Skip to main content

سیاست

بهزاد کریمی
از اینرو هر گیردادنی به این دولت بخاطر ابتر بودن آن، تنزل دادن سیاست راهبردی سکولار دمکرات است به پلمیک‌ِ اتلاف وقت. مخالفت سکولار دمکراسی باید با ولایت فقیه باشد و تلاش‌ مبارزاتی‌‌‌اش نیز متمرکز بر نبرد علیه ولایت که ستون پایه‌ی جمهوری اسلامی است. مخالفتِ پیگیرعلیه ولایت با این نگاه و امید که شکاف بین جامعه و حکومت چنان ژرف و آشتی‌ناپذیر است که بقای یکی نیاز به رفتِ دیگری دارد و این باور که ولایت رفتنی است و مردم ‌ماندنی.
بهزاد کریمی
این بر اپوزیسیون سکولار دمکرات است که فاجعه‌بار بودن سیاست خارجی نظام را که محصول ناگزیر سوداها و سوداگری‌های حکومتی‌هاست، بیش از هر وقت دیگر نشان دهد. باید نشان داد که جمهوری اسلامی چه زیان‌ عظیم ناشی از این سیاست بر کشور و مردم ایران وارد آورده که بسیاری از آنها مطلقاً جبران ناپذیر است. در بسیاری از نقاط جهان، آسیب رسانی‌ بسی کمتر از این برای به زیر سئوال کشیدن حکومت و در ادامه‌اش به زیرکشیدن سیاستمداران خطاکار کافی است. حداقلی که ما سکولار دمکرات‌ها می‌توانیم انجام دهیم، روشنگری مشترک در این زمینه است.
بهزاد کریمی
برای دولت راستگرا و جنایتکار اسرائیل نه فقط حزب الله لبنان که هر شهروند جنوب این کشور، دشمن است و همگی سزاوار تنبیه‌ و محکوم به زخم برداشتن، معلولیت و مرگ. جنایتی چنین فجیع فقط بر متن آن اندیشه و عمل جاافتاده در افراطیون اسرائیل ممکن می‌شود که بنا بر آن هر فلسطینی و هر حامی حق فلسطینی‌ها برای داشتن خاک و حاکمیت، یک هدف جنگی است.
یداله بلدی
امسال دراول مهرماه بار دیگر زنگ مدارس به‌صدا درمیاید ۱۶ میلیون دانش‌آموز و ۱ میلیون ۱۰۰ هزار معلم و کادر آموزشی در۹۶ هزار مدرسه فعالیت خود را آغاز خواهند کرد. اما با توجه به وضعیت ناکارآمد آموزشی و فقر و شرایط اقتصادی بخش زیادی از مردم امسال نیز شاهد محرومیت و افت تحصیلی صدها هزار کودک و دانش اموز خواهیم بود و برنامه‌های آموزشی به‌علت عدم دخالت کارشناسان با تجربه‌ی آموزشی هم‌چنان از نظرکیفیت و محتوا سیر نزولی خواهد داشت
مجید سیادت
ما نمی‌توانیم بگوئیم چون این پروژه ایران را دور می‌زند و بنابراین به منافع درازمدت ایران ضرر می‌رساند. بنابراین باید جلوی این پروژه را بگیریم. راه حل درست و مثبت این‌ است که باید رفت و آمد از ایران را پرصرفه تر کنیم (کاری که به نظر می‌رسد از عهده ی رهبران کنونی ایران بر نمی آید.)
اسماعیل صفرزاده
۴۶ سال است که انواع ستیزهای مختلف را حکومت اسلامی آزمایش نموده است کرد ستیزی، بلوچ ستیزی، ترکمن ستیزی، عرب ستیزی،سنی ستیزی، بهایی ستیزی،دراویش ستیزی و در راس آنها زن ستیزی را دستاویز خود قرار داده، اخیرا بخاطر جذب بخش‌هایی از جامعه دست به افغانستانی ستیزی هم زده است. 
منوچهر مقصودنیا
جمهوری اسلامی که امید داشت تا با سیاست گرایش به شرق، با تحریم ها به مقابله پرداخته و از اثرات آن بکاهد، موفق نبوده‌است. چین نه تنها به این نیاز جمهوری اسلامی پاسخ مثبت نداده‌است. با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌ها، به‌خصوص تحریم های ثانویه، چین نه تنها از سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران خودداری کرد، بلکه از پروژه‌های اقتصادی‌ای که قبل از امضای سند با ایران بسته بود، خارج گردید. در بعد سیاسی هم ‌چین در رابطه با حق ایران بر سر جزایر سه گانه در خلیج فارس سمت امارات متحده را گرفت.
صادق کار
برخوردهای نژاد پرستانە با مهاجران و پناهندگان افغانستانی مدتی است کە به‌طرز بی‌سابقەای در کشور افزایش یافتە و امنیت و آسایش را از آن‌ها سلب نمودە. وجود نژاد پرستی و بیگانە ستیزی نزد ما ایرانیانی واقعیت این است کە موضوعی ریشە دار است و برخوردهای نژادپرستانە با مهاجران و کارگران افغانستانی تبار دەها سال است کە در میان لایە های از جامعە خصوصا لایە های کە خود از لحاظ معیشتی و بیکاری تحت فشار قرار دارند وجود داشتە است.
بهزاد کریمی
طی ۳۵ سال ولایت مداری خامنه‌ای و برگزاری ۱۰ مراسم تنفیذ و تحلیف دولت‌های متبوع، این نخستین بار بود که «رئیس جمهور» نه به استعاره، بلکه مکرر و آشکار بر این تصریح و تاکید داشت که همه‌ی وزراء با صلاحدید ولی فقیه‌ و اکثراً هم به سفارش و دستور شخص او در لیست کابینه نشسته‌اند‌. خود خامنه‌ای هم در جاانداختن رسم ِهر چیز به اذن بیت و دولتِ وفاق ملی یعنی هیئت اجرایی مد نظر ولایت، تعمد نشان داد.
یداله بلدی
فعالین سیاسی ساکن هامبورگ دراین سال‌ها همواره تظاهراتی درشهر هامبورگ در برابر مسجد برگزار می‌کردند و خواهان تعطیلی این لانه فساد می‌شدند. زیرا ایرانیان براین باور بودند که این مسجد در پوشش برگزاری مناسک و مراسم مذهبی پایگاهی‌ بود برای تبلیغات به‌نفع جمهوری اسلامی و جذب نیرو از پیروان تشیع در کشورهای دیگر و کمک رسانی و تربیت کادر برای گروه‌های ترویستی خاورمیانه و فریب و تطمیع برخی از ایرانیان برای خبر چینی، شناسایی و فیلم گرفتن از اعضای سازمان‌ها واحزاب وانجم‌های سیاسی هامبورگ. یکی دیگر از اقدامات این مسجد تبلیغ افکار یهودی‌‌ستیزانه بود.
محمود میرمالک ثانی
جبهه اصلاحات تصور می کند با رایزنی با تمام رقبای موجود در حاکمیت، می تواند آرامش را به درون حکومت برگرداند و از علنی شدن آن جلوگیری کند. اعلام تشکیل دولت «ملی» از سوی ظریف و دعوت از قالیباف و جلیلی در همین راستا می باشد.
نادر عصاره
این جنب و جوش رسانه ای و  تبلیغات عوامفریبانه و پوپولیستی،  بعد از نمایش انتخابات پایان یافته، دنبال بسیج نیرو است. پرسش این است که چنین بسیجی چه هدفی دارد؟  درست است که نمایش انتخابات تمام شده و یکی از کاندیداهای گماشته از صندوق های رای بیرون آمده است. ولی کار اصلی هنوز انجام نشده است. کاری که حتی شاید چینش نمایش انتخابات برای آن بوده است: تعیین جانشین خامنه ای. 
بهزاد کریمی
رای پزشکیان، رای متعلق به محافظه کاری سیاسی است؛ از وصل به نظام تا بیرونی‌های متوهم به اصلاح‌ آن. رای ناراضیانی منفعل که در قبال وضعیت موجود احساس درماندگی‌ می‌کنند؛ رایی نه حاوی امید معنی‌دار، بلکه لحظه‌نگر، پناه جسته به هر تخته نجات و فاقد دورنما. رایی عادت به «بدتر هراسی» و «خطرنمایی» و در گریز از ورود به چالش با خطر بزرگ و اصلی. دلخوش به اندک‌هایی غالباً دور از دسترس‌ و یا سریعاً دود در هوا‌. برای برون‌رفت از وضعیت، منفذ می‌جویند اما در سیکل باطل می‌چرخند. از تحول مایه‌گذارانه می‌هراسند و آن را پس می‌زنند.
مصطفی مدنی
بعد نخست سخنان خامنه‌ای پذیرش شکست و گلایه از شهروندان برای پشت کردن بالای ۶۰ درصدی به صندوق های رای بود. او خود پیش از این بارها می گفت، شرکت زیر ۴۰ درصدی مردم کشورهای اروپایی، ننگی ست برای این دولت‌ها و نشانه عدم مشروعیت آن‌ها! حال، آش را می‌خواهد بگونه‌ای سر بکشد که دهان نسوزد. پس تمامی هنر خویش به کار گرفته است تا افکار حامیان حکومت را، بی خیال از این شکست، آن‌گونه که می‌خواهد شکل بدهد.
نادر عصاره
اگر رای دادن برای اثبات صحت و صداقت خامنه ای و کارنامه اش و تامین مشروعیت آن در پایه های حکومتش با کار برد فریب در انتخابات می باشد، تحریم و رای ندادن ابراز نارضایی و اعتراض مردم است. تحریم و رای ندادن، هم در دور اول و هم در دور دوم، رد و طرد کارنامه خامنه ای، باعث تضعیف پایه های حکومت و طبعا ترس از افزایش تصمیمات تعصب آمیز و افراطی آن می شود. نمایش انتخابات، فریب است.
بهزاد کریمی
شک نباید داشت که «روزنه‌گشایی»ها و «رهگشایی»های ادعایی فقط و فقط به سود نمایشات ولایت‌اند و اتلاف انرژی اپوزیسیونال جامعه علیه نظام. موضوع، لزوم تقلیل‌پذیری به انتخاب بین «بد» در برابر «بدتر» نیست و اصلاً به تصریح باید گفت پزشکیان را نباید با جلیلی نمقایسه کرد. مسئله، رها کردن محور اصلی مبارزه و مسخِ عملاً تَرک جبهه‌ی اصلی مبارزه است در خدمت کوتاه‌سقفی بی ثمر. مردم ایران، از این ایستگاه‌ها گذشته‌اند و در تجربه به این رسیده‌اند که هر میدان بازی را پیشاپیش با نگاهی تیز از نظر بگذرانند.
محمود میرمالک ثانی
اپوزسیون دمکراتیک باید از خواب خرگوشی بیدار شود و به خود بیاید که مرگ خامنه‌ای هیچ فرصتی برای آن‌ها بوجود نخواهد آورد که بتوانند از آن برای حضور مستقیم در صحنه سیاسی ایران بهره ببرند. بلکه باید خود را برای شرایطی به مراتب دشوار تر از حال آماده سازند.
مسعود فتحی
«انتخابات» ۱۴۰۳ رژیم از نظر شرکت شهروندان در انتخابات، از پایین‌ترین سطح مشارکت در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران برخوردار است. آمار خود رژیم نشان می‌دهد که رویگردانی از این حکومت و پایبندی به آرمان جنبش «زن، زندگی، آزادی» و تداوم آن است. ترفند شکاف در اردوی تحریم با کشاندن بخشی از آنان به واسطه‌ی اصلاح طلبان به پای صندوق‌های رای هم نتوانست، این انتصابات را به سطحی فراتر از نمایش انتخابی پیشین رژیم فرابرویاند.
نادر عصاره
خامنه‌ای خود را در معرض آرا قرار نمی‌دهد و از آن‌ها فرار می کند تا به کارنامه و برنامه خود سرانه و بدون پاسخگو بودن ادامه دهد. مخالفت‌های ذکر شده در بالا را از طریق رای ندادن به خامنه‌ای در صحنه انتخابات نمی‌توان عملی کرد، چون از صحنه می گریزد. پس با به بازی نگرفتن نمایش انتخاباتی او، باید بی اعتباری او و انتخاباتش را اعلام کرد. با تحریم نمایش انتخابات می توان به خامنه ای، و کارنامه و برنامه اش نه گفت و دستگاه حکومتی او را به لرزه در آورد.
بهزاد کریمی
تشویق به مشارکت در این «انتخابات»، شراکت در برنامه‌ی نقشه‌کش اصلی خامنه‌ای است. سود «موج آفرینی» توهم پراکن‌های «روزنه‌گشا» چه جواب بدهد و چه ندهد، به جیب ولایت فقیه می‌رود و بس. دعوت به شرکت در این «انتخابات» چون هیچگونه توجیه برنامه‌ای ندارد، فاقد هرگونه منطق سیاسی به سود جنبش دمکراتیک مردم ایران است. سردی بیش از حد «انتخابات» اخیر نظام اگر دستاورد جنبش «زن – زندگی – آزادی» بود، دعوت به گرم کردن تنور این انتخابات، پشت کردن است به آن.
بهروز خلیق
براساس رتبه‌بندی شاخص رفاه لگاتوم در سال ۲۰۲۳، ایران در میان ۱۶۷ کشور، در رده ۱۲۶ قرار داشت. اين رتبه نشان می دهد که ايران با وجود منابع عظيم و ثروت انسانی و مادی در شاخص رفاه در رده های پائين قرار دارد و تنها از ۴۱ کشور جلوتر است. بدترین شاخص های ایران نیز در حوزه های ۹ گانه ، مربوط به حوزه های آزادی های فردی، محیط زیست و سرمایه گذاری است.
کامران رشیدی
تحریم انتخابات پیام اصلی‌اش این است که مردم با نه گفتن به حکومت تنها راه چاره را بسط و گسترش و سازمان دادن جنبش‌های اعتراضی می‌دانند و در این راستاست که مسئولیت و تعهد جریانات سیاسی اهمیت ویژه ای می‌یابد. آن‌ها باید در غلبه بر مشکلات خود که باعث تفرقه و جدایی بین آن‌ها گردیده شرایط گفتگوی موثر ملی را فراهم کرده و سعی کنند روی موارد مشترک که کم هم نیستند، با یکدیگر متحد و یکپارچه عمل نمایند.
نادر عصاره
رای مردم، به پزشکیان یا کاندیدای دیگر، رای و پذیرش کارنامه گذشته و برنامه آینده علی خامنه ای و بیعت با اوست. رای به پزشکیان و یا کسی دیگر و نه! به جلیلی یا کسی دیگر پوششی است برای رای دادن به علی خامنه ای و بیعت با او. کسانی که با کارنامه و برنامه علی خامنه ای موافقند، بدیهی است که یکی از کاندیداها را انتخاب کنند و بر عکس مخالفین با آن کارنامه و برنامه ضد زن، ضد زندگی، ضد آزادی و ویرانگر کشور هیچ انتخابی میان کاندیداها ندارند. این ها چه می توانند بکنند؟
نادر عصاره
با این تصمیم رئیس جمهور فرانسه، بحرانی سیاسی آغاز شد. برنده انتخابات مجلس ملی، برنده انتخابات پارلمان اروپا به نظر می رسید. خطر بقدرت رسیدن حزب اجتماع ملی (Rassemblement Nationale) برهبری خانم مارین لوپن بشدت احساس شد. این حزب، حزب اصلی راست افراطی فرانسه است، تسلط بر قدرت کشور فرانسه توسط این حزب، با پیامدهای داخلی و خارجی ضد عدالت و ضد آزادی و ضد دموکراسی، تکان دهنده بود و تکان دهنده هست. فرانسه در بحرانی فرو افتاد که آینده را تیره و تار کرده است. موقعیت خطیری فرا رسیده است.
حکمت بنیادین «روزنه‌گشایی»، با هر تفسیر و تعبیری هم که همراه باشد، در نهایت پر کردن شکاف میان نظام و جامعه است. کارزاری که اینان چه آگاهانه – غالباً هم آگاهانه – و چه ناآگاهانه قصد راه‌اندازی‌اش دارند و شروع هم کرده‌اند، چیزی جز تلاش برای به عقب کشاندن جامعه و ترمز زدن بر آن نیست. تشبثی ناکام به مصداق «عِرض خود می بری و زحمت ما می‌افزایی» در قبال روندی که قانونمند پیش می‌رود!
فرید اشکان
انتخاب کلودیا شین بام در کشوری که یکی از مشخصه فرهنگی آن مردسالاری و خشونت علیه زنان است، نشانه رشد فرهنگی کشور مکزیک و نقش رهبران سیاسی در ترسیم چشم انداز در جهت مساوات طلبی و برابری جنسیتی میباشد. انتخاب خانم شین بام در مکزیک نشان دهنده ان است، زمانی که مردم درد کشیده و محروم و بشدت مذهبی با اعتقادات سنتی زمانی که چشم انداز رهایی از بستر وضعیت موجود را تجربه میکنند به درستی در راستای منافع ملی خود قدم برداشته و با انتخاب بهینه خود تضمین کننده آینده خود و کشورشان خواهند بود.
بهزاد کریمی
«رفتارگرا» نمی خواهد بپذیرد که ولایت است که ولی فقیه می‌سازد و نه برعکس. تفاوت نیروی خواهان پایان دادن به هستی جمهوری اسلامی با او و همکیش‌هایش نیز درست در همین است. ما خود را فقط طرف حساب شخص خامنه‌ای نمی‌دانیم تا خواهان تعویض او یا تغییر رفتار و اصلاح وی شویم، بلکه پیگیرانه بر پایان دادن به جمهوری اسلامی و برچیدن بساط نظام دینی هستیم‌ و برای جایگزینی آن با بدیل سکولار دمکراسی مبارزه می‌کنیم. ما نیروی گذار از این نظام، خلاف سینه چاکان ِاحتمال «تغییر رفتار رهبری»، به یک عطسه تب نمی‌کنیم و فریب ترفندهای نظام نمی‌خوریم!
یداله بلدی
در شرایط کنونی هیچگونه چشم اندازی در جهت توقف وتضعیف اسلام بنیادگرای سنی وشیعه وجودندارد وقدرتهای بزرگ ومنطقه ای مانند مهره ای شطرنج.با آن بازی میکنند ومردم همچنان قربانی میشوند. جمهوری اسلامی که خود به رشد سلفی های سنی یاری میرساند اکنون برای حفظ منافع خود درمنطقه آنانرا به قربانگاه میفرستد اکنون نیز بیش از ده نفر از سلفی های سنی مذهب در زندانها در انتظار اجرای حکم اعدام خود هستند.

سیامک فرید
جمهوری اسلامی همچنین تلاش خواهد کرد با برگزاری مراسم عزاداری و تهییج هواداران ابتکار را بدست گیرد تا اعتراضات احتمالی مجال شکلگیری نداشته باشد و فضا را در دست گیرد.
با همه این احوال اعتراضات می تواند گسترده تر شود و این مرگ نقطه عطف دیگری در تاریخ جمهوری اسلامی باشد. باید منتظر ماند و به قول معروف، خبری در راه است
بهزاد کریمی
طی تاریخ، پایه‌های ستمگری را چالش و شورش ستمدیدگان ‌ساییده‌اند. زمان‌های فروریزی قطعی کاخ‌ها اما آنگاه فرا‌رسیده‌ که ارزش‌های حاکم به سنگ ‌خورده‌اند بی آنکه حکومت یارای دل کندن از آنها را بدارد. جمهوری اسلامی متجاوز به حقوق جامعه نیز مصداقی از اینست؛ محکوم به شکست بر پیشانی دارد. این قطعیت را می‌‌باید بی لکنت زبان پیش‌بینی کرد و فراتر حتی، نشانه‌ی برچیده شدن‌‌ بساط نظام دانست. رفع تعرضِ نظام و دفع آن از قدرت طبعاً هزینه ‌دارد، نهایت‌اش اما، رفتن حجاب است و نظام.
بهزاد کریمی
زنده نگهداشت سرنوشت بسیار تلخ آمیخته به نفی بلد و دربدری، زورگویی و شکنجه، تجاوز و کشتار آن زمان یک ملت و عمدتاً در حق کودکان، زنان و سالخوردگان فقرزده‌ی آن، می‌باید عبرت برای فردای بشریت باشد. خون گریستن به ستمِ رفته بر ارامنه‌ی غلتان در خون دیروز، وظیفه و حق امروزین است. مبارزه برای برابر حقوقی ملی در خدمت همبستگی بشری معنی دارد و نه رفتن در جلد حقانیت این یا آن ناسیونالیسم و ماندن بر پای کوبش طبل فلان ملی‌گرایی. تبعیض ناسیونالیستی زدودنی است، ناسیونالیسم ولی، ناستودنی. در سالروز ۲۴ آوریل، تاکید را می‌باید بر آن افق‌گشایی‌ نهاد که انسان را دوست انسان می‌خواهد و نه گرگ همدیگر.
سیامک فرید
مبارزان قدیمی چه آیت الله های پیر و حجره نشین و چه کراوات زدههای ملی و چپ سنتی اشکال مبارزه را با آن طریقی که خود می دانستند محدود میکردند و شاید امروز تکانی خورده باشند ولی بعید می دانم که به این درک رسیده باشند که زنان توانایی رهبری جامعه برخواسته از خواب سنت را دارند، کما اینکه حاکمیت به خوبی می داند که مبارزه زنان برای حجاب تنها نوک کوه یخی است که در آب پنهان است.
محمد اعظمی
اکنون اوضاع سیاسی و چشم انداز این تنش بین جمهوری اسلامی و اسرائیل بسیار پیچیده‌تر شده‌است. از طرفی جمهوری اسلامی در مخمصه‌ی بدی گرفتار شده‌است. پاسخ مستقیم جمهوری اسلامی امکان جنگ غیر رسمی و اعلام نشده‌ی کنونی را رسمی خواهد نمود. در این تردیدی نیست که رژیم در شرائط کنونی قادر نیست وارد جنگ شود و آنرا تداوم دهد. علت آن قبل از هر چیز به رویگردانی مردم از حکومت باز می گردد.
بهزاد کریمی
از این‌رو است که چه مرتبط با مشکل فوق در بخشی از جمهوری‌خواهان سکولار دمکرات، و چه فراتر برای غلبه بر اتحادگریزی‌ها در بیشترینه‌ی اپوزیسیون، نیاز به کار گفتمانی پیگیر و گسترده در زمینه‌ی غلبه بر انواع روحیات گریز از همکاری‌ها در اپوزیسیون است. به این اعتبار، نه فقط موازی با تلاش‌های نوع ساختاری در عرصه‌ی همکاری‌ها و اتحادها، بلکه حتی مقدم بر آن، لازم است با راه انداختن کارزار پرسشگری در اپوزیسیون، هر جریان سکولار دمکرات را در برابر این پرسش قرار داد که در باره‌ی همکاری‌ها، ائتلاف‌ها و اتحادها چه می‌گوید و چه توضیحی برای عمل‌کرد یا نا عمل‌کرد خود در این زمینه دارد؟
صادق کار
برای نمونە میشود بە تحریم بانکهایی کە تن بە دستبرد راهزنانە رژیم بە حسابهای شخصی مردم می دهند کە این روزها بە صورت "تشتک" در سطح وسیع پخش و مورد استقبال مردم قرار گرفتە است اشارە داشت. یا بە برگزاری مراسم های گستردە نوروزی در شهرهای کردستان نظر داشت کە هرگز سابقە نداشتە کە با چنین گستردگی و شکوهی برگزار شود و در عمل بە کنشی گستردە علیە استبداد و قوانین ارتجاعی رژیم و دفاع از انقلاب زن، زندگی، آزادی در کردستان تبدیل شود.