سیاست هراس افکنی برای حفظ بقا رژیم را نجات نخواهد داد
در آستانە سالگرد جنبش انقلابی زن زندگی بساط بگیر و بند، اعدام، تهدید و خط و نشان کشیدن برای نیروهای سیاسی و مدنی تشدید شدە است. تعدادی از مبارزان جنبش زن، زندگی، آزادی هفتە گذشتە بە منظور انتقامجویی و گرفتن زهر چشم از بقیە اعدام شدەاند، عدەای از زندانیان سیاسی پیشین در خیابان بازداشت و بازجویی و تهدید شدەاند،. پیگرد رهبران و اعضای فعال تشکل های صنفی تشدید شدە است، عدە زیادی از وکلا و فعالان مدنی احضار و بازجویی شدەاند، تعدادی از کافە ها بە دلیل راە دادن زنان و دختران "بی حجاب و بد حجاب" پلمپ شدەاند.
این اعمال جنایتکارانە در آستانە سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی، گویای وحشت رژیم از وقوع جنبشی مشابە است کە زمینەهای آن در جامعە حتی بیشتر از آغاز جنبش ژینا خود نمایی میکند. بلە، هم نارضایتی ها از آن زمان از رژیم بیشتر است و هم انگیزەها قویتر شدە و هم تعداد کسانی کە از حکومت رویگردان شدە بطرز چشمگیری افزایش پیدا کردە است. دامنە نارضایتی حتی در داخل حکومت نیز گسترش یافتە است. نارضایتی را همچنین می شود در بیانیە موسوی، و بیانیە تعدادی از زندانیان سیاسی و فعالان مدنی و سیاسی، مشاهدەکرد. حتی اصلاح طلبان محافظە کار شریک در دولت نیز با انتشار بیانیە ١٢ مادەای خواهان انجام اصلاحاتی در سیستم حاکم شدە است و آن را برای بقا و نجات رژیم از اضمحلال لازم تشخیص دادەاند. دامنە نارضایتی از رژیم حتی در میان تعداد قابل توجهی از محافظە کاران میانە رو امتداد پیدا کردە است. پس می بینیم کە زمینە های وقوع یک جنبش بە مراتب گستردەتر از جنبش مهسا و شاید رادیکالتر از آن وجود دارد. طیف مخالفان متنوع و گستردە است و همە قصد سرنگون کردن رژیم را ندارند و خاستگاە های اجتماعی سیاسی شان هم متفاوت است با این وصف همە در یک چیز اشتراک نظر دارند و آن این است کە حاضر نیستند وضع موجود را تحمل کنند. بهمین دلیل پایە های جنبش تازە فراهم شدە است. اما هم شروع جنبش تازە و هم ترکیب طبقاتی و اجتماعی و مطالبات عمدە ی آن در مقطع کنونی بستگی بە رفتار رژیم با مطالبات جریانات مختلف و نتیجە مذاکرات دارد. فعلا رژیم نشان دادە کە حتی طرح ١٢ مادەای اصلاح طلبان را کە یک طرح رفرمیستی است حاضر نیست بپذیرد و آنها را در ردیف عوامل قدرت های خارجی کە باید یا توبە کنند یا مجازات شوند قرار دادە است. طرح ه طرفداران رفراندوم و طرفداران گذار کە جای خود دارد. بنا بر این در صورت اصرار رژیم برحفظ موضع کنونی خود، جنبشی کە در چشم انداز نزدیک شکل خواهد گرفت فارغ از عناوین ی کە هر کدام از جریانات بە آن می دهند، ذاتا باید جنبشی سرنگونی خواە باشد . با این احوال اما یک عامل بازدارندە وجود دارد کە می تواند برآمد جنبش را بە تعویق بیندازد و آن بلاتکلیفی جنگ با اسرائیل و امریکاست کە سرنوشت آن مبهم است. این بلاتکلیفی فعلا می تواند بە نفع رژیم عمل کند، زیرا تا تکلیف آن یکسرە نشود مردم مایل نیستند نتایج مبارزات شان باعث سوءاستفادە متجاوزان خارجی برای تجاوز مجدد بە کشوربشود. اسراییل و آمریکا با تجاوزات تبهکارانە خود ضربە سختی بە مبارزات آزادیخوانە مردم ایران وارد کردند و بە تشدید جو اختناق و سرکوب یاری رساندند.زدودن آثار این ضربە وقت گیر است و شاید بهمین خاطر است کە رژیم بی مهابا از فرصتی کە بە دست آوردە است برای سرکوب فعالین سیاسی و مدنی بهرە می گیرد. با این اوصاف وقوع جنبشی تازە و گستردە تر و متنوعتر از جنبش مهسا نیز اجتناب نا پذیر است وعمر رژیم بر لب بام است و با هراس افکنی و اعدام نە میتواند جلوی برآمد جنبش تازە را بگیرد و نە قادر است است بقای خود را حفظ کند.منافع و آیندە ما کارگران ایجاب می کند برای نجات از شر این نظام استثمارگر و ستمگر با تمام توان خود در شکل دهی و حمایت از جنبشی مترقی و مردمی کوشا باشیم.
افزودن دیدگاه جدید