معرفی کتاب
آنچه در این کتاب آمده، طرحی است از سیر فکری جنبش "چریک فدایی خلق" و عمدتاً متمرکز بر تلاطمهای روشی، نظری، برنامهای و سیاسی در شاخه "اکثریت" که من خود به همین تعلق داشتهام. کتاب نگاهی دارد به سمت و سوی تحولات این جریان تاریخی و کوششی در تبیین درونمایه رخدادهای فکری آن طی مسیری که پشت سرنهاده است.
کتاب دربرگیرنده دو بخش است. بخش نخست سیر مبارزات خانوادهای است سرشناس در لرستان بر متن تاریخ صد ساله ایران که به پشتوانه قربانی شدن فرزندانی از آن چه در سالهای حکومت پهلوی و چه طول حیات جمهوری اسلامی، معروفیتی در مقیاس ملی دارد. این را به نظر من باید اصلیترین ویژگی "رنج راه" دانست که نویسنده توانسته است در قالب آن بخشی از تاریخ ایران را در هستی یک خاندان - خانواده لرستانی با قلمی شیوا، ذهنی منطقی و سرشار از عاطفه به تشریح بنشیند. این اما نه بدانمعنی که آفریده نویسنده، فقط در توصیف سرگذشت و سرنوشت خانوادهاش خلاصه شود. کتاب، آئینهای است که در خود بخشی از تاریخ یک ملت را بازتاب میدهد.
رنجِ راه، فقط یک روایت یا خاطره نیست، بیان واقعیتهائی از زندگی جاری کسانی هست که راه دیگری را انتخاب کردهاند. بسیاری از آنها تا پای جان در راه آرمانهای انسانی خود ایستاده، رنج تحقیر و توهین را بر نتافته و با سربلندی جانباختهاند. حکومتها و ایادی آنها در تاریخ معاصر ایران و علیرغم انقلاب مشروطیت و تاثیر آن، همواره به چیزی جز حذف مخالفان خود فکر نکردهاند و هنوز هم نمیکنند.
در جا به جای این کتاب به دو موضوع برخورد می شوند یکی جنایتهای فراوان جمهوری اسلامی (منجمله کشتار بی پروای هزاران دیگر اندیش) و دومی موضوع دخالتهای امریکا در مسائل ایران – و خاورمیانه – هستند که روشن کننده ی بسیاری گوشه های تاریکتر چهل سال اخیرند. هر دوی اینها مسائلی جنجال بر انگیزند و می توانند هر نوشته ای را به اعلامیه تند و تیز اپوزیسیون تبدیل کنند. مهارت آرش عزیزی در اینست که – در اکثر موارد – همین موضوعات را با لحنی ساده و به دور از جنجال ، گزارش دهد، به نحوی که از فیلتر ناشرین امریکائی سالم به در رود.
کتاب گویا عرضه می کند: معرفی شفاهی کتاب «سرمایه»
گوینده: ژیلا احمدی
تنظیم صدا و موسیقی: کاوه احمدی
در چرخه مبارزات سالهای اخیر علیرغم بسیجهای میلیونی، ما تنها شاهد موفقیتهای کوچک بودهایم. در این مورد چپ باید به این پرسش ناخوشایند اما لازم پاسخ دهد: چه اشتباهی رخ داده است؟
احزاب سیاسی باید بتوانند سیاستی را بر اساس ارزشها و منافع متضاد و خطوط چالشهایی که وجه مشخصه جامعه دانش محورِ فردیت یافته امروز باشد، تدوین و توسعه دهند. مردم فقط بخاطر اشکال سازمانی و شیوه سیاستورزی از احزاب رویگردان نمیشوند، بلکه شاید به این دلیل که مضمون سیاستهای احزاب را چندان مهم و در رابطه مستقیم با زندگیاشان نمیبینند.
فرآیند مبارزات انتخاباتی بسوی هرچه بیشتر حرفهای شدن است. این ویژگی در انتخابات پارلمانی گذشته خود را به عیان نشان داد. اکنون رویکرد حرفهای به مبارزات انتخاباتی وجه مشترک کلیه احزاب سوئدی است. این تحول محدود به سوئد نیست (۱۶۲). کانالهای ارتباط گیری نوین بعنوان بخش جداییناپذیری از استراتژی مبارزات انتخاباتی حرفهای احزابِ بیشتر کشورهای اروپایی تبدیل شدهاند.
این گزارش در عین حال بحران بدهکاری ها در چین، انفجار بالا رفتن بادکنکی قیمت خانه ها و احتمال از هم پاشیدگی سیاسی را مورد ارزیابی قرار میدهد و در ادامه تلاش میکند تا علت های اینکه چنین بحران هایی هم قادر نیستند تا کلیت نظام را زیر خطر قرار دهند را توضیح داده و تشریح مینماید. ما در عین حال در این ارزیابی انگشت روی مشکلات تازه تری گذاشته و تشریح می کنیم که سیاست رفورم های تدریجی چین چگونه میتواند به عرصه های جدیدی کشانده شود تا با این چالش ها پاسخ بگوید.
این فصل بر اساس دو سئوال اساسی ساختاربندی شده: اول این که اگر رابطهای بین نوع حزب و درجهٔ فعالیت و شکل آن، در رسانههای اجتماعی وجود دارد، دیگر این که اگر رابطهای بین نوع حزب و استفاده موفقیتآمیز از رسانههای اجتماعی وجود دارد.
موقعیت احزاب سیاسی جاافتاده (سنتی) در اذهان شهروندان جهان غرب ضعیف شده، آن هم در شرایطی که موجِ پوپولیسم هر روز بر بخشی وسیعتر از عرصه سیاسی چیره میشود.
آیا همه احزاب سیاسی شرایطی خوب برای استفاده از رسانههای اجتماعی برای تقویت رابطهاشان با رأیدهندگان و یا بهبود یکپارچگی درون حزبی دارند؟ آیا رسانههای اجتماعی به احزاب تازه تأسیس شده با منابع کم و یک دستور کار سیاسی آلترناتیو کمک خواهند کرد؟ و یا این که رسانههای اجتماعی به پلاتفرم جدیدی تنها برای احزاب سنتی، با امکانات و تشکیلات خوب تبدیل خواهند شد؟
نمیتوان نخست با اندیشه دو-انگاری "ما" و "آنها" نخست گروهی از مردم را طرد کرد و سپس در فکر جذب آنان برآمد. اگر نقطه عزیمت بررسی این دسته از جوانان همچون "گروهی مسئلهدار" باشد، بسیار دشوار خواهد بود که بتوان بر راهکارهای پیشرفت آنان تمرکز یافت. به جای آن ما بر کشف توناییهای این جوانان در بازسازی آسیبهای روانی و دشواریها و توان ایستادگیشان تمرکز داشتهایم
در فصلهای قبل اشاره شده، سازمانهای رسانهای بخشی اساسی از بوجود آمدن یک محیط زیست سیاسی رو به رشد با هدف ساختن یک هژمونی نوین هستند. وظیفه ساختن چنین استراتژی حضور رسانههای سالم را طلب میکند – خلق یک زبان مشترک نوین، صدای مردم باشند، نامگذاری آنتاگونیسم موجود، بالا بردن توقعات، پژواک دهنده روایتهای مردم بوده و آنها را با زبانی روشن چنان بیان کنند که انعکاس دهنده شکایات و احساس ما باشند.
موضوع اصلی بررسی او تاثیر تحولات فناوری بر جامعه انسانی است. شکی نیست که پیشرفتهای علمی،فناوری و صنعتی تاثیر متقابلی بر روند زندگی همه ما می گذارد. این تحولات چه هستند؟ چه تغییراتی در آینده ما قابل پیش بینی هستند؟
یک آینده بهتر چگونه باید ساخته شود؟ استراتژی کلاسیک لنینیستی در مورد قدرت دوگانه ایجاد حزب انقلابی و سرنگونی حکومت دیگر منسوخ شده است.
مقوله توسعه همان گونه که معمولَا گفته میشود، ''در اساس مقولهای سئوال برانگیز'' است. به این معنا که نه تنها مفهوم آن قابل بحث است، بلکه معنا و مضمون آن از موقعیتی تا موقعیت دیگر حتی در ظرف زمان و مکان نیز متفاوت است. این دفتر با کلامی جذاب و قابل درک نشان میدهد که در یک شرایط تاریخی معین به چه چیز میتوان ''توسعه'' گفت و ''معضل توسعه''، دشواریها و چالشهای پیشروی آن کداماند.
در مبارزات اخیر ما شاهد موفقیتهای کوچک با وجود بسیجهای بزرگ هستیم. نقش نیروی چپ در این جنبشها بسیار کمرنگ است. در اینجا چپ باید به این پرسش ناخوشایند اما لازم پاسخ دهد: چه اشتباهی رخ داد؟ قطعاً قدرت سرکوب افزایش یافته است، ولی آیا واقعاً شدت سرکوب بسیار بیشتر از گذشته است؟ واقعیت این است که ضعف کنونی چپ را نمیتوان به سادگی تنها به شدت سرکوب محدود کرد. باید صادقانه پذیرفت که مشکلات بزرگی در صفوف چپ و استراتژی و تاکتیک ان وجود دارد.
خانم دونایفسکایا میگفت مارکس 112 سال پیش ستون فلسفی برای سازماندهی انقلاب و جامعه را عرضه کرد ولی نیاز به سقف نیز بود. در عصر خطر جنگ اتمی برای عقب انداختن بیشتر کار سازماندهی فرصتی نمانده.
جرج زیمل میگفت مد و مدرن، سکولاریسم و این جهانی بودن فرهنگ، با هم مرتبط و خویشاوند هستند. جهان مدرن غرب بعد از موفقیت سکولاریسم در سیاست، فرهنگ، اخلاق و حقوق شروع شد. آیندهگراییهای مذهبی، لیبرالی، و بورژوایی، ریشه در نجات مسیحایی و ظهور امام زمانی دارند.
ایران در قرن بیستم شاهد چند پارگی های فزاینده ای بوده است. برخی از این چند پارگی ها مثل تعارضات طبقاتی حاصل پیدایش جامعه نو بوده اند، ... توسعه سیاسی بمعنای مشارکت و رقابت سیاسی با حضور تعارضات طبقاتی در دیگر کشورها مغایرت نداشته است. ... چند پارگی های قومی، زبانی و مذهبی قطعا می توانند از موانع عمده سازش ملی و توسعه سیاسی باشند
نوع دسترسي كارگران به منابع سهگانهی قدرت نهايتاً ميزاني از امكانات مالي را برايشان فراهم ميكند. اين معيار پولي از اين حيث اهميت دارد كه سادهترين شيوه براي درك مطلب است، اما نبايد فراموش كرد كه نمیتوان طبقه را بر اساس اندازهی جیب افراد و حساب بانکیشان تعریف کرد و خود اين معيارهای پولي فقط سايهاي از واقعيتي ديگر است، سایهای از میزان دسترسي به منابع سهگانهی قدرت. بااینحال، به یک معنا همین میزان امکانات مالی در نقش سایهای از هستی طبقاتی کارگران است که، در تناظری تقریباً یکبهیک، وضع بهداشت و سلامت و درمان و آموزش و مسكن و دوستيابي و معاشرت و تغذيه و مصرف روزمره و مصرف كالاهاي فرهنگي و فراغت و ازدواج و سایر سپهرهای زندگی روزمرهی اعضاي طبقهی کارگر را تعیین میکند
پیش از این خواننده کتاب ابراهامیان به این نتیجه می رسد که علیه رقبای خارجی و علیه کفر، علیه روس ها و همدستان شاه دوست، اجماعی از بازار و روحانیون شکل گرفت روشنگران نیز نقش پر اهمیت خود را داشتند، که به پیروزی نهضت مشروطیت و تغییر حکومت داری سنتی انجامید، در ادامه این نتیجه گیری را خواننده می کند که با دفاع از شاه و اسلام برانگیخته از مسائل اقتصادی و مقابله سنت با تجدد، آن اجماع دچار شکاف شد