امسال در شرایطی به استقبال سالگرد ۸ مارس روز جهانی زن میرویم، که زنان در ایران هنوز تحت تبعیض و سرکوب حاکمیت طبقه حاکم قرار دارند. جمهوری اسلامی در ایران با بکار بردن قوانین قرون وسطائی ضد زن، بیشترین تبعیض جنسی و طبقاتی را بر زنان روا داشته و آنها را از نظر اقتصادی- سیاسی و اجتماعی در موقعیت درجه دوم قرار داده است. جمهوری اسلامی از همان آغاز کار، دوران سرکوب همه جانبه در جامعه را با تعرض به حقوق زنان آغاز کرد و به مدت بیش از چهار دهه هر یورشی به موقعیت زنان را پیش درآمد سرکوبهای همه جانبه تری در جامعه قرار داده است.
امروز نمی توان از روز جهانی زن سخن به میان آورد بدون آنکه به زنان کارگر نپرداخت. آنچه اهمیت این روز را برجسته میکند و گرامی میدارد، مبارزات صدها زن کارگر کارگاه های نساجی نیویورک، روز ۸ مارس ۱۸۷۵ بود که در اعتراض به دستمزدهای پائین، ساعات کار طولانی، شرایط غیر انسانی کار و نداشتن حق رای، دست به اعتصاب زدند، در یک نبرد طبقاتی و خونین خواستها و مطالبات خود را به بورژوازی تحمیل نمودند و از یُمن این مبارزات بود که این روز به نام ۸ مارس روز جهانی زن نامیده شد.
توده های کارگر و زحمتکش که حداکثر جامعه را تشکیل میدهند در اثر گرانی سرسام آور و تورم کمر شکن با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم میکنند. بر متن بیکاری گسترده و فقدان امنیت اجتماعی امکان متشکل شدن را سخت نموده، تهیدستی و فقر گریبان شمار روز افزونی از زنان را گرفته است. بر پایه این بی حقوقی های گسترده، زنان در معرض آسیب های اجتماعی اند. پدیده هائی به نام "زنان خیابان خواب"، "کارتن خواب"،"دختران فراری" گسترش یافته اند، تن فروشی و تجارت سکس، کودک همسری و صدور زنان به کشورهای همسایه فزونی یافته است. آمار جنایتهای ناموسی و خشونتهای خانگی بالاتر رفته، خودکشی و خودسوزی زنان جوان، سر تیتر رسانه های خبری است. زنان سرپرست خانوار که در تمامی این چهل و پنج سال ستون استوار خانواده بوده اند، از هیچ امکان و حمایت نه تنها برخوردار نبوده اند بلکه با مشکلات دو چندان مسکن و معیشت روبرو هستند.
اما در برابر این تبعیض ها و نابرابریها زنان هم ساکت ننشسته اند، صدای اعتراض آنها رساتر شده است. زنان مقاومت و مبارزه فردی و جمعی را به اشکال گوناگون و با سرسختی ادامه میدهند. در زندانها جنایتکاران جمهوری اسلامی را با مقاومت و استقامت خود مستاصل نموده اند و گاها دست به اعتصاب غذا می زنند . طبقه حاکم در ایران در طول اعتصابات و اعتراضات کارگری، تجمعات اعتراضی معلمان، بازنشستگان، وکلا، خبرنگاران و پرستاران با فریادِ زنان مبارز روبرو است. به میدان آمدن زنان کارگر و خانواده های کارگری زنگ خطری برای رژیم است، که اعتراض زنان از اعتراضات در جمع های کوچک و یا پراکنده صدها قدم به جلو رانده شده و امروز در متن یک جنبش واقعی و اجتماعی که زنان نصف جمعیت آن را تشکیل میدهند، سازمان می یابند. یک بخش از طبقه مان در قامت زنان بازنشسته در کنار هم طبقه ای های مرد در خیابانها بر علیه نابرابریها و بهبود معیشت خود فریاد می زنند و رژیم را به چالش می کشند، یک بخش در زندانها همصدا و همسو با مبارزات بیرون در مقابل سرکوبگران به مقاومت و مبارزه می پردازند. خیزش "زن زندگی آزادی" با شجاعت و از خود گذشتگی زنان و دختران جوان کل دستگاه حاکم را به لرزه درآورد و در مقابل دژخیمان سرمایه داری حاکم سینه سپر کرده و با دستان خالی در مقابل آنان ایستادگی شایانی در سراسر کشور صورت گرفت و صدای آزادی خواهی زنان در ایران به گوش جهانیان رسید و از حمایت و همبستگی وسیعی از افکار عمومی برخوردار گشت. مبارزات زنان در ایران در حین حال الگوی برای مبارزه زنان دیگر کشورها نیز گردیده است. رژیم گرچه بطور وحشیانه به بمباران شیمیایی مدارس دخترانه، حمله به خوابگاههای دختران دانشجو، تیراندازی به چشم دختران و پسران، دستگیریهای وسیع، حمله به کردستان و بلوچستان و... را پیش برد، اما موفق نشد مقاومت و اعتراضات را به سکوت بکشاند. مقاومت استوار دانش آموزان و دانشجویان دختر و مقاومت پر استوار مادران دادخواه، مادران اعدامیان و مادران زندانیان در برابر کل دستگاه حاکمه لرزه بربنیانشان انداخته است.
امروز جنبش زنان و جنبش زنان کارگر در مسیری دارد حرکت میکند که هر چند با موانع جدی و سرکوب روبرو است اما در مبارزه خود بدون هیچ توهم به نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی نوک حمله مبارزاتی خود را متوجه تغییرات ساختاری نظام نموده است. چالش مبارزاتی حاکم در عرصه های مختلف از خیابان گرفته تا زندانها، دانشگاهها، مدارس و بیمارستانها و... توده زنان تحت ستم را در سطح وسیعی به میدان آورده است. امروز جنبش کارگری و جنبش زنان به این واقف هستند بدون اتکاء به حرکت توده ایی حتی توان حفظ دستاوردهایی که تا کنون برای آن مبارزه نموده و بهای سنگینی هم پرداخته اند بدست نخواهد آمد.
از این رو مبارزه متشکل و سراسری جنبشهای اجتماعی در ایران، قدرت آنچنان تغییر و تحولی را دارد که دیگر جنبشهای اجتماعی و اقشار تحت ستم از آن بهره مند گردند. بهمین دلیل، اتحاد جنبش زنان با کارگران در هر عرصه از مبارزه اجتماعی یک ضرورت تاریخی است. مطالبات رفاهی و اقتصادی زنان مانند حق اشتغال و متحقق نمودن آن، بیمه های اجتماعی، دستمزد برابر در ازای کار برابر، امنیت شغلی و پایان دادن به کارهای نیمه وقت، مقاطعه کاری و قراردادهای سفید امضاء و دست یابی به آزادیهای سیاسی و اجتماعی، و در نهایت خلاصی از هر ستم جنسیتی و طبقاتی بدون متشکل شدن زنان و مردان کارگر و تعرض به مناسبات سرمایه داری و لغو مالکیت خصوصی قابل تحقق نیست.
امروز مبارزات جنبش کارگری و بویژه جنبش زنان با اتحاد و اجتماعی شدن بسویی میرود تا افقی را برای خود تعریف کند که نه فقط آزادی و برابری برای خود بلکه برای کل جامعه را بهمراه داشته باشد.
گرامی باد هشت مارس روز جهانی زن!
پیش بسوی ایجاد تشکلهای مستقل زنان!
سرنگون باد نظام حاکم زن ستیز !
امضاء های رسیده به ترتیب حروف الفبا:
۱- انجمن دفاع از زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران - پاریس
٢-اتحاد چپ ایرانیان - واشنگتن.
۳ - انجمن پناهندگان ایرانی گوتنبرگ- سوئد.
۴- انجمن سوسیالیستها در سوئد.
۵- شورای همبستگی ایرانیان با روژاوا- استکهلم.
۶- شورای همراهی با آلترناتیو کارگری در ایران.
٧- کانون پشتیبانی از مبارزات مردم ایران- وین.
۸- کانون همبستگی با کارگران ایران - گوتنبرگ.
٩- کانون همبستگی با مبارزات کارگران در ایران - فرانکفورت
۱۰- کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران-سوئیس.
۱۱- کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد.
۱۲- کمیته همبستگی با مبارزات جاری در ایران - استکهلم.
۱۳- کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران- استرالیا.
۱۴- نهاد همبستگی با جنبش کارگری در ایران(غرب آلمان).
۱۵- همبستگی با مبارزات مردم ایران- سوئیس.
۱۶- همبستگی با مبارزات مردم ایران – لندن.
۱۷- همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران-فرانسه
افزودن دیدگاه جدید