در هر دوره انتخابات در جمهوری اسلامی بازار بحث شرکت یا تحریم گرم می شود.اغلب این بحث ها بدون زمان و موقعیت اند. بیشتر کلیشه ای و تکراری شده اند. .در این میان تکلیف جناح های رژیم مشخص است برای بخش عمده آن ها انتخابات یک تکلیف است و آنها به فرمان عمل می کنند. بخش دیگر که خود را اصلاح طلب می نامند، سعی می کنند برای شرکت خود یک منطقی و تحلیل سیاسی داشته باشند. و براساس آن رفتار و برنامه خود را پیش ببرند .کانون فکری و شگرد تبلیغاتی آنها بهصورت تکراری و همیشگی بر این اساس استوار است ."کشور در خطر است و اگر به فلان کس رای ندهید وضع بدتر خواهد شد و این آخرین فرصت برای نجات میهن است" . در انتخابات پیش رو هم به همین شیوه تبلیغ می کنند ((اگر بر نخیزیم و جنبش دوم خرداد دیگری را سازمان ندهیم چیزی دیگر بنام ایران باقی نخواهد ماند ))این شگرد و روش امتحان خود را پس داده است و دیگر برانگیزنده نیست. جامعه امروز ما در موقعیت دوم خرداد نیست وما در یک موقعیت و شرایط ویژه قرار داریم .اصلاح طلبان برای کشاندن مردم به پای صندوق باید طرح نو بیندازند.
رویکرد سلطنت طلبان "پهلویچی ها":
سلطنت طلبان یک هدف دوربرد برای خود تعریف کرده اند و بر اساس آن رفتار می کنند . هدف نهایی آنها رسیدن به قدرت به هر قیمت است .مسئله آنها قدرت است ونه جامعه بهخاطر همین نیاز نمی بینند در مسائل جامعه حضور داشته باشند . از فردای انقلاب در آرزوی براندازی بودند و امروز هم هستند . و به هیچ چیز جز برقراری سلطنت رضایت نمی دهند .و بهخاطرهمین در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کنند .منتظر موجی هستند تا برخیزد و انها به پشتیبانی و حمایت کشور های خارج و به مدد رسانه ها و پول سوار موج شوند .
نگاه بخشی از چپ ها و جمهوری خواهان دولت محور:
تئوری سیاسی این بخش از چپ ها و جمهوری خواهان بر مبنای دولت تعریف شده است از موضع دولت به جامعه می نگرند. توجه اصلی آنها به آرایش قوا در پهنه دولت است .موضع سیاسی آنها بر اساس ماهیت دولت تعریف می شود است. به این صورت بیان می کنند تا "زمانی که این جمهوری اسلامی با این وضع و حالش است ما در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کنیم" در سیاست ورزی این جریانها زمان و موقعیت وجود ندارد. گویا در تمام انتخابات موقعیت و شرایط یکی است . در همین راستا انگار برای رفع تکلیف اعلامیه ای صادر می کنند و همگان را به تحریم فرا می خوانند .این اعلامیه چنان کلیشه ای و تکراری است که می توان در هر انتخابات از آن استفاده کرد .فصل انتخابات که فرصتی است برای پیوند جامعه با نیروهای سیاسی با این شیوه موضع گیری این جریانات سیاسی ،عملا خود را از جامعه و فضای انتخاباتی کنار می کشند .جامعه هم به حرف آنها گوش نمی دهد .منطق مردم عادی و جامعه برای شرکت یا تحریم انتخابات اینگونه نیست که یکبار برای همیشه تصمیم بگیرند . مسئله مردم بقاست .و تصمیم شان نسبت به شرایط و موقعیت متغیر است .برای آنها نمی شود یک نسخه برای همیشه پیچید. جامعه امروز ما پیچیده تر از آن است که با یک اعلامیه انتخابات را تحریم یا به مشارکت دعوت کرد. بخش دیگر چپ ها جامعه محور هستند . برای چپ جامعه محوری فضای انتخاباتی بهترین فرصت است تا با جامعه ارتباط برقرار کنند واز این فرصت استفاده کنند تا صدای کسانی باشند که زیر فقر هستند و دچار مشکل بیکاری اعتیاد وووو انواع معضلات اجتماعی له می شوند. مسئله چپ دیدن جامعه و انعکاس دادن صدای آنهاست. در فصل انتخابات طبقه متوسط شبکه های اجتماعی و سایر رسانه ها را به انحصار خود درمی آورند و موجب می شوند بخش بزرگی از جامعه ایران دیده نشوند رسانه ها و کاندیداهای حکومتی به ندرت درباره خواستهای آنها سخن می گویند. حرفهایی هم که گفته می شود، معمولا کلی گویی است .این بخش از جامعه در شبکه های اجتماع حضور ضعیفی دارند. فضای اصلی در اختیار کسانی است که هیچ رابطهای با فرودستان ندارند . متاسفانه از طرف چپ ها توجه به این موضوع اندک است . مسئله اصلی چپ دیدن بخش محروم جامعه و انعکاس دادن صدای آنها است. مسئله شرکت یا تحریم انتخابات موضوع ثانوی است . تحریم زودرس و عدم حضور در فضای انتخابات فاصله گرفتن از متن و نشستن در حاشیه است.
دیدگاهها
تا اینجا و امروز من هم رای نمیدهم. برای بعضی دلایلی که شبنم عزیز گفته. برای اینکه این تیمی که امروزه سرکار هست به پزشکیان یا هر اصلاح طلب دیگری اجازه برنده شدن نمی دهد. برای اینکه چینش کاندیداها خبر میدهد از سر درون. برای اینکه تا اینجا هیچ نشانی از تمایل هسته سخت قدرت به سازش با مردم نیست. اما ...
تمام بحث تحریم که از ازل توسط سلطنت طلبان راه افتاده و چپهای افراطی هم به آن پیوستند بر پایه مشروعیت زدایی از حاکمیت بود. در داخل که جنبشهای پی در پی ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ و مهسا چیزی برای حاکمیت باقی نگذارده و در خارج هم که روابط بین الملل بر مدار دیگری میگردد جایی که الان بحث رسمیت یافتن طالبان در دستور کار است. براستی تحریم تاکنون چه خدمت عملی به جنبش کرده جز خنک کردن دلهامان. ظاهرا مردم کف خیابان با خرد جمعی بهتر تشخیص میدهند کی در انتخابات شرکت کنند و کی نه. در انتخابات خاتمی و روحانی شرکت کردیم و در چند انتخابات اخیر خیر علیرغم تحریم های ابد مدت سوپر انقلابیون.
به نظر من هم در هر انتخاباتی باید مبنای درستی پیدا کرد برای عمل و آن چیست؟ والله و اعلم یاشاید یکی پیدا شود ورای قیل و قالهای انقلابیون به ما بگوید.
ایشان با وجود اینکه در ایران زندگی میکنند انگار صدای فرودستان را نمیشناسند .چرا فقط موقع انتصابات باید صدای مردم بود .چپ جامعه محور به قول ایشان در هر لحظه باید صدای مردم باشد .مردمی که هیچ اعتمادی به تغییرات در سطح بالا ندارند به انها امید واهی بدهیم که در انتخابات فعال باشید تا انشالا فرجی میشود .تحریم یک تصمیم همصدا با توده های بیشمار مردم هست که بخشی از ان توده ها هر روز در گرما وسرما فریاد میزنند .تحریم اتفاقا با رویکرد جامعه محور یک کنش سیاسی هست .این استدلال بزک کرده بعضی از چپهاست که روزنه ای برای شکوفایی در بالا میبینند .همین وظیفه ای که برای چپها گذاشتید ،روشنگری با تحریم انجام دهید .چه کاریه وقتتان را بگذارید برای مثلا پزشکیان رای جمع کنید .اگر در جامعه فعال باشید بخوبی میبینید اساسا انتصابات مسله مردم نیست میخواهید به مسله مردمی تبدیلش کنید؟شدنی نیست چون فقر وبیزاری از حد گذشته .در حین تحریم خواسته هایت را اعلام کن بگو چرا تحریم میکنی نشانه های زیادی بیشتر انکه فکرش را بکنید وجود دارد .در میدان باش. با جسارت علت شرکت نکردن در انتصابات را با صدای بلند فریاد بزن .چرا به جای همسویی با اصلاح طلبان حکومتی با دیگر معترضان در زندان وبیرون زندان همسو نیستید .دست وردارید با یک کلمه جامعه محور خواستید بگویید انان که شرکت نمیکنند بیرون از جامعه هستند ولی برخلاف نوشته تان انگار شما از جامعه فاصله گرفتید ونمیشناسیدش .
افزودن دیدگاه جدید