رفتن به محتوای اصلی

تحول اندیشه درباره فقر: بررسی تعاملات بخش چهارم

تحول اندیشه درباره فقر: بررسی تعاملات بخش چهارم
نوشتۀ راوی کانبور Ravi Kanbur و لین اسکوایر Lyn Squire

2. درآمد و مصرف

2.1     اندازه‌گیری‌های متعارف - ادامه

در چارچوب این رویکرد کلی برای تعریف فقر، تلاشهای زیادی برای بهبود برآورد خطوط فقر و غلبه بر مجموعه ای از دشواریهای مفهومی و تجربی صورت گرفته اند. ارزش این تلاشها به نوع استفاده از خطوط فقر و در نتیجه سطح دقت مورد نیاز بستگی دارد. ما برخی از این تلاشها را از منظر دو کاربرد ممکن خطوط فقر مورد بحث و ارزیابی قرار می‌دهیم: یکی برای اندازه‌گیری فقر در سطح جهانی و پایش تغییرات آن در طول زمان، و دیگری برای طراحی اقدامات مشخصی که هدف شان وضع تهیدستان است.

یکی از خطوط فقر پرکاربرد برای نظارت بر پیشرفت در کاهش فقر در سطح جهانی، شاخص «یک دلار در روز» است که در گزارش توسعه جهانی 1990 معرفی شد. این خط فقر بر پایه خطوط فقری است که واقعاً در چند کشور کم‌درآمد مورد استفاده قرار گرفته اند، و بر حسب برابری قدرت خرید (PPP) یک دلار در سال 1985 بیان می‌شود و به مخارج خانوار به ازای هر فرد اشاره دارد.

این شاخص نواقص شناخته شده‌ای دارد: تفاوتهای هزینه زندگی در درون کشورها را در نظر نمی‌گیرد، میان فقر گذرا و فقر مزمن تمایز قائل نمی‌شود، تنها بر کالاها و خدماتی ارزش می‌گذارد که از طریق بازار تأمین شده‌اند، تخصیص مخارج درون خانوار را در نظر نمی‌گیرد، و فقط به شکلی ابتدایی به تفاوتهای اندازه و ترکیب خانوار توجه دارد، ووو برای مقابله با بیشتر این نارسائیها فنونی وجود دارند، اما استفاده از آن‌ها هزینه‌بر است و نیازمند داده‌های مناسب است. بنابراین، پرسش اصلی این است: کی می‌توان این پیچیدگیها را نادیده گرفت و چه زمانی این مسائل حیاتی اند؟

پاسخ کلی روشن است. در زمینه نظارت کلی، مسئله مهم آن است که تا چه اندازه اهمیت عددی این نواقص در طول زمان تغییر می‌کند یا میان کشورها تفاوت دارد. در حالی که مهم است این عوامل را در نظر داشت، باید اهمیت آنها را در مقایسه با توانایی ما برای اندازه‌گیری دقیق فقر - در بهترین شرایط - داوری کرد. خطاهای اندازه‌گیری ناشی از تفاوت در تکنیکهای پیمایش، نمونه‌ها، زمانبندی و غیره این احتمال را کاهش می‌دهند که تلاش برای پرداختن به برخی از نواقص یادشده، توانایی ما برای نظارت بر پیشرفت در کاهش فقر را به‌طور چشمگیری بهبود بخشد. به بیان دیگر، روشهای فعلی، با وجود خام بودن شان، ممکن است به‌ اندازه کافی مناسب باشند. ارزیابی استحکام نتایج از طریق تحلیل حساسیت دقیق می‌تواند اطمینان نسبی ایجاد کند. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که بدانیم محرومیت فردی که کمی بالاتر از خط فقر زندگی می‌کند، تقریباً به‌اندازه فردی است که کمی پایین‌تر از آن قرار دارد. به همین دلیل، منطقی است که از بیش از یک خط فقر استفاده شود.

خوشبختانه، استفاده از بیش از یک خط فقر معمولاً تصویری کلی یکسان از توزیع جهانی فقر و روندهای تغییر آن در طول زمان ارائه می‌دهد. جدول 1 این نکته را با استفاده از دو خط فقر نشان می‌دهد: یکی برای شناسایی فقر و دیگری برای شناسایی فقر شدید، چنان که در گزارش توسعه جهانی 1990 تعریف شده اند. صرف نظر از این که از کدام خط فقر استفاده شود، میزان فقر در آسیای جنوبی و آفریقای سیاه بیشترین و در خاورمیانه و شمال آفریقا و شرق آسیا کمترین است. همچنین، صرف نظر از خط فقر انتخابی، بین سال‌های 1985 تا 1990 میزان فقر در آسیای جنوبی کاهش یافت، اما در آمریکای لاتین و آفریقای سیاه افزایش یافت.

داده‌های پیمایشی که مبنای این ارقام اند، 80 درصد جمعیت کشورهای در حال توسعه را در بر می‌گیرند. با تعمیم این ارقام به کل جمعیت، خط فقر بالاتر—یعنی همان خط «یک دلار در روز» که به‌طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد و به قیمتهای سال 1985 ایالات متحده برای یک فرد بیان می‌شود، نشان می‌دهد که در سال 1990 حدود 1.3 میلیارد نفر، یا یک نفر از هر سه نفر، در کشورهای در حال توسعه در فقر زندگی می‌کرده اند.

 

خط فقر برای هر نفر در ماه

21.00 دلار

30.42 دلار

سال

1985

1990

1985

1990

منطقه

 

 

 

 

آسیای جنوبی

36.76

33.31

60.84

58.60

آفریقای سیاه

31.65

33.44

51.40

52.89

امریکای لاتین

13.23

17.21

23.07

27.77

شرق آسیا

4.89

4.86

15.72

14.71

خاورمیانه و شمال افریقا

1.33

0.54

4.49

2.52

مجموع

18.25

17.79

33.88

33.52

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید