مقدمه
حکومت جمهوری اسلامی در شرایط فعلی درعرصه داخلی، درتنگنای بحرانهای چند جانبه است، که در طول این چهل سال انباشته شده اند. مجموع این بحرانها در کنار گسترش بحران اقتصادی و تعمیق بحرانهای منطقه ای و بین المللی، جمهوری اسلامی را به یک رژیم ناتوان و ناکارآمد تبدیل نموده است. بحران جانشینی نیز به یکی از پیچیده ترین بحرانهای درونی رژیم تبدیل شده است. با توجه به بن بست کئوپراسیون در رژیم اقتدارگرای جمهوری اسلامی، راه حلی بدون درگیریهای حاد درونی را نمیتوان تصور نمود.
اصلاحات دوم خرداد، جنبش سبز و اعتراضات سراسری دیماه گذشته، هرچند در دستیابی به اهداف خود شکست خوردند و دچار بن بست سیاسی شدند، اما تاثیرات ژرفی در سیمای سیاسی- اجتماعی ایران برجای گذاشتد، یکی از این تاثیرات ژرف برآمد عدم " مشروعیت بنیادی و کارآمدی" جمهوری اسلامی در ایران است. سازمانها و تشکیلات اصلاح طلبان نیز در داخل، در وضعیتی بحرانی و ناکار آمد به سر میبرند.
در خارج از کشور نیز احزاب و سازمانهای سیاسی برون مرزی از نظر ساختاری دچار نقض و اختلال بوده و نمیتوانند کارکرد واقعی حزبی و سازمانی را ایفا نمایند و دچار رکود سیاسی هستند. بخش اعظم توان آنها نیز صرف مهار و کنترل درگیریها و کشمکشهای داخلی آنها میشود. در بستر چنین شرایط داخلی خارجی، طبیعی است که امکان توافق و ائتلاف برای اهداف راهبردی غیرممکن است.
در فقدان چنین اجماعی و در سایه پرداختن احزاب به حوادث روزمره، سو ظن بین آنها گسترش یافته و تشدید میگردد. آنها به جای این که همدیکر را یاری کنند، بار سنگینی به گردن یکدیکر هستند. و تبدیل به ساحتارهای سیاسی بسته و غیر مشارکتی شده اند. این وضعیت از یک سو باعث ریزش افراد در آنها شده است و از سوی دیگر فعالیتهای غیر رسمی سیاسی که اغلب در تضاد با برنامههای تصویب شده سازمانی و حزبی است گسترش یافته است
رهبران و کادرهای حزبی و سازمانی نیز دیگر نفوذ واعتبار گذشته را ندارند. تقلیل این نفوذ واعتبار را میتوان در شحصیتها و روشنفکران نیزمشاهده نمود.
شحصیتها و روشنفکران در خارج از کشور نیز قادر به حرکت و ابتکار و فعالیت موثر نیستند، بلکه اغلب اسیر واکنشهای بی هدف و "باری به هر جهت" هستند؛ و هم چنین دچار محدویت شناخت عمومی از جامعه ایران نیز هستند، غالباً به جای مطالعه دقیق و پیوسته حوادث و پژوهشهای کارشناسی، انشاء نویسیهای زیبا و طرحهاییهای طنین انداز رایج است.
به رغم تحولات گسترده و عظیم سیاسی – اجتماعی در سی سال گذشته در ایران و جهان تغییر امید بخشی در احزاب و سازمانهای سیاسی در خارج از کشور و شخصیتهای سیاسی مشاهده نمیشود. این درحالی است که جایگزینهای غیر حزبی و سازمانی به تدرج رشد کرده و پا در میان گذاشته اند. این بازیگران سیاسی- اجتماعی جدید دیگر آن توده سازمانی که مانند لشکر چشم و گوش بسته بودند، نیستند.
نگاهی به روند توسعه کمی و کیفی احزاب، سازمانهای سیاسی، شحصیتها و روشنفکران در خارج از کشور در دو سال اخیر، نشانگر این است که به دلیل ناتوانی در گفتگوی سازمان یافته و هدفمند با همدیگر، فرقه گرایی گسترش یافته است.
مسیر دشوار گذار به دموکراسی در ایران
این که گذار دشوار به دموکراسی در ایران بدون برنامه ریزی استراتژیک اتفاق افتد، یک امر نادری است. به همین لحاظ ملاحظات برنامه ریزی استراتژیکی و تاکتیکی برای گذار به دموکراسی در ایران امری اجتناب ناپذیر است. اولین قدم برای برنامه ریزی استراتژیکی ایجاد همبستکی ملی برای دموکراسی است.
مبارزه در راه گذار به دموکراسی نیازمند مشارکت گروههای متفاوت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و باقی قسمتهای جامعه است. مشروعیت و قدرت این پیکار در به راه انداختن تعداد زیادی از شهروندان نهفته است. در مقیاس ملی این همبستگی و اتحاد، مشروط به ائتلاف گروهها و سازمانها و شبکههای ازعناصرمنفرد است.
همبستگی ملی یک پروسه دستوری نیست و با نسخه پیچیهای یک طرفه حاصل نمیشود، بلکه نتیجه روندهای همبسته عاطفی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آمادگی برای تغییر، گذشت و زدایش تعصبها و نقصانها و کاستیهاست.
برای این که همبستکی ملی به اراده ملی فراروید باید فرایند هم اندیشی و همگامی و هماهنگی تعمیق داده شود.
هنگامی که جنبشی برنامه ریزی استراتژیک خود را شکل میدهد، گفتگوی سازمان یافته و هدفمند یکی از مهمترین اجزاء این برنامه ریزی استراتژیک است.
گفتگو یکی از مهمترین مولفهها و عناصر هماهنگی و انسجام است و بدون آن هیچ تحول دموکراتیکی رخ نمیدهد. با گفتگو میتوان سنتهای لازم برای تحقق دموکراسی را، در روابط بین گروههای مختلف و کلاء همه مردم نهادینه کرد.
برنامه ریزی برای تعریف پروژه مشترک در خارج از کشور
برنامه ریزی برای تعریف پروژه مشترک شامل ساختن ظرفیت تاکتیکی و لیست کردن تاکتیکهای گوناگون است. برنامه ریزی در راستای استراتزی سیاسی در داخل کشور، وظیفه مبارزان داخل کشور است. اپوزیسیون برونمرزی میتواند از یک سو ازنقطه نظر پژوهشهای نظری و توضیح تجربههای متعدد و ازسوی دیکر با حمایت از مبارزات مدنی در راستای حقوق رفاهی ، اتحادیه ای و سیاسی مبارزان داخل را، یاری دهد.
در نتیجه موضوع این نوشته برنامه ریزی اپوزیسیون برونمرزی در راستای اهداف استراتژیکی در برونمرز و به طور مشخص تعریف پروژه مشترک است.
سطوح چهارگانه برنامه ریزی استراتژیک در اپوزیسون برون مرزی را میتوان این گونه درک نمود.
۱- استراتزی نهایی در این مرحله، یافتن پروژه مشترک است .
۲- تحقق پروژه مشترک از مسیر ائتلاف همه سازمانها و گروهها و شبکهها و نهادهای مدنی با پشتیبانی شهروندان میگذرد.
۳- تاکتیک اصلی برای دست یافتن به ائتلاف، گفتگوی سازمان یافته و هدفمند در جهت تعریف پروژه مشترک است.
۴- روش لازم در این گفتگوی سازمان یافته و هدفمند، شفافیت و علنیت است، از سوی دیگر پراتیک دموکراسی نه تنها در کشورهایی با ساختارهای بسته و غیر مشارکتی حتی در کشودرهای دموکراتیک نشان میدهد با مشارکت نهادهای مدنی و شهروندان در قالب دموکراسی مستقیم و مشارکتی میتوان از کفتگو و دیالوک نتایج بهتری به دست آورد.
سازمان یافتگی ائتلاف سازمانها، گروهها، شخصیتها و شبکهها
منظور از ائتلاف همکاری " وسیله محور " میان کنشگرانی است که کنشهای شان را هماهنگ میکنند و منابع لازم برای پیشبرد پروژه مشترک را، به اشتراک میگذارند. خلاصه کلام ائتلاف یعنی متحد کردن بازیگران مختلف در خصوص یک راه حل. توافق کامل برای اهداف بلند مدت شرط ائتلاف نیست. مشروعیت ائتلاف با چهار مشخصه محک زده میشود: الف - نمایندگی ب- ایجاد باورواعتما د در هموطنان برونمرزیج - نمایش وعملیاتی نمودن ایدههای سیاسی د- توانایی تبلیغاتی برای کانالیزه کردن احساسات جمعی
در یک اتتلاف، اقدام جمعی شرطی بلاواسطه برای افزایش نفوذ است، اما از سوی دیگردر حرکتهای اعتراضی مدرن نقش تعیین کننده نه از آن عناصر منفرد و اتمیزه شده، بلکه این نقش را شبکههای از عناصر منفرد، احزاب، گروهها و سازمانهایی ایفا میکنند که آنها در درون خویش دارای هویت جمعی و اهداف عمومی هستند. این جریانات از یک سو معتقد به اقدام جمعی هستند، اما از طرف دیگر خواهان حق تصمیم گیری برای اقدام مشرک نیز هستند. به همین دلیل باید هماهنگی لازم در سطوح رهبری ائتلاف و شبکههای عملیاتی(عناصر منفرد، گروهها و سازمانها) برقرار باشد و این امر مستلزم آن است که سازمانها و احزاب دارای درجه ای از سازمان یافتگی باشند که امکان اجرای استراتژیها و تاکتیکها و روشها ممکن باشد. فرایند تصمیم گیری در یک ائتلاف پیچیده است بدون نظم، پاسخ دهی، همراهی و توانایی حل اختلاف، تصمیم کیری ممکن نیست، در غیر این صورت فرو پاشی سازمانی و سر درگمی به وجود میآید.
گفتگوی سازمان یافته و هدفمند
وظیفه احزاب و سازمانهای سیاسی برون مرزی و شخصیتها و روشنفکران، ایجاد شرایط برای مشارکت مستقیم نهادهای مدنی و شهروندان ایرانی است تا گفتگوی سازمان یافته و هدفمند به نتایج مطلوب دست یابد.
به همین دلیل برنامه ریزان باید گوش دادن به افراد جامعه ایرانیان برون مرزی را آغاز کنند. حرفهای آنها را تجزیه تحلیل کنند و مشترکات و اختلافات را بیابند.
با فهم این مطلب که هدف اصلی از گفتگوی سازمان یافته پیریزی پروژه مشترک است، حال سوال این است که اهداف ثانویه دیگر گفتگوی سازمان یافته چیست؟
الف – شناخت از یکد یگرو اطلاعات: در مسیر شناخت از یکدیگر امکان دیالوگ یادگیری و همبستگی فراهم میشود.
ب- مشاورت: در این راه میتوان آمادگی، جهت گیریها و تصمیم گیریها و نتیجه گیریها را تقویت نمود.
ج – تغییر: در این مرحله خط و خطوط روشن گشته و با تجزیه تحلیل مشترکات و اختلافات باید به یافتن راه حل همت گماشت و فعالیت را آغاز نمود.
ه – دمکراسی: دراین مسیر نه تنها سنتهای لازم برای تحقق دموکراسی در روابط بین گروههای مختلف و شهروندان ایرانی تقویت میشود، بلکه درجه اعتماد و مشروعیت تقویت میگردد.
نتیجه گیری
منظور این نوشته توضیح این موضوع است که برای پی ریزی پروژه مشرک مسیری جز «همبستگی ملی برای دموکراسی»، «ائٔتلاف سازمانها ، گروهها، شخصیتها و شبکهها» ممکن نیست. برای این منظور باید گفتگوی سازمان یافته و هدفمندی که شفاف و علنی باشد، آغاز شود و شرط موفقیت آن شرکت مستقیم احزاب و سازمانهای سیاسی برون مرزی و شخصیتها و روشنفکران، نهادهای مدنی و شهروندان ایرانی خواهد بود.
دیدگاهها
مقدمه یاس آوربودوخودمقاله…
مقدمه یاس آوربودوخودمقاله حرف تازه ای عنوان نکرد.سه پارامتردرایران نقش بازی میکنند .مردم ،قدرت ونفت .خلاصه حرف فداییان ازآغازتاکنون نقش تعیین کننده مردم بوده وبرای حرکت ازبالاچندان اعتباری قائل نبوده اند هرچنددرنظرمیگرفتند.تمامی حرف ها بدون حرکت مردم فقط حرف است .ودرآن زمینه است که هرکس جایگاه خودرامی یابد.دسته جاتی ازاپزسیون فقط چشم به نفت دوخته اندچگونه میتوان با آنها واردمشارکت شد.یک کلام حرکت مردم دوست ودشمن خودراپیدامیکندوهرکس به فراخوردردسته ای جا میگیرد
افزودن دیدگاه جدید