تاکتیکها زیادند و مرتب عوض میشوند. راهکاری که امروز بصورت تاکتیک استفاده میشود، میتواند تاریخ مصرف کوتاه چند روزه یا گاها چند هفته ای داشته باشند. تاکتیکها میتوانند اهداف مختلف مشخص و یا چند بعدی را تعقیب نمایند. لذا، نه تنها باید در این زمینهها ، بطور مشخص صحبت نمود، بلکه باید آنها را در داخل پردایمهای سیاسی ماهیتی و استراتژیک ویژه خویش ارزیابی نمود. صحبت از مقاله رفیق بهزاد کریمی* در مورد استقبال از تاکتیک تحریمهای سیاسی آقای ترامپ علیه سردمداران جمهوری اسلامی ایران میرود.
اگر این مقاله، در ادامه موضعگیریهای اخیر ایشان، چراغ سبزی در زمینهی فاصله گیری از جبهه جمهوریخواهان و سمتگیری در راستای جبهه سکولار دموکراسی ارزیابی کرد، این مقام مشخص میتواند به یک حرکت خطرناکی بیانجامد که باید ابعاد دیگر آن را نیز در نظر گرفت. یک تاکتیک میتواند نقش شلاق داشته باشد، دیگری نقش شیرینی. یکی میتواند نقش طعمه ای را داشته باشد که طرف مقابل را به داخل تله ای هدایت میکند، یکی جهت فریب دادن رقیب به کار گرفته میشود. تاکتیکی میتواند به صورت وسیلهای جهت کسب وجهه و مشروعیت اجتماعی سیاسی بکار گرفته شود، یا اینکه بر بستر آن یاران جدیدی را به ارودگاه جبهه متحد خود اضافه نماید، یا اینکه میتواند بصورت منزوی کردن رقیب بکار گرفته شود. تاکتیکها باید در داخل تصویر کلی و عمومی استراتژیک اهداف ماهوی و برنامهها و پروژههای ویژه طراحی شده مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گیرند.
در اینکه تحریمهای بینالمللی آمریکا و حکومت دونالد ترامپ در عین حال که فشارهای مشخصی را بر دوشهای مردم عادی کوچه و بازار در ایران وارد میکند، ضربات ویژه ای هم بر پیکر حاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی ایران وارد کرده و میکند، شکی نیست. اینکه افزایش تنش میان جناح آمریکا، اسرائیل و عربستان از یک طرف و جمهوری اسلامی ایران از طرف دیگر موجب تقویت سیاسی امنیتی ارتجاع و سرکوبگران راست در هر دو جناح میگردد، در آن هم شکی نیست. اینکه ادامه چنین روندی منجر به بسط و گسترش جو خفقان در کشور ما از یک طرف و محدود تر شدن آزادیهای فردی و اجتماعی در کشورهای دموکراتیک غربی میشود نیز شکی نیست. در عین حال ادامه چنین شرایطی میتواند سردمداران جمهوری اسلامی ایران را تا حدی تضعیف نموده و در مخاطره قرار دهد که شرایط را برای ساقط شدن ارتجاع اتوکراتیک حاکمه در ایران توسط خیابان فراهم نماید.
در چنین شرایطی اپوزیسیون رادیکال سکولار و دموکراتیک ایران، بخصوص چپ دموکرات نه تنها نباید تمام هم و غم خود را روی امکان یا عدم امکان مذاکران میان آقای ترامپ و خامنه ای متمرکز نماید، بلکه باید از یکطرف اولویت والاتر امکان عبور رادیکال و دموکراتیک از اتوکراسی حاکم بر ایران را در دستور خویش دهد، در حالیکه با هرگونه آلترناتیو سازی جایگزین نئوکانهای آمریکائی و همدستان انگلیسی آنها مقابله مینماید.
تاکتیکهایی که به نام آقای ترامپ از درون بوق کرنای کاخ سفید بیرون می آید، باید در چارچوبه برنامههای آقای نتانیاهو، بن سلمان عربستان سعودی و سردمداران جناحهای نفتی، مالی و نظامی امریکایی برای خاورمیانه ارزیابی نمود. استراتژی و تاکتیکهای این حضرات همانطور که طی تاریخ بارها و بارها تکرار شده است، بر محور تقسیم و یا تقسیم مجدد بازارهای ذخایز ارضی، سرمایه گذاری ، نیروی کار و مصرف جهانی هستند.
اگر ما از استراتژی صلح در ایران، یمن، آمریکای لاتین، دریای چین و غیره حمایت میکنیم، باید خود را با جبهه جهانی نیروهای صلح و توسعه هماهنگ نمائیم. قلمداد کردن چین و روسیه بعنوان حامیان حکومت جمهوری اسلامی ایران به موازات استقبال از تاکتیک فشارهای دونالد ترامپ بر علیه سردمداران جمهوری اسلامی ایران، در شرایطی که شمشیر کشیدنهای آنها علیه همدیگر چیزی غیر از جنگ رزگری خطرناک روانی سیاسی نمیباشد، چیزی غیر از چراغ سبز نشان دادن به عمو سام، نتانیاهو و جناح رضا پهلوی تحت عنوان جبهه سکولار دموکراسی نیست.
تاکتیک فعلی آمریکا را باید در محور بسیج قدم به قدم دوستان آمریکا حول محور حمایت از آنها در شرایط احتمال اغاز جنگ با ایران ارزیابی نمود. تا کنون نه فقط کشورهایی مانند انگلستان رسماً اعلام کرده اند که در صورت وقوع چنین مناقشه ای پشت سر آمریکا ایستاده اند و آغاز به فرستادن نیروی نظامی به منطقه نموده اند، بلکه دیگر اعضای اصلی ناتو موضعی دوگانه و متناقض گرفته که در آن از یک طرف از صلح و مذاکره حمایت مینمایند، از طرف دیگر ایران را محکوم نموده و اعلام میکنند که در شرایط مناقشه، متحد امنیتی سیاسی امریکا هستند. ادامه این جنگ زرگری چیزی غیر از بسیج بیشتر این نیروها پشت پرچم جنگ افروزی جناح جنگی، نظامی، نفتی و مالی حاکمه بر آمریکا نیست.
آیا چپ ایران با اگاهی و هوشیاری لازم حساسیت وضعیت موجود را با احتمال جنبش فراگیر خیابانی جهت عبور رادیکال و تحول گرایانه از نظام جمهوری اسلامی ایران آماده مینماید، یا اینکه با چراغ سبزهای خویش، خود را برای پذیرش احتمال آلترناتیو سازیهای نئوکانهای آمریکایی حاضر میکند. بهتر است چپ دموکرات به ارکان اصلی وظایف خویش در زمینه روشنگری و سازماندهی حرکتهای مدنی مردمی و زحمتکشان ادامه داده و برنامهها و راهکارهای تاکتیکی خویش را برای دوران احتمالی غیر منتظره بحرانی عبور رادیکال از جمهوری اسلامی ایران آماده نماید.
-------------------------------
*http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=93942
دیدگاهها
چنان این رژیم عقب مانده…
چنان این رژیم عقب مانده وسرکوبگراست که هرحرکتی برای نابودی ویاتضیف آن مترقی جلوه میکنداولا پیشنهادبه رژیم برای مذاکره با آمریکااشتباه است چون نه به حرف مااهمیت میدهدنه مذاکره پایانش به نفع مردم است درثانی چنانچه خطوط عمده دلایل تحریم های آمریکا وحرکات رژیم مشخص نشودهرتحلیل انتزاعی ویا ازروی کتاب اشتباه درمی آیدرژیم درپی حکومت امتی خوداست وآمریکادست گذاشته برروی ثروت ایران حال یا تنها یا باشرکاچپاول کندازآنط ف پیروزی هرکدام دراین درگیری یعنی افزودن بدبختی مردم چاره فقط طرف مردم بودن است وهرچه برای مردم خوب است همان درست است
افزودن دیدگاه جدید