی بی‌برنامه است.
مسئله این است که جامعه ایران از سطح «اصلاح ساختار» عبور کرده و به مرحله «تعویض ساختار» رسیده است، همان‌طور که هر جامعه دیگری در جهان در برابر نظامی تمامیت‌خواه قرار بگیرد، به همین نتیجه می‌رسد.

در یک نگاه، برانداختن جمهوری اسلامی یعنی:

  • باز کردن راه برای دمکراسی واقعی،
  • ساختن ساختارهای پاسخگو،
  • تضمین حق برابر همه مردم و همه مناطق،
  • رهایی زنان از ستم قانونی،
  • پایان دادن به اقتصاد رانتی و سپاهی،
  • بازگرداندن ایران به جهان و جهان به ایران.

۶ ـ چرا این یک «وظیفه اخلاقی» است؟

چون هیچ جامعه‌ای حق ندارد نسل‌های بعد را به اسارت ساختاری واگذار کند که خود از اصلاح‌پذیری تهی شده است.
چون انسان، شهروند و جامعه ارزشمندتر از هر نظام سیاسی‌اند.
و چون سکوت در برابر سیستمی که کرامت انسان را لگدمال می‌کند، شریک شدن در جرم است.

 

۷ ـ محیط زیست: حکومت به‌جای پاسداری، تخریب می‌کند

محیط زیست بخشی از کرامت انسان است! نه فقط داشتن طبیعت سالم، بلکه حق زیستن در هوای پاک، بهره بردن از آب سالم و محیط ایمن از حقوق انسانی ست.

جمهوری اسلامی در ۴۵ سال، یکی از مخرب‌ترین حکومت‌ها برای زیست‌بوم ایران بوده است:

  • مدیریت فاجعه‌بار منابع آب: سدسازی‌های بی‌پشتوانه، خشکاندن تالاب‌ها، نابودی زاینده‌رود، بختگان، ارومیه...
  • تخریب جنگل‌ها با واگذاری زمین‌ها به مافیاهای اقتصادی.
  • آلودگی هوا که سالانه ده‌ها هزار نفر را قربانی می‌کند.
  • سوخت‌های آلوده و خودروهای بی‌کیفیت حکومتی که نفس شهرها را می‌گیرند.
  • بی‌توجهی به آتش‌سوزی جنگل‌ها که گاهی روزها بدون دخالت مؤثر ادامه می‌یابد.
  • عدم پیوستن جدی به معاهدات بین‌المللی محیط زیستی.

وقتی حکومتی عملا ضد محیط زیست عمل می‌کند، نتیجه روشن است:
طبیعت و انسان همزمان نابود می‌شوند.
برانداختن چنین ساختاری یک ضرورت زیست‌محیطی هم است و نه فقط سیاسی.

۸ ـ فرهنگ: خلاقیت زیر پوتین و نعلین سانسور و ایدئولوژی

فرهنگ سالم دو بال دارد: آزادی بیان و تکثر.
جمهوری اسلامی هر دو را ممنوع کرده.

  • سانسور سیستماتیک کتاب، فیلم، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی.
  • سرکوب هنرمندان، نویسندگان، روزنامه‌نگاران.
  • تحمیل نگاه مردسالار، خرافی ـ مذهبی و یکدست بر سبک زندگی.
  • جرم‌سازی از شادی: موسیقی خیابانی، رقص، جشن، حتی لباس و رنگ!
  • تخریب میراث تاریخی و باستانی به سود پروژه‌های نظامی ـ امنیتی.

فرهنگی که نتواند نفس بکشد، جامعه‌ای می‌شود افسرده، بی‌افق و گسسته.
جامعه آزاد و خلاق بدون تغییر این ساختار غیرممکن است.

۹ ـ آموزش: یک سیستم تولید جهل، نه آگاهی

آموزش ستون توسعه است. در ایران تحت جمهوری اسلامی:

  • مدارس و دانشگاه‌ها به ابزار ایدئولوژی تبدیل شده‌اند.
  • محتواهای علمی حذف و روایت‌های حکومتی جایگزین آنها می‌شوند.
  • آزادی آکادمیک وجود ندارد.
  • اساتید مستقل اخراج یا بازنشسته اجباری می‌شوند و یا کشور را ترک می کنند.
  • بودجه پژوهش و دانشگاه‌ها سقوط آزاد دارد.
  • تبعیض جنسیتی و مذهبی در پذیرش و اشتغال علمی حاکم است.
  • دانشجو بودن جرم است، اگر مستقل فکر کنی.

نتیجه همه اینها فرار مغزهایی ست که می‌توانستند ایران را بسازند.
برانداختن جمهوری اسلامی، در واقع نجات آموزش است.

۱۰ ـ ورزش: از پرورش توان جسمی تا ابزار تبلیغاتی

ورزش می‌تواند غرور ملی، سلامت اجتماعی و همبستگی بسازد، اما:

  • ورزش زنان عملا سال‌ها ممنوع یا محدود بود.
  • انتخاب و انتصاب‌ها در فدراسیون‌ها سیاسی و امنیتی است.
  • ورزشکارانی که همدلی با مردم نشان دهند، حذف و محروم می‌شوند.
  • فساد شدید در مدیریت تیم‌ها و فدراسیون‌ها.
  • سوءاستفاده تبلیغاتی از قهرمانان.
  • تبدیل جشن‌های ورزشی مردم به صحنه سرکوب و گاز اشک‌آور.

جامعه‌ای که قهرمانانش را می‌ترساند و زنانش را از ورزشگاه بیرون می‌کند، با سلامت و شادی مردم دشمنی دارد.

۱۱ ـ سبک زندگی و آزادی‌های فردی: حکومت به حریم خصوصی مردم یورش می‌برد

یکی از مهم‌ترین دلایل برانداختن جمهوری اسلامی همین است:
این حکومت نه‌تنها با حقوق سیاسی مردم دشمن است، بلکه به زندگی خصوصی، بدن، انتخاب‌ها و شادی مردم حمله می‌کند.

  • زنان: حجاب اجباری، تبعیض قانونی، کنترل تن و زندگی.
  • جوانان: ممنوعیت موسیقی، پوشش، جشن، رابطه، سفر.
  • اینترنت: فیلترینگ سیستماتیک، قطع سراسری، سرکوب آزادی دیجیتال.
  • خانواده: فشار اقتصادی، تحمیل سبک زندگی حکومتی.
  • ممنوعیت نوشیدنی، ممنوعیت رقص، ممنوعیت تجمع شادی.

حکومتی که زندگی روزمره را جرم‌سازی می‌کند، اساساً وجودش ضدانسانی است.

۱۲ ـ برانداختن یک ضرورت تمدنی است

اگر پیش‌تر گفتیم برانداختن جمهوری اسلامی یک ضرورت سیاسی، اخلاقی و انسانی است، اکنون می‌توان اضافه کرد:
این تغییر یک ضرورت تمدنی است.

برای اینکه:

  • طبیعت ایران نفس بکشد،
  • فرهنگ دوباره شکوفا شود،
  • آموزش دوباره تولید آگاهی کند،
  • ورزش سالم و آزاد باشد،
  • زندگی مردم از کنترل ایدئولوژیک رها شود،
  • جامعه ایران دوباره بتواند «زندگی» کند، نه «تحمل».

جمهوری اسلامی نه فقط دولت ناکارآمدی است، بلکه یک سد تمدنی است. و هیچ جامعه‌ای در برابر سد تاریخی نمی‌ماند؛ راه خود را باز می‌کند!

 

«برانداختن جمهوری اسلامی» نه شعار یک نسل خسته، بلکه منطقی‌ترین و انسانی‌ترین مسیر برای نجات مردم ایران، آرامش منطقه و مسئولیت‌پذیری جهانی است.
این مسیر، انتخاب یک فرد یا گروه نیست، نتیجه تجربه یک ملت است!

 

آینده زماست، بی کم و کاست!

منوچهر گلشن

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید