4. ریشه کنی فقر - ادامه
4.5 حکمرانی و سیاستهای دولتی ناکارآمد
برای کاهش یا از میان بردن فقر، حکمرانی مسئولانه در کشورهای در حال توسعه ضرور است. معرفی سیاستهای مهم در این کشورها، از جمله بخشودگی بدهی، افزایش دسترسی به بازارها، بهبود مشوقها برای توسعهٔ بخش خصوصی، افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی، حمایت پایدار از جامعهٔ مدنی ـ به ویژه در حمایت از اقشار محروم ـ آزادی مطبوعات، حقوق زنان و … لازم است. برای پیشگیری از فقر، و در نهایت فراهم آوردن زمینه برای ریشه کن کردن آن، سیاستهای زیر ضرورت دارند.
ایجاد چارچوبی برای رشد و تحول اقتصادی
دولت باید متعهد به ارائهٔ مشوقهای سیاست اقتصادی برای ترویج سرمایه گذاری بخش خصوصی و افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی به منظور کاهش فقر باشد؛ از جمله با مهار نرخ تورم در سطح تک رقمی، کنترل هزینه های عمومی در چارچوب منابع مالی در دسترس، و حفظ یک بازار عادلانهٔ ارز. دولت همچنین باید به هزینه کرد عمومی متعهد باشد و اطمینان حاصل کند که منابع مالی صرف شده به طور هدفمند در جهت بهبود رفاه تهیدستان به کار گرفته میشوند.
تضمین حکمرانی خوب و امنیت
دولت باید اطمینان حاصل کند که مسائل مربوط به حلوفصل منازعات، حقوق بشر، و امنیت جان و مال افراد مورد حمایت قرار میگیرند. همچنین باید توجه ویژه ای به پاسخگویی و دموکراسی به عنوان مؤلفه های ضرور حکمرانی خوب و امنیت معطوف شود.
افزایش توان فقرا برای بالا بردن درآمدهای خود
دولت باید متعهد باشد که دسترسی آسان عموم مردم به اطلاعات بازار، امکان دسترسی به بازارها و زیرساختها را تضمین کند. ساخت و نگهداری شبکهٔ مناسب راه ها برای دسترسی به بازارهای محصولات کشاورزی از مناطق روستایی و دورافتاده ضرور است.
فرایند توسعهٔ زیرساختهای کشور همچنین از طریق ایجاد اشتغال در مناطق روستایی به کاهش فقر کمک میکند. دولت باید دسترسی امن و حقوق مالکیت بر زمین، دسترسی به بازارهای اعتباری، و تقویت راه های بهبود فعالیتهای مرتبط با زمین را ترویج کند. در پی چنین اقداماتی است که می توان انتظار داشت بهره وری افزایش یاید و بخش کشاورزی در مسیر توسعه، دگرگون شود.
5. نتیجه
فقر موجب شده است که افراد از داشتن انتخابها و فرصتها برای تأمین نیازهای اساسی بقا - از جمله غذا، سرپناه و پوشاک - محروم شوند. در نتیجه، تهیدستان به دلیل عدم دسترسی به این امکانات پایه ای، قادر به مشارکت مؤثر در جامعه برای توسعهٔ یک اجتماع نیرومند نیز نیستند. فقر به ناامنی، بی قدرتی و طرد شدن افراد، خانوارها و جوامع منجر میشود.
مهمترین علل فقر عبارتاند از: فساد، نبود آموزش، بی ثباتی سیاسی و جنگ، ویژگیهای طبیعی و جغرافیایی نامساعد، و سرانجام حکمرانی محلی ناکارآمد و سیاستهای نادرست دولتی. با توجه به این که فقر پدیدهای چندبُعدی است و از مکانی به مکان دیگر و از جامعهای به جامعهٔ دیگر تفاوت دارد، شناسایی علل فقر اهمیت اساسی دارد. شاید مناسبترین روش حل مسئله آن باشد که ابعاد فقر از دیدگاه خود فقرا و در هر مکان مشخص بررسی شود. علل ریشه ای فقرِ پیشِ روی جامعه باید شناسایی گردد تا تلاشها برای ریشه کن کردن آن به پیشرفتی پایدار بیانجامد.
افزودن دیدگاه جدید