هر انسانی با در نطر داشت پایگاه شغلی و توان خود مسئولیتی رادر جامعه برعهده دارد، بدیهیاست که رهبران هرجامعه که تمامی ارگانهای سیاسی واقتصادی و فرهنگی جامعه را دراختیار دارند، بههمان نسبت مسئولیت بیشتری را در برابر جامعه و مردم برعهده خواهند داشت. شرایط سخت و دشوار سیاسی، اقتصادی و حوادث طبیعی در هر جامعهای میتواندآزمایش و محکی باشد تا بتوان به میزان وظیفهشناسی و مسئولیت دستگاه رهبری در برابر مردم پی برد. زمان شیوع بیماری کرونا خامنهای که از آغاز نشستن بر تخت ولایت تاکنون همواره خط دیکتاوتوری خود را بهپیش میبرد، در یک فتوای غیرمسئولانه و انسانستیز منع ورود واکسنهای آمریکایی و انگلیسی را صادر کرد این فتوای ظالمانه مرگ هزاران هموطن را درپی داشت. برخی از ملایان نیز بهجای پناه بردن به امامان و امامزادهها راهی ماهشهر شدند تا از ویروس کرونا در امان باشند و بعضی از آنان نیز راهی امارات شدند تا از واکسنهای آمریکایی و انگلیسی بهره ببرند وجان شیرینشان درامان بماند. اما از سوی دیگر پرستاران این انسانهای زحمتکش و فداکار بههنگام شیوع کرونا "حماسه" آفریدند و به احساس مسئولیت و وظیفه شناسی معنا بخشیدند. پرستاران درحالیکه ابتلا به ویروس کرونا زندگی آنانرا تهدید میکرد، اما فداکارانه ایستادند و با حس وظیفهشناسی بهیاری هموطنان بیمار خود برخاستند. این فرزندان زحمتکش و مسئولیتذیر میهن مان ساعتهای متوالی از بیماران مراقبت میکردند و گاهی از فرط خستگی بیهوش میشدند. حتی تا چندین هفته در بیمارستان میماندند و خانواده های خودرا ملاقات نمیکردند. اما همچنان باتنی رنجور و خسته از بیماران مراقبت میکردند و به آنان امید به زندگی میبخشیدند. متاسفانه در این میان ۱۲۵ پرستار براثر ابتلا به کرونا یا خستگی مفرط و بیخوابی در گذشتند. نام این درگذشتگان مانند نام همکاران خود که بهدست دژخیمان رژیم اعدام شدند، مانند شهلا و نسرين کعبی و سوزان نیکزاد جاودانه خواهد ماند.
در این چند سال پس از فروکش کردن بیماری کرونا نه تنها از پرستاران قدردانی نشد واز هرگونه تشویق و پاداشی محروم ماندند، بلکه وضعیت معیشتی و مشکلات آنان مانند اکثریت مردم روز بروز وخیمتر شد. در چنین شرائطی که هیچگونه امیدی به بهبود شرایط وجود ندارد، از روز ۱۴ مرداد پرستاران برای احقاق حقوق خوداعتصاب و اعتراض خود را آغاز کردند. اعتراضات ابتدا از شهر کرج آغاز شد و بعد استانهای فارس ، خراسان، بختیاری، اراک، کرمانشاه، ایلام ودیگر شهرها را در برگرفت که هنوز هم ادامه دارد. اگر ۲۳۵ هزار پرستار که دارای حرفهی حساس و مهمی هستند، در این اعتراصات شرکت کنند، تحول بزرگی را در جامعه رقم خواهند زد.
پرستاران در این ۴۵ سال افزون بر پایین بودن سطح حقوق ، تضییقات و مشکلات دیگری را نیز باید تحمل میکردند .
نکاتی چند از مشکلات پرستاران را در زیر میتوان بر شمرد:
۱- پرستاران برخلاف بقیهی کارمندان و کارکنان دولتی و بخش خصوصی ساعات کار معینی ندارند.
۲- میزان در آمد پرستاران در مقایسه با همکاران خود در دیگر کشورها قابل مقایسه نیست . بهعنوان مثال پرستاران در اروپا به نسبت استاندارد زندگی ۳ برابر و در امارات و کویت و عمان حدود ۱۰ برابر بیش از همکاران خود در ایران حقوق دریافت میکنند. حتی میزان در آمد پرستاران در کشورهای ترکیه و سوریه بیش از ایران است از اینرو سالانه ۱۵۰۰ پرستار از ایران مهاجرت میکنند.
۳- بیماران در شرایط عادی نیستند و اغلب دارای درد و یا نگرانی هستند. پرستاران ضمن تحمل این مشکلات با بردباری و شکیبایی از بیماران مراقبت میکنند.
۴- تبعیض زیادی بین کادر درمانی وجود دارد. چنانکه در آمد پزشکان بین۵۰ تا ۱۰۰ برابر پرستاران است.
۵- پرستارانی که در بخش روانی کار میکنند مسئولیتشان بهمراتب بیشتر است زیرا بیماران با کادر درمانی همکاری نمیکنند.
۶- هنگام بروز جنگ و با زلزله و سیل و یا شیوع بیماریها پرستاران مسئولیت شان بیشتر میشود.
۷- :پرستاران بهاقتضای حرفهی خود بیش از اقشار دیگر در معرض ابتلا به بیماریهای واگیردار مانند ایدز، هپاتیت و کرونا هستند.
۸- پرستاران همواره مورد کنترل از سوی حراست بیمارستانها قرار دارند و در مورد رعایت حجاب مورد تذ کر و توبیخ و گاهی اخراج قرار میگیرند.
۹- دعواهای خیابانی و چاقوکشی که منجر به مجروح شدن طرفین دعوا میشود گاهی این دعواها بهدرون بیمارستانها نیزکشیده میشود و موجب رعب و هراس پرستاران میشود. این وقایع تاکنون در شهرهای اردبیل، قم و چندین بار در تهران روی دادهاست.
۱۰- در استاندارد جهانی برای هر۴ بیمار یک پرستار باید از بیماران مراقبت کند، اما در ایران هر ۱۲ بیمار یک پرستار دارد در حالیکه ۶۰ هزار فارغ التحصیل پرستاری بیکار هستند.
در روزهای اخیر که شاهد خیزش پرستاران هستیم در چندین شهر باز نشستگان و معلمان نیز در خیابانها افزون بر اینکه به وضع بد معیشت خود اعتراض کردند، از اعتصاب پرستاران نیز حمایت کردند و خواهان آزادی زندانیان سیاسی شدند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نهادهای مدنی، صنفی و سندیکاهای کارگران و حمایت جریانهای خارج از کشور میتواند تبدیل به یک نیروی عظیم در راه استقرار دموکراسی و عدالت اجتماعی باشد.
افزودن دیدگاه جدید