رفتن به محتوای اصلی

تفاوت جامعه دیجیتالی با جامعه صنعتی- طبقاتی

تفاوت جامعه دیجیتالی با جامعه صنعتی- طبقاتی

عصر دیجیتال، عصر اینترنت و هوش مصنوعی، عصر انقلاب تکنولوژیک و تکنولوژی اطلاعات،   تغییرات بسیار گسترده و متناقض در پی داشته است. این فن آوری، یکی از تحولات بنیادی تاریخ اجتماعی بشر را ساخته که نه تنها ابزارهای زندگی را تغییر داده، بلکه شیوه‌ی اندیشیدن، سازمان‌یابی اجتماعی و ساخت قدرت را نیز دگرگون کرده است. از دید جامعه‌شناسی، این دگرگونی‌ها هم‌زمان فرصت‌هایی بی‌سابقه و چالش‌هایی عمیق را پدید آورده‌اند.

بُعد تغییر اجتماعی

فرصت

چالش

فرهنگی و سبک زندگی

تغییر فرهنگی، افزایش ارتباطات و خلاقیت

سطحی‌نگری و مصرف‌گرایی فرهنگی

آگاهی و اطلاعات

دسترسی گسترده به دانش و اطلاعات

اخبار جعلی و بی‌اعتمادی به منابع

ساختار اجتماعی (جامعه شبکه‌ای)

افقی شدن روابط اجتماعی و کاهش تمرکز قدرت

بی‌ثباتی و ضعف انسجام اجتماعی

قدرت و حکمرانی

افزایش شفافیت و امکان نظارت شهروندی

انباشت قدرت در شرکت‌های فناوری

هویت اجتماعی

تنوع و بازتعریف هویت‌ها

بحران هویت و قطبی‌شدن جامعه

بیان فردی

آزادی بیان و مشارکت عمومی

پراکندگی معنا و احساس‌گرایی

کنش سیاسی (بی‌تفاوت‌ها)

ورود گروه‌های جدید به سیاست

رشد پوپولیسم و عوام‌گرایی دیجیتال

کنش سیاسی (فعالان)

تقویت مطالبه دموکراسی مشارکتی دیجیتال

شکل‌گیری جنبش‌های ناپایدار و افقی بدون رهبری

 

مهم‌ترین پیامدهای اجتماعی عصر دیجیتال که جامعه‌شناسان بر آن تأکید دارند، عبارتند از:

1.تحول در فرهنگ و سبک زندگی: ابزارهای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، ریتم زندگی روزمره،  نگرش‌ها، سبک تفکر، عادات ارتباطی و حتی الگوهای شناختی را تغییر داده‌اند. مرز میان فضای خصوصی و عمومی فرو ریخته و «زندگی آنلاین» به بخش جدایی‌ناپذیر هویت فردی بدل شده است.

2. امکان دسترسی آزاد به انبوهی از منابع دانایی، نوعی «دموکراسی اطلاعاتی»  و افزایش آگاهی عمومی را ایجاد کرده است. اما هم‌زمان، انفجار داده‌ها و سیل اطلاعات ناسنجیده، خطر گم‌شدن حقیقت در میان هیاهوی داده‌ها را بیشتر کرده است.

3. با شکل‌گیری «جامعه شبکه‌ای»، بنا به نظریه مانوئل کاستلز،  ساختارهای اجتماعی  از مدل‌های سلسله مراتبی و متمرکز به سمت شبکه‌های افقی و غیرمتمرکز سوق یافته‌اند. این تحول موجب تضعیف قدرت نهادهای کلاسیک (دولت، احزاب، رسانه‌های سنتی) و ظهور کنش‌گران پراکنده اما تأثیرگذار در فضاهای مجازی شده است. 

 4.تغییر در ساختار قدرت و حکمرانی: علاوه بر دولت‌ها، پلتفرم‌های بزرگ فناوری و شرکت‌های فراملی به عنوان منابع جدید قدرت ظهور کرده‌اند. این قدرت ها  با تکیه بر «زیرساخت‌های انباشته از داده» تحت کنترل خود،  با بهره برداری از اطلاعات افراد انسانی و تبدیل آن ها به کالا، حق تعیین سرنوشت انسان ها را به چالش کشیده اند. 

 5.شکل‌گیری هویت‌های چندلایه فضای دیجیتال، با فراتر قرار گرفتن از مرزهای جغرافیایی و سنتی هویت (ملی، جنسیتی، طبقاتی) هویت‌های سیّال، ترکیبی و جهانی را پدید آورده است. هم‌زمان، گاه موجب تقویت هویت‌های قومی و محلی نیز شده و شکاف‌های جدیدی آفریده است.

6.موضوعات جدید اجتماعی: پیدایش جنبش های اجتماعی دیجیتالی، ضد جنبش ها و  بیشتر زمینه یافتن عوامفریبی و پوپولیسم راست افراطی،  ظهور پدیده‌هایی مانند «شهروند دیجیتال»، افزایش وابستگی به فناوری، چالش‌های مربوط به باورپذیری و اخبار جعلی در وب، ناامنی اطلاعات، بهره برداری از اطلاعات برای تاثیر بر انتخاب افراد،  آسیب‌های روانی و اجتماعی ناشی از استفاده افراطی از اینترنت از زمره این موضوعات جدید و همه نشانه‌های زایش جامعه‌ای تازه‌اند که قواعدش هنوز در حال شکل‌گیری است.

تفاوت جامعه دیجیتالی با جامعه صنعتی - طبقاتی

ویژگی

جامعه صنعتی - طبقاتی

جامعه شبکه ای

مفهوم مکان

فعالیت ها در مکان های فیزیکی مشخص (مانند کارخانه، اداره، خانه) متمرکز هستند. مکان، مرزها و محدودیت های فیزیکی را ایجاد می کند.

فضای جریان ها Space of Flows:   فعالیت ها در شبکه های اطلاعاتی و ارتباطی فراتر از مکان های فیزیکی رخ می دهند. مکان های استراتژیک از طریق جریان های اطلاعات، سرمایه و قدرت به هم متصل اند

مفهوم زمان

زمان خطی و مکانیکی: زمان کاری و زندگی بر اساس ساعت و تقویم (مانند نوبت کاری، ساعات اداری) تعیین می شود. زمان، منظم و ساختارمند است.

زمان بی زمان ( Timeless Time) : به دلیل انتقال آنی اطلاعات و امکان عمل همزمان در نقاط مختلف جهان، محدودیت های زمانی سنتی برداشته می شوند.زمان، منعطف و متراکم می شود.

فعالیت انسان

کار متمرکز و مکانمند: فعالیت اقتصادی واجتماعی و فکری به مکان و زمان خاصی (مانند 8 صبح تا 5 عصر در محل کار محدود است.

کار انعطاف پذیر و شبکه ای: فعالیت ها می توانند در هر زمان و از هر مکان متصل به شبکه انجام شوند (مانند دور کاری، تجارت جهانی آنی)

 

تغییرات در شرایط فعالیت انسانی برای تولید کالا، سرویس و ایده،  از مهم‌ترین و بارزترین نتایج عصر دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی مجازی است. بنا به نظریه مانوئل کاستلز، "شبکه"، ساختاری از گره‌ها (nodes) است که از طریق جریان‌های اطلاعات، سرمایه، نمادها و ارتباطات به هم متصل‌اند.هر گره می‌تواند فرد، نهاد، سازمان، دولت، یا حتی الگوریتمی دیجیتالی باشد.

 در بازارهای مالی جهانی، میلیون‌ها تراکنش در ثانیه بین مراکز مختلف جهان انجام می‌شود. آن ها، در شبکه ای از گره ها، کار جریان سرمایه  را انجام می دهند.

در رسانه‌های دیجیتال، اطلاعات و تصاویر و صدا و ویدئو  در لحظه بین نقاط مختلف در سراسر جهان جابجا می‌شوند. آن ها در شبکه ای   از گره ها این کار را انجام می دهند.

کنش‌های سیاسی در توییتر یا تلگرام در شبکه ای از گره ها انجام می شود.

شرکت‌های چندملیتی، شبکه ای را تشکیل می دهند که با جریان اطلاعات و مراوادت، تصمیم‌گیری‌ می کنند.

فعالیت های نامبرده  و بسیاری فعالیت های دیگر، نه در دفتر مرکزی و مکان، بلکه در "شبکه" در فضای اینترنتی یا باصطلاح مجازی انجام می گیرند.

کاستلز می‌گوید در جامعه صنعتی، روابط اجتماعی عمدتاً در مکان‌های فیزیکی (خانه، کارخانه، شهر و ...) جریان داشت، اما در جامعه شبکه‌ای، روابط انسانی، اقتصادی، و سیاسی در جریان‌های اطلاعات، سرمایه و داده در فضاهای مجازی و دیجیتال شکل می‌گیرند. یعنی فضا دیگر فقط جغرافیا نیست. بلکه شبکه‌ای از جریان‌های ارتباطی، اطلاعاتی، مالی و نمادین است. یک مفهوم هم دیگر در تحلیل جامعه دیجیتالی، "زمان بی زمان" یا (Timeless Time)  است. با رفع اجبار مکان در فعالیت انسانی برای  تولید کالا، خدمات و ایده، اجبار زمان نیز از آن برداشته می شود. شرایط جدید فعالیت جامعه و انسان، رها از اجبار  مکان و زمان را انقلاب تکنولوژیک ایجاد کرده است. سه مفهوم «شبکه»، «زمان بی زمان»  و «جریان» در اندیشهٔ مانوئل کاستلز، اساس تحلیل او از جامعهٔ اطلاعاتی و جامعه در عصر دیجیتال هستند. در تمامی زمینه های فعالیت انسانی و اجتماعی، شرایط نوینی ایجاد شده است.  فعالیت مطابق و ملازم با این شرایط برای بقا و رشد جامعه  حیاتی است.  فرد در جامعه دیجیتال، در ارتباطات شبکه ای ، به توانایی بی سابقه ای در فعالیت های انسانی و اجتماعی دست می یابد. در اینجا به برخی پیامد های سیاسی  این جامعه شناسی عصر دیجیتالی می پردازم.

 

سیاست در جامعه ی شبکه ای

 

شبکه‌ها با فراهم کردن بستر انتشار محتوا برای هر کاربر (با پیدایش Web 2.0و دور زدن محدودیت‌های رسانه‌های سنتی، یک کانال ارتباطی قوی و گسترده را برای افراد ایجاد کرده‌اند. این امر به افراد امکان می‌دهد که:

 افکار، عقاید و تجربیات خود را به صورت عمومی به اشتراک بگذارند.

 با دیگران هم‌صدا شده و گروه‌های اجتماعی و سیاسی مجازی تشکیل دهند.

 با دست یابی به اطلاعات و آگاهی بیشتربر فرآیندهای فکری، هنری اجتماعی و مشخصا سیاسی  تأثیر بگذارند.

۱. رشد پوپولیست‌ها و راست‌گرایان افراطی

بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند که فضای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، شرایط را برای رشد و موفقیت پوپولیست ها و بعضاً چهره‌های افراطی، عوامفریب و راسسیت فراهم کرده است. توضیح بیشتر بدهیم. هانا آرنت در اثر خود "توتالیتاریسم"، پایگاه اجتماعی جنبش توتالیتری را بررسی می کند. در جامعه همواره، بخشی در سیاست دخالت می کند و بخشی دخالت نمی کند و بی تفاوت و بدون جهت گیری سیاسی باقی می ماند.  توده هایی از میان بی تفاوت ها که بنام کاهش رنج های آنان، تحریک و گمراه می شوند، از نظر هانا آرنت، به پایگاه اجتماعی توتالیتر تبدیل می شوند.  بی تفاوت ها، از آگاهی به یک مصلحت مشترک، به سیاست، روی نمی آورند. چون عوامفریبان، مانع از آگاهی آنان می شوند. آنان، هدف های معین و قابل دسترسی جمعی ندارند. توده بی تفاوت که در جوامع صنعتی، به رسانه ها و احزاب  راه نداشته و غالبا پراکنده می ماندند، در عصر دیجیتال از "شبکه" برخوردارند. از اینطریق آن ها، بسادگی می توانند با هم دیگر ارتباط برقرار کنند و با هم همصدا و گروه اجتماعی و سیاسی مجازی تشکیل دهند. 

این فضا به  چهره‌های پوپولیست و راست گرایان افراطی  اجازه می‌دهد که مستقیماً و بدون نیاز به رسانه‌های سنتی، با این دسته از مردم ارتباط برقرار کرده و پیام‌های ساده‌انگارانه یا هیجان‌انگیز خود را منتشر کنند. بعلاوه خصوصیت اتاق‌های پژواک (Echo Chambers) در الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی،  معمولاً محتوایی را برای هر کاربر نمایش می‌دهد که با باورهای قبلی او سازگار باشد. این امر به قطبی شدن جامعه کمک کرده و فرصت مناسبی برای ترویج دیدگاه‌های افراطی و عوام‌فریبانه، از جمله خارجی ستیزی، بدون رویارویی با نظرات مخالف فراهم می‌کند.

بر این ها،  اخبار جعلی (Fake News) را نیز باید افزود. انتشار سریع و گسترده اخبار جعلی و اطلاعات نادرست، به ویژه توسط بازیگران سیاسی پوپولیست، می‌تواند به افزایش بدبینی و بی‌اعتمادی جمعی منجر شده و راه را برای میدان داری رهبران جاه طلبی که خود را «ضد سیستم» معرفی می‌کنند، هموار سازد.

۲. مطالبه دموکراسی مشارکتی دیجیتال

از سوی دیگر تاثیر شبکه های اجتماعی، در میان فعالان سیاسی و اجتماعی نیز دارای اهمیت زیادی است.  فضای دیجیتال، ابزاری می شود برای:

 افزایش مشارکت سیاسی: شبکه‌های اجتماعی بستری برای بحث‌های سیاسی و بسیج اجتماعی فراهم کرده و به طور کلی مشارکت (به ویژه غیررسمی) را افزایش می‌دهند.

 مطالبه شفافیت و حکمرانی دیجیتال: شهروندان در عصر دیجیتال، انتظارات بیشتری برای شفافیت، پاسخگویی و مشارکت مستقیم در فرآیندهای حکمرانی دارند.

 دموکراسی مشارکتی دیجیتال (E-Participation/E-Democracy): فناوری‌های دیجیتال این امکان را فراهم می‌کنند که مردم به صورت مستقیم‌تر و گسترده‌تر در تصمیم‌گیری‌های عمومی (مانند رأی‌گیری الکترونیکی، نظرسنجی‌های آنلاین، و پلتفرم‌های مشورتی) دخالت کنند. این همان مفهوم دموکراسی مشارکتی دیجیتال است که در ادبیات علوم سیاسی و حکمرانی مطرح شده و هدف بسیاری از استراتژی‌های تحولی دولت‌ها (مانند گذار از دولت الکترونیک به حکمرانی دیجیتال) قرار گرفته است.

به عبارت دیگر، ارمغان عصر دیجیتال برای سیاست یک شمشیر دولبه است: از یک سو بستر را برای افراط‌گرایی و عوام‌فریبی فراهم می‌کند، و از سوی دیگر، توانایی شهروندان برای مطالبه دموکراسی پیشرفته‌تر و مشارکت فعالانه‌تر را تقویت می‌نماید.

چهار شنبه ۲۳ مهر

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید