بحث نوع تقابل جمهوری اسلامی با اسرائیل در قبال ترور هنیه به عنوان مطلبی مهم مطرح است ، مسئولان جمهوری اسلامی از تقابل سخت و دادن درس عبرت به اسرائیل سخن گفته اند، در این میان سرداران سپاه همواره بر تقابل نظامی تاکید کرده و اعلام کرده اند حمله ای پشیمان کننده به اسرائیل خواهند داد . در طرف مقابل هم رجز خوانی ها وجود دارد و همچنان به مقابله با حملات احتمالی ایران و نیروهای نیابتی اش مطرح میشود و حتی از عملیات تهاجمی جدید نیز سخن به میان آمده است. نیروهای حامی رژیم اسرائیل به ویژه آمریکا با اعزام ناوها و هواپیماهای جنگنده بیشتر به منطقه آمادگی خود را برای دفاع از اسرائیل در مقابل حملات ایران اعلام کرده اند. رایزنیها و تماس های دیپلماتیک بسیاری طی هفته گذشته و از زمان ترور هنیه و اعلام امکان حمله ایران در سطح منطقه و به ویژه با ایران و اسرائیل به عنوان طرفین اصلی این نزاع صورت گرفته است. اخباری مبنی بر عدم رضایت دولت بایدن از تنش آفرینی های اسرائیل منتشر گشته، حتی گفته شد بایدن در تماس تلفنی ضمن اعلام حمایت از اسرائیل در مقابل حمله ایران اعلام کرده است که بار دیگر اگر تنش جدیدی ایجاد کند، امریکا کمک نخواهد کرد ، اینکه این خبر تا چه حد درست است معلوم نیست ولی وقتی به مواضع اخیر دولت آمریکا در قبال مسئله غزه نگاه می کنیم، می بینیم تا حد زیادی سیاست آمریکا فشار بر اسرائیل برای دستیابی به آتش بس و آزادی گروگانها بوده است که البته نتانیاهو نسبت به آن وقعی نگذاشته و همچنان سیاست های جنگ افروزانه خود را به پیش برده است. نتانیاهو در سخنانی بعد از ترور محسن شکر از فرماندهان عالیرتبه حزب الله به این فشارها اذعان کرد که وی آنها را نپذیرفته و بدنبال سیاستهای خود بوده است.
بهنظر میرسد آن برداشتی که فکر می کند ترور اخیر هنیه توسط اسرائیل برای تحریک ایران به حمله و وارد کردن آمریکا در یک جنگ منطقه ای باشد، درست نیست. ممکن است تنش بیشتر برای اسرائیل در شرایط حاضر تداوم جنگ و جلوگیری از آتش بس در دسترس بوده باشد که تا انتخابات آینده آمریکا آن را ادامه دهد. تا شاید با پیروزی ترامپ بتواند از حمایتهای وی برخوردار گردد. ولی وقتی به اخبار دیدار ترامپ با نتانیاهو هم نگاه می کنیم میبینیم که نتانیاهو در ارزیابی اش دچار اشتباه محاسبه شده است و ترامپ بهطور مشخص خواست خود را از اسرائیل مبنی بر پذیرش آتش بس اعلام نموده ، گویا هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه رسیدن به آتش بس را در پیروزی خود در انتخابات موثر می دانند. چرا که اعتراضات گسترده مردم امریکا و بویژه جوانان و دانشجویان و جمعیت مهاجران دارای حق رای و .. آنها را مجبور کرده است که سیاست حمایت از جنگ را کنار گذاشته و تلاش برای برقراری آتش بس و خاموش کردن جنگ را به عنوان سیاست فعال و دیپلماتیک خود قرار دهند.
ولی از طرف دیگر ادامه و تشدید جنگ به نفع نتانیاهو و احزاب راست افراطی است که با وی دولت ائتلافی جنگ را تشکیل داده اند. آنها که طی ده ماه گذشته نتوانستهاند به اهدافی که در اوایل جنگ با غزه اعلام کردند، برسند، اکنون راه نجات خود را گسترش جنگ و تشدید تنش یافته اند. آنها می دانند که آمریکا با تمام مخالفت هایی که با ادامه جنگ دارد، در صورت بروز جنگی منطقهای طبق دکترین نظامی و سیاسی خود مجبور به حمایت از رژیم اسرائیل خواهند بود. حداقل اگر در نبردهای تهاجمی شرکت نکند، ولی در نبردهای دفاعی با تمام امکانات حضور خواهند داشت و مقابل حملات ایران و نیابتی های آن خواهد ایستاد. این مهم میتواند تا حد زیادی توازن نظامی را به نفع اسرائیل برهم زند . اگر ایران نتواند از لحاظ نظامی تفوقی که بتواند بازدارندگی اش را ثابت کند، بهدست آورد ، مطمئنا با حملات بیشتر از طرف اسرائیل مواجه خواهد بود. در شرایطی که ملت و دولت جدید ایران با مشکلات عدیده ای در زمینه های اقتصادی و ... روبروست، وارد شدن به جنگی اینچنینی عواقب وخامت بار بیشتری را به همراه خواهد داشت. طبق خبرهای تایید نشده ای، گویا آقای پزشکیان در جلسه با رهبری از وی تقاضا کرده است که از پاسخ نظامی مستقیم که میتواند پاسخ شدیدتر اسرائیل را در پی داشته باشد، احتراز شود. وی همچنین نسبت به خواست سران سپاه برای تقابل نظامی شکایت کرده و خواهان جلوگیری از آنها شده است. معلوم نیست این خبر تا چه حد درست باشد ولی اگر صحت داشته باشد باید گفت دیدگاه منطبق بر عقل و منطق است.
با روی کار آمدن دولت جدید پزشکیان تا حد زیادی امید تغییر و بهبود اوضاع در بین ملت تقویت شد، بدون شک رویکرد پزشکیان در تعامل با جامعه جهانی و پرهیز از تنش بیشتر در منطقه رویکردی درست و بجاست ولی باید دانست از روز اول که پزشکیان پیروز انتخابات شد به انحاء مختلف از طرف نیروهای افراطی و جریانات طرفدار جنگ علیه وی توطئه هایی شکل گرفت ، از خالی کردن خزانه گرفته تا بازکردن آب سدها برای پایین آوردن تولید برق تا سرکوبهای وحشیانه و مجدد گشت ارشاد و نیروی انتظامی تا اعدامها و احکام جدید اعدام و تا به زندان انداختن فعالان سیاسی و دستگیری های جدید همه بهنوعی سعی در به چالش کشیدن دولت پزشکیان و به زیر کشیدن وی داشتند. اکنون نیز مسئله ترور هنیه که به نوعی نفوذ اسرائیل را در دستگاه های امنیتی نشان میدهد و اصرار بر تقابل نظامی از طرف نیروهای افراطی به نوعی تقابل با دولت پزشکیان نیز تلقی میشود که میتواند کشور را به شرایط جنگی برده که قطعا دولتی در حد و قواره پزشکیان نخواهد توانست از عهده آن بر آید و مطمئنا برای ادامه کار باید از نظامیان بیشتری در دولت استفاده نماید که ماهیتا با برنامه ها و رویکرد پزشکیان در تضاد خواهد بود و وی نخواهد توانست بنا به شرایط جنگی وعده هایش را عملی سازد. از اینرو اگر پزشکیان بتواند راس قدرت را قانع کند که راه حل تقابل نظامی حداقل بهشکل مستقیم از طرف ایران صورت نگیرد یک پیروزی برای وی و بر ضد جریانات افراطی داخل و دولت راستگرای نتانیاهو خواهد بود .
احتراز ایران از رویارویی مستقیم در شرایط کنونی شرط عقل است ، این رویکرد میتواند زمینه های تعامل را با جامعه جهانی بیشتر کرده و نشان دهد دولت ایران دولتی صلح طلب است که به توصیه های سازمان ملل و کشورهای درگیر و همچنین دولتهای منطقه در احتراز از پاسخ نظامی توجه کرده و خواهان صلح و ثبات در منطقه برعکس رژیم اسرائیل است . دولت ایران میتواند با ایجاد شرایط نه حمله نه عقب نشینی، وضعیت لغزان کنونی را ادامه داده و با بهدست گرفتن ابتکار و استفاده از شرایط پیش آمده برای عدم تقابل نظامی گسترده خود شرایط آتش بس را اعلام کند. حکومت ایران باید بکوشد اختلافات حامیان اسرائیل با آن دولت را دامن زده و تشدید نماید. باید شرط عدم اجرای حمله مستقیم نظامی به اسرائیل را فشار به آن رژیم از طرف حامیانش قرار بدهد تا دولت نتانیاهو را به پذیرش آتش بس که می تواند نوعی شکست برای آن رژیم در شرایطی که به اهدافش دست پیدا نکرده است باشد، وادار نماید .
ایران در آوریل گذشته تا حدی قدرت نظامی خود را به رخ کشید. گرچه آن اقدام نمادین بود ولی برای دست اندرکاران نظامی می توانست مهم باشد. نیازی به برخوردی نظامی گسترده که می تواند پیامدهای وخامت باری را بوجود بیاورد نیست. قدرت بازدارندگی تنها خود را در قدرت نظامی نشان نمیدهد بلکه در این شرایط مجبور کردن اسرائیل به پذیرش آتش بس خود نشان از روشهای دیپلماتیک بازدارنده دارد که میتواند چالش های بیشتری را برای دولت نتانیاهو در آینده و بویژه پس از جنگ ایجاد کند. اگر دولت نتانیاهو به دنبال گسترش جنگ برای بقا دولت اسراییل و سرنوشت سیاسی خود است، پس بدلش میشود تلاش برای پایان دادن به جنگغزه و پذیرش آتش بس توسط وی ، مسلما هرچه سیاست ایران بر مبنای صبر و حوصله و اجتناب از تقابل نظامی شتابزده وعجولانه با رویکرد فشار به حامیان اسرائیل و خود اسرائیل باشد کارساز تر خواهد بود. هم اکنون نیروهای آمریکایی و دیگر حامیان اسرائیل در حالتی انتظار قرار دارند بدون شک آنها نمی توانند برای مدتی طولانی نیروهای خود را در این حالت نگه داشته و هزینه های آن را تقبل نمایند. بویژه اینکه مردم آنکشورها بارها مخالفتشان را با سیاستهای آنها در حمایت از رژیمی که حتی نخست وزیرش حاضر به شنیدن توصیه های آنها در کاهش تلفات غیر نظامیان و تن دادن به آتش بس نیست، اعلام کرده اند. از طرف دیگر سیاست نه حمله نه انصراف و عقب نشینی از آن ، می تواند فشار روانی بیشتری را بر مردم اسرائیل وارد کرده و زمینه های اعتراض بیشتر آنها را علیه نتانیاهو و دولت راستگرای جنگ طلبش موجب شود. اینها عواملی عینی است که باید مسئولان ایران آن را درک کرده و بدانند اگر هدف پایان جنگ غزه و برقراری آتش بس است، از راه نظامی نه تنها به آن نمیتوان رسید بلکه باعث تشدید بیشتر جنگ و تنش در منطقه خواهد شد که پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت .
دیدگاهها
در باره تقابل نظامی...
افزودن دیدگاه جدید