رفتن به محتوای اصلی

چشمان اشنا

چشمان اشنا

در ان جنگل مه آلود'

در غربتی ترسناک'

بسته شد ناگهان در اسمان'

و بر امد از خاوران صاعقه ای'

تا ببرد به ملاقات یک جلاد'

اتش خشم هزاران چشم اشنا.

مچاله شد او'مزداش پتویی چرکین'

در سراشیبی یک دره'

به سوی قعر زمین.

تا باشند نظاره گراش'

از اوج اسمان'

چشمان اشنا.

س_خرم

۱۴۰۳/۳/۱

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید