محمد حبیبی سخنگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در گفتگو با «ایران وار» به وجوه مختلف «بلوغ اجتماعی» جامعه ایران، شکلگیری فرهنگ و جامعهای موازی به دور از هیاهوی رسانهای و سیاسی و همینطور خطاهای راهبردی بخشی از اپوزیسیون میپردازد. او همچنین، نقشهراهی میدهد برای چگونگی حمایت از جریانهای صنفی، تا بتوان بهجای عقیمسازی آنها، رشدشان و همهگیرشدنشان را دامن زد.
«محمد حبیبی» در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید که به باور او اگرچه تاکنون اعتصابهای میان کارگران حوزه حملونقل جریان داشته است، اما هیچگاه به چنین گستردگی نرسیده بود.
«محمد حبیبی»، فعال صنفی معلمان در این گفتگو ضمن ارزشمند دانستن حرکت مطالبهمحور کامیونداران، میگوید بخشی از اپوزیسیون ایران گرفتار سادهسازی امر مبارزه و نادیده گرفتن مطالبههای صنفی شده است که میتواند بهمثابه خطای راهبردی، جامعه را به سمت انفعال و سکوت بکشاند و همزمان، تغییرات جامعه ایران از چشم اپوزیسیون و رسانهها دور مانده است.
***
تا روز دهم اعتصاب کامیونداران، شش تشکل استانی «انجمن فرهنگیان هرسین»، «انجمن صنفی معلمان فارس و اسلامآباد غرب»، «کانون فرهنگیان اسلامشهر»، «کانون صنفی معلمان تهران» و «انجمن صنفی فرهنگیان شاغل و بازنشسته کرمانشاه»، در حمایت از این حرکت صنفی بیانیه دادهاند. همچنین «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» بهعنوان تشکل کشوری نیز بهصورت جداگانه، بیانیهای حمایتی صادر کرده است.
مطالبهمحور بودن با طرح خواستههایی مشخص را، میتوان از جمله اشتراکات جنبشهای صنفی دانست. همچنین، حضور پیوسته آنها در خیابان به عنوان عرصهای عمومی که همواره مورد سرکوب جمهوری اسلامی بوده است. به طوری که بنا به تحلیل محمد حبیبی، از نظر حاکمیت، «خیابان» همواره باید در اختیار او باشد تا با نمایش حضور طرفداران خود، مشروعیت خود را به نمایش بگذارد. در حالی که تداوم حرکتهای صنفی در عرصه عمومی، خیابان را عادیسازی کرده است، که خود از وجوه چشمگیر و موثر این جریانها است.
این فعال صنفی ضمن پرداختن به وجوه مختلف اعتصاب کامیونداران در پیوند با جنبشهای صنفی دیگر، همچنین نقد اپوزیسیون در بهرهبرداری سیاسی از حرکتهای صنفی، پیشبینی میکند که اعتصاب کامیونداران سرکوب خواهد شد. بهطوری که نیروهای امنیتی همواره در برخورد با جنبشهای مطالبهگر الگوی ثابتی داشتهاند؛ یعنی «سرکوب میکند، افراد اثرگذار و مهم را بازداشت میکند، بخشی از این مطالبات را هم با فاصله زمانی میپردازد که آن را نتیجه اعتصابات برداشت نکنند. اما در آینده شاهد یک حرکت جدید و رو به جلو خواهیم بود. این پیشروی خطی نیست، بلکه سینوسی است و بالا و پایین دارد.»
بلوغ اجتماعی جامعه ایران بهویژه پس از جنبش ژینا
محمد حبیبی در گفتوگو با ایرانوایر میگوید به باور او اگرچه تاکنون اعتصابهای میان کارگران حوزه حملونقل جریان داشته است، اما هیچگاه به چنین گستردگی نرسیده بود. او میگوید این مساله بیانگر شکلگیری نوعی از بلوغ اجتماعی در سطح جامعه ایران است: «این بلوغ اجتماعی، خصوصا پس از جنبش “زن، زندگی، آزادی” در حال شکلگیری و تثبیت بیشتری است. تکرار چنین حرکتهای جمعی در اقشار مختلف از جمله کارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران و کامیونداران، بیانگر آن است که جامعه به این درک رسیده است که اگر میخواهد به مطالبهای برسد، راهی جز متشکل شدن و برخورداری از پیوستگی ندارد.»
او همچنین یادآور میشود که وقتی مجموعه نهادهای امنیتی، انتظامی، رسانههای وابسته به حاکمیت و حتی دولت و سخنگو این نهاد سیاسی به مساله اعتصاب کامیونداران وارد میشوند و «سعی در توجیه یا توضیح آن دارند»، به این معناست که این اعتصابها حرکتی گسترده بوده است.
«مطالبهگری» و «استفاده از روشهای مدنی و مسالمتآمیز» و همچنین «حضور پیوسته در خیابان»، از جمله وجوه مشترک جنبشهای مطالبهگری مورد توجه محمد حبیبی است: «تداوم تجمعات هفتگی بازنشستگان با وجود نقد به پراکندگی حرکتهای آنها، بیانگر اهمیت و اثرگذاری این حرکت است. تمامی این جنبشهای صنفی و مطالبهگری از روشهای مدنی و مسالمتآمیز استفاده میکنند و در بستر مبارزات خشونتپرهیز اتفاق میافتند.
از سوی دیگر، این جنبشها همگی مطالبهمحور هستند، یعنی تمرکز خود را روی یک سری از مطالبات و خواستههای صنفی قرار دادهاند که مشخصا در آن صنف، یا قشر اجتماعی وجود دارد. البته بین این مطالبات صنفی، مطالبات عمومی مشترک هم هست؛ مثل خواست متشکلشدن و حق تشکلیابی.
و در واقع، این خواسته مشترک متشکلشدن، یعنی حق تشکلیابی، مطالبهای است که عموما در تمامی جنبشها وجود دارد و مطالبهای عمومی برای تمامی اقشار جامعه بهشمار میرود. بهعنوان نمونه، معلمان به خاطر خاستگاه آموزشی، مطالباتشان به مدرسه بازمیگردد، ولی علاوه بر مطالبات صنفی، مطالبهای عمومیتر و مدنیتر را هم همواره مورد تاکید خود قرار دادهاند؛ یعنی آموزش رایگان.»
محمد حبیبی ادامه میدهد: «از سوی دیگر، تمامی این جنبشها با وجود فشاری که از سوی حاکمیت و نیروهای امنیتی مواجه هستند، تداوم دارند و هر چندوقت یکبار بخشی از اقشار اجتماعی به صحنه میآیند و مطالبه خود را ارایه میدهند که نشاندهنده همان بلوغ اجتماعی است.»
بنا به پیشبینی این فعال صنفی، اگرچه اعتصاب کامیونداران سرکوب خواهد شد، اما در آینده حرکتهای دیگری هم از سوی دیگر اقشار اجتماعی به وجود خواهد آمد. اما رسیدن به پیوند میان جنبشهای مطالبهگر، نیازمند زمان و افزایش بلوغ اجتماعی است: «خود این اقشار اجتماعی به این جمعبندی میرسند که حتی رسیدن به مطالبات صرفا صنفی خود آنها، بدون این پیوند بهدست نمیآید. اما نه پیوندی تصنعی و ظاهری، بلکه برآمده از بطن جامعه.»
آسیبهای سادهسازی مبارزه در ایران، توسط اپوزیسیون ایران
در روزهای اخیر و در تداوم اعتصاب کامیونداران، برخی از جناحهای سیاسی اپوزیسیون ایران، این اعتصابات را منجر به براندازی جمهوری اسلامی خواندهاند، یا حتی از آن به عنوان زمینهای برای شکلگیری انقلاب یاد کردهاند. به طوری که انگار اگر حرکتی صنفی و مطالبهمحور باشد و بر امور زیست اقشار اجتماعی تمرکز کند، ارزش حمایت و پرداختن ندارد، بلکه صرفا بایستی همسو با گروههای سیاسی و با شعار براندازی جمهوری اسلامی باشد.
محمد حبیبی با رویکردی منتقدانه به این نوع نگرش، معتقد است که اپوزیسیون ایران امر مبارزه را سادهسازی میکند. او با مثال از «جنبش ژینا» میگوید که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز همین سطحینگری به امر مبارزه، ضربههایی را متوجه اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ نیز کرد.
در حالی که اعتصاب کامیونداران صرفا مطالبات صنفی در امر معیشت و زیست آنها را شامل میشود، محمد حبیبی یادآور میشود که بعد از جنبش ژینا هم تا حدودی در فضای سیاسی اجتماعی ایران بهویژه در بخش رسانههای فارسی و شبکههای اجتماعی که هژمونی هم پیدا کرد؛ بیمعنا کردن مطالبات معیشتی و صنفی بود.
محمد حبیبی تصریح میکند: «این یک خطای راهبردی بود که بخشی از جریان اپوزیسیون بهشدت به آن دامن زد. اتفاقا همین خطای راهبردی به نفع سیستم جمهوری اسلامی و به نفع نیروهای امنیتی و کنترلکنندهاش بود. در حالی که این جامعه بهشدت زیر فشار اقتصادی قرار دارد. بنا به آمار رسمی، بالای ۷۰درصد جامعه زیر خط فقر قرار دارد و هر سال ۱۰ هزار کودک به خاطر مساله معیشت، از چرخه آموزش خارج میشوند.
ما الان با یک میلیون کودک بازمانده از تحصیل مواجهیم که حتی در مقایسه با کشورهای پیرامونی، نشاندهنده یک بحران در حوزه زیست جامعه ایرانی است. وقتی به این جامعه میگویید مطالبه معیشتی و صنفی اشتباه است، خطای راهبردی را کانالیزه میکنید و جامعه را به سمتی میبرید که نهایت آن انفعال، سکوت و درجا زدن است.»
شکلگیری فرهنگ و جامعهای موازی در غیاب رسانهها و اپوزیسیون
به باور محمد حبیبی، در چنین شرایطی، آنچه از نگاه رسانهها، شبکههای اجتماعی و اپوزیسیون بهدور است، شکلگیری فرهنگ و جامعهای موازی است. به طوری که «جامعه به این جمعبندی رسیده است که نه میتواند به حکومت امیدی داشته باشد و نه آنچه اپوزیسیون به آن میپردازد. بلکه خود جامعه، خودش را به جلو میبرد.»
این فعال صنفی که ناظر تحولات اجتماعی در بطن جامعه ایران است، توضیح میدهد: «مساله کمی نیست که زنان، بهویژه بعد از جنبش ژینا، بدون آنکه از چهارچوبهای اجتماعی خارج شوند، به شکل مسالمتآمیز [مبارزه خود را] ادامه دادند و موفقیتهای بزرگی را در مواجهه با سیستم امنیتی و سرکوب در امر حجاب اختیاری به دست آوردند.»
او در نمونهای دیگر، به فیلم «یک تصادف ساده» به کارگردانی «جعفر پناهی» میپردازد که به تازگی جایزه «نخل طلایی» جشنواره «کن» را از آن خود کرد و این کارگردان پس از پایان جشنواره با وجود خطرات امنیتی، به ایران بازگشت: «اینکه فیلم پناهی و بازگشت او به ایران مورد استقبال جامعه قرار میگیرد، شکلگیری فرهنگی موازی است که ربطی به جریان اپوزیسیون ندارد، بلکه در بطن جامعه اتفاق میافتد.
ما در بطن جامعه تئاتر زیرزمینی، سینما و موسیقی زیرزمینی داریم. فضاهای مستقل فرهنگی و آموزشی داریم. متاسفانه این موارد را رسانهها و شبکههای اجتماعی نمیبینند و نمیتوانند اهمیت آن را درک کنند. در حالیکه اتفاق بسیار مهمی است.»
محمد حبیبی تاکید میکند که شکلگیری تغییرات تدریجی درون جامعه ایران، چون در بطن جامعه اتفاق میافتد، ربطی به جریانات سیاسی داخل و خارج از کشور به معنای جریان سیاسی اپوزیسیونی، یا اصلاحطلبی ندارد، بلکه «تغییرات، کاملا واقعی و پایدار خواهند بود.»
با چنین رویکردی، این فعال صنفی به مساله اعتصاب کامیونداران برمیگردد: «اتفاقی که در دل جامعه کامیونداران افتاده و حرکت متشکلی که ایجاد شده، برخاسته از همین بلوغی است که در سطح جامعه اتفاق افتاده است.»
چگونگی حمایت موثر از جنبشهای صنفی توسط رسانهها و جریانهای سیاسی
محمد حبیبی معتقد است که اگر رسانهها و جریانات سیاسی با پذیرش استقلال حرکتهای صنفی و مطالبهگر، بدون دخالت و بدون ارائه رهنمود و بدون نفوذهایی که میتواند این جنبشها را عقیم کند، از منظر حقوق بشر و صنفی، با به رسمیت شناختن مطالبات آنها، باعث انعکاس بیشتر صدای ایشان در جامعه و حتی در سطح جهانی باشند، میتوانند موثر و حمایتگرعمل کنند.
او معتقد است هرکجا که نیروهای سیاسی تلاش میکنند از حرکتهای مطالبهگر بهرهبرداری سیاسی کنند، هم پیوستگی درونی جنبشها را به خطر میاندازند و هم به نیروهای امنیتی بهانه برای سرکوب بیشتر میدهند: «در حالی که هر حرکت صنفی، یک حرکت سیاسی است. اما فرق اساسی وجود دارد که ما سیاست را بهمثابه جامعه درک کنیم، یا بهمثابه قدرت.»
سیاسی بودن حرکتهای مطالبهمحور با چنین نگرشی از سوی محمد حبیبی، حرکتهای جامعهمحور هستند که تمرکزشان بر قدرتمندتر شدن جامعه و افزایش توانمندیهای آن است، که در این صورت، میتواند موفقیتآمیز شود: «ولی اگر این حرکتها صرف مبارزه با هسته سخت قدرت که جریانهای سیاسی مختلف مثل اصلاحطلبان که به دنبال اصلاح و تغییر به قول خودشان تدریجی و درونی هستند، یا اپوزیسیون که به دنبال تغییر ناگهانی است مورد سواستفاده قرار گیرد، این جریانها شکست میخورند.»
در پایان این گفتوگو، محمد حبیبی یادآور میشود که بایستی جامعهمحور بودن چنین جریانها و جبنشهایی را درک کرد، استقلال آنها را پذیرفت و به باور خودش مهمتر از همه، جامعه ایران برای رسیدن به فرآیند دموکراسی راهی ندارد بهجز قدرتمند شدن، متشکل شدن و تقویت فضاهای مستقل اجتماعی که در حال شکلگیری و گسترش است.
افزودن دیدگاه جدید