رفتن به محتوای اصلی

در باره بیانیه «گروه کار ملی و قومی حزب چپ ایران» به مناسبت ۲۱ آذز

در باره بیانیه «گروه کار ملی و قومی حزب چپ ایران» به مناسبت ۲۱ آذز

در روز ۲۱ آذر ۱۴۰۲ در وبسایت «عصر نو» بیانیه‌ای از «گروه کار ملی و قومی حزب چپ ایران» مشاهده کردم که به مناسبت سالگرد تأسیس «حکومت ملی آذربایجان» زیر عنوان « گرامی باد خاطره شکوهمند نهضت ۲۱ آذر و مبارزات دموکراتیک مردم آذربایجان» صادر شده است. بیانیه‌ای که مر ا به تعجب در آورد. تعجب از این که سازمانی که حالا دیگر خود را مدعی گرایش به سوسیالیسم دموکراتیک معرفی می کند، حرکتی را شکوهمندانه به‌خاطر می‌آورد که نشانه‌های بارزی از استالینیسم و آثار واضحی از قومگرائی «اتنیکی» و استقلال طلبی داشت. درست است که ستم هائی که به واسطه حکومت مرکزی و اربابان و ایلسران محلی بر مردم آذربایجان، به ویژه روستائیان اعمال می‌شد آن‌ها را آماده به شورش ساخته بود – همان طور که در استان های دیگر ایران- ولی آن‌چه فرقه دموکرات آذربایجان با این انبوه خشم و وسعت آمادگی برای خروش و اعتراض کرد سرازیر کردن آن در شورشی بود که با اشغال آذربایجان توسط ارتش سرخ به رهبری حزب کمونیست شوروی و گروهی از استالینیست‌های سابقه دار آذربایجانی به فاجعه انجامید.

بیانیه هیچ توجه به این سوال نمی‌کند که اگر آن «نهضت» در آن شرایط پیروز می‌شد آیا از آذربایجان مملکتی جز آن‌چه از استبداد حاکم در جمهوری آذربایجان آن زمان می‌دانیم به وجود می‌آمد، یا جمهوری مغولستان، آن‌طور که از گزارش ۲۰ آذر ۱۳۲۴ یملیانف به باقروف در باره تمایل سران فرقه آمده‌است؟ آ‌یا اصلاحات شبه‌مدرنیستی‌ای که فرقه در طول حکومت خود مقتدرانه و خشونت‌بار انجام داد ماهیتی جز شبه‌مدرنیسم معمول در شوروی آن‌زمان داشته باشد،؟ آیا اصلاحات ارضی که به دهقانان اجازه فروش زمین را نمی‌داد راه به ایجاد کلخوزهای نوع شوروی و تبدیل آن‌ها از رعیت ارباب به نوکر دولت نمی‌برد؟ آیا دانشگاهی که به واسطه حکومت فرقه ایجاد شد می‌تواست محل برخورد آزاد و دموکراتیک آرا و عقاید باشد؟

بیانیه حکومت فرقه را ملی و دموکراتیک می‌خواند. ولی ملی به چه معنا؟ به معنی حاکمیت مردم، حاکمیت برآمده از ابراز آزادانه رأی مردم و حصول‌یافته در نظامی که راعی همه آزادی‌های دموکراتیک مردم می‌بود، یا به معنی استالینی آن؟ آیا ملی خواندن حکومت فرقه به معنی آن نیست که حزپ چپ ایران هنوز هم مردم ایران را ترکیبی از ملت‌های گوناگون می‌داند و با این برداشت از مفهوم ملت حکومت فرقه را ملی می‌خواند؟ آیا، آن طور که بیانیه ابراز می‌دارد در حکومت فرقه اصناف، سندیکا ها، شوراها و انجمن ها اجازه فعالیت آزاد داشتند؟ آیا استنباط فرقه از مفهوم دموکراسی چیزی جز آن‌چه در ایدئولوژی حزب کمونیست شوروی تعریف و تبلیغ می‌شده و در رفتار حکومت آن حزب با مردم اعمال می‌گردید بود؟

بیانیه منکر سودای جدائی نهضت و حکومت ملی آذربایجان و شخص پیشه‌وری از ایران است. این گفته اگر در مورد زمان بعد از پایان حمایت شوروی از فرقه درست باشد، در مورد پیش از آن، دست کم از ۲۱ آذر ۱۳۲۴ تا فروردین ۱۳۲۵ صخت ندارد. مدارک تائید این تمایل در بازه مذکور زیاد هستند. ایا استثنائی که بیانیه می‌خواهد در مورد شخص پیشه‌وری تبلیغ کند، اگر صحت داشته باشد، می‌توانست منشاء اثری باشد.

بیانیه مدعی پایگاه وسیع حمایت نهضت ۲۱ آذر در میان نیروهای سیاسی جامعه، خصوصا احزاب سراسری در تهران و شهرستان ها شده است. آیا نویسندگان بیانیه نمی‌دانند که فرقه تا زمانی که از حمایت شوروی برخوردار بود، خود را نه تنها بی نیاز از حمایت مردم دیکر مناطق ایران و احزاب سراسری می دانست، بلکه دعوت برخی از آن‌ها، حتا به قبول رهبری نهضت در کل ایران را رد می کرد. بعد از آن هم آیا تنها این حزب توده نبود که با امید اعمال هژمونی بر فرقه حامی آن شد. حمایت حزب ایران و همه جبهه مؤتلف احزاب کوتاه بود. بیانیه از «درس همبستگی گران‌بها بین مردم آذربایجان و کردستان» سخن می‌گوید. آیا نویسندگان بیانیه به اختلاف‌های مرزی میان فرقه و حزب دموکرات کردستان و به این واقعیت آگاهی ندارند که حزب دموکرات کردستان همان‌قدر خود را ملی می‌دانست، یعنی خواهان کشور مستقل برای کردستان بود که فرقه برای آذربایجان؟ آیا این‌که فرقه مایل به قبول استقلال جمهوری کردستان نبود، هیچ نشانی از همبستگی می‌توانست داشته باشد؟

بیانیه به درستی از اشتباهات رهبران برجسته فرقه در اکتفا به حمایت شوروی سخن می‌گوید. سوال این است که آیا فرقه تا زمانی که از این حمایت محروم شد اجازه دریافت حمایت از دیگر نیروهای سیاسی ایران را داشت؟ آیا این باقروف نبود که حتا با ملاقات پیشه‌وری با کامبخش مخالفت کرد؟

در بیانیه سخن از آن می رود که «اگر بخت یار آذربایجان» بود نهضت به فاجعه نمی‌انجامید. جای تعجب است که یک سازمان سیاسی چپگرا سخن از «بخت» می گوید. آیا منظور نویسندگان از «بخت» نمی‌بایست همان اندیشه و روشی واقع‌گرایانه بوده‌باشد که فرقه اگر می‌داشت سرگذشت دیگری می یافت .

می ماند آمار ها در باره تعداد کشته‌شدگان، زندانی‌ها ، تبعید شدگان و پناهندگان به شوروی. می‌دانیم که اختلاف بر سر این داده‌ها زیاد است. بیانیه با ۲۵ هزار کشته، ۷۰ هزار پناهنده و ۲۰ هزار زندانی و تبعیدی جانب کسانی را گرفته است که میل به ارقام بزرگ دارند. محمد علی چهرگانی با اعلام ۳۵۰ هزار کشته از این هم جلوتر رفته است. می‌دانیم که در محیط جدل کم و زیاد این گونه ارقام معمولا تابع میل مدعیان است، نه واقعیت.

 

منبع:
عصرنو

دیدگاه‌ها

بهروز جهانزاد

مشکل نیروهای سیاسی ایران از جمله حزب چپ که از اکثریت سازمان فداییان اکثریت تشکیل شده است ، تعریف از منافع ملی ، آزادی ، دموکراسی ، امپریالیسم ، تحول ، استقلال و بسیار موارد دیگر که این جریان در تعاریف این موارد بسته به تاریخچه این نیروها و ایدولوژی و اعتقادات آنها تنظیم می‌شود در میان این جریان هم طرفدار سوسیالیسم کوبا وجود دارد و هم طرفداران سوسیال دموکراسی ، هم طرفدار اصلاح طلب و هم طرفدار « تغییر» هم طرفدار روسیه وجود دارد و هم طرفدار غرب و اوکراین . هم سوسیالیسم و هم سوسیال دموکراسی . هم طرفدار اتحاد با سلطنت طلب ها و لیبرال ها و هم طرفدار اتحاد با ناسیونالیستهای قومی . واما هیچ تعریفی هم از جریان دمکراتیک و غیر دمکراتیک داده نمی‌شود خلاصه کلام از این حزب چپ از نیروهایی تشکیل شده است که به غیر از این انتظار ی دیگر نباید داشت . 

س., 19.12.2023 - 17:56 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید