رفتن به محتوای اصلی

سیاست

حسن زهتاب
بیکاری، گرانی سرسام آور، فساد و رانت خواری گسترده ، تبعیض، سرکوب، بی قانونی و ده‌ها عامل دیگر نفس مردم را بریده‌است. اعتراضات با وجود سرکوب های سازمان یافته گسترش یافته و تشکل های صنفی و مدنی مطالبات خود را به اشکال مختلف طلب می‌کنند. تمامی شواهد نشان از آن دارد که اکثریت بزرگی از مردم ایران از جمهوری اسلامی بریده‌اند . آن‌ها خشم خود را در شعارهای مرگ بر دیکتاتور فریاد می زنند. در یک‌‌صد سال اخیر ایرانیان چند حکومت دیکتاتوری را به زیر کشیدند ولی دیکتاتوری باز سازی شد، چرا؟
نادر عصاره
سپردن قدرت به ناجی، چه سلطنتی، چه اسلامی و چه هر ناجی دیگر، راه نجات ایران نیست، بیراهه ای است برای سر در آوردن ظلم و خودسری دیگر. انسان ها و در کل جامعه، برای حل دشواری‌های زندگی به اراده و خرد افراد و دموکراسی در جامعه تکیه می کنند تا در مقابل قدرت حاکم، خلع سلاح نشوند و سرنوشت میلیون‌ها هموطن، دیگر به‌دست خودسری چون محمد رضا شاه یا سید علی خامنه ای ولی فقیه نیفتد.
تورج ابوذرخانی
تنها گزینه موجود برای چنین شرایطی گفت و گوی همه ی نیرو های اپوزیسیون برای ، تشکیل شورا، مجلس یا ... (هر اسم دیگری) است که بتواند قبل از فروپاشی جمهوری اسلامی شکل بگیرد و سیستم نو توسط چنین جبهه ای جایگزین شود تا آینده کشورمان با اتکا به اکثریت نیروهای ملی و دمکرات رقم خورد.
نادر عصاره
همه از داخل و خارج از کشور بر ضرورت اتحاد اپوزیسیون و احزاب و گروه های و شخصیت های سیاسی تاکید دارند ولی گویی کسی نمی شنود. تشکل های جمعی و کنشگران فردی، بیشتر به دادن اعلامیه و تکرار کلامی حمایت خود از مطالبات و مبارزات مردم دست می زنند ولی نیاز حرکات اعتراضی توده ای، یعنی برخوردار شدن از شعار و برنامه سیاسی و برآمد چهره های رهبری  پاسخی نمی گیرد. علت چیست؟ 
حجت نارنجی
برای آنکه این حرکتهای مطالباتی و اعتراضی که حق طبیعی و قانونی شهروندان است نتیجه بخش بوده و دستاورد داشته باشند، نیازمند سازماندهی، برنامه ریزی، تداوم، استمرار و انسجام اند. تجارب سال های گذشته از جمله دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و ... تجارب گرانقدری هستند که کمبود این پارامترها را با خود حمل می‌کنند. بهره گیری از این تجربه ها در راستای رفع کمبودهای آن یک وظیفه همگانی است
احمد باقری
چپ فرانسه  برای  پیروزی در انتخابات پیش روی مجلس و تشکیل  دولت آینده ،متحد  به میدان خواهدرفت. رخوت بعد از  شکست چپ در انتخابات ریاست جمهوری  اخیر، جای خود را به مستی و شادی اتحادی داده است که موجی از امید را برای به‌دست گرفتن قدرت برانگیخته است. بعد از ملحق شدن  حزب سوسیالیست  فرانسه به توافق  به‌دست آمده در بین  حزب “نافرمانان “ (سرکشان) به رهبری ژان لوک ملانشون و سبزها  و حزب کمونیست، این اتحاد جدید بعد از چندین روز مذاکره و چانه‌زنی  بر روی نمایندگان هر منطقه و یک برنامه مشترک  با نام «اتحاد جدید مردمی محیط زیستی و اجتماعی» تشکیل شد، یک حرکت بی سابقه با اتحاد جدید، بر روی یک برنامه عبور از گذشته، بلندپروازانه و رهایی‌بخش که بسیار امیدوارکننده می‌باشد .
بهزاد کریمی
فراگیری اعتراضات اجتماعی چه به لحاظ پسزمینه مادی‌ و چه بخاطر تغییراتی که در مناسبات جامعه و حکومت پدید آمده‌، حاکی از روندی برگشت ناپذیر است. روندی همه شمول که اگر تا چندی پیش در پی هر رخداد اعتراضی از سوی قشر و صنفی معین، سئوال مربوط به دوام داشتن یا نداشتن آن را پیش می‌آورد، اکنون اما چنان حالت عمومی به خود گرفته که باید سراغ باقیمانده‌هایی را رفت که هنوز به این روند نپیوسته‌اند! کارگران، کشاورزان، آموزگاران، بازنشستگان، مالباختگان، پرستاران، کارکنان و ... 
بهروز خلیق
خيابان در استراتژی گذار از استبداد به دموکراسی جايگاه ويژه دارد. در مبارزه با استبداد حاکم، جايگزينی برای خيابان  وجود ندارد. نه فضای مجازی و نه صندوق های رای نمی توانند جايگزين آن شوند. در عين حالی که هر کدام از ان ها نقش بس مهمی در اين روند دارند. تجربه گذر به دموکراسی در تعدادی از کشورها مويد اين امر است. در برخی کشورها، خيابان صندوق رای را بر حکومت ديکتاتور تحميل کرده و آن را به عقب نشينی و پذيرش حق رای مردم وادار ساخته است. در انقلاب های کلاسيک، اصقلاب ها، بهار عربی، جریان برچیده شدن دیوار برلین و در خيلی از تحولات سياسی دموکراتيک، خيابان نقش تعيين کننده داشت. 
بهزاد کریمی
موضوع فقط واقعه مشهد و ترکش‌های تبلیغاتی آن نیست، بلکه برخورد سیستماتیک حکومتی با مهاجرین افغان است که از چند هفته گذشته به اینسو، رو به تشدید گذاشته و افغان ستیزی را در چندین منطقه کشور گسترش داده است. قبل از همه هم، اقدام وزارت کشور و نهادهای تحت فرمان آن در زمینه اخراج هزاران تن از افغان‌ها در روزهای گذشته بوده که غالباً با زور و اعمال وحشیانه همراه بوده است. طوری که مقامات حکومت طالبان با اعلام اینکه ماموران ایرانی گروه وسیعی از افغان‌ها را با زور و خشونت به افغانستان فرستاده‌اند، اعتراض کرده‌اند.
‬پییر هاسکی
هنگامی که مصالحه در دستور قرار گیرد، و این لحظه، مانند تمامی جنگ ها، در این جنگ نیز فرا خواهد رسید، پرسش بالا در باره قتل عام و مذاکره، مطرح خواهد شد. مصالحه در این جنگ،  مانند تمامی آشتی ها در جنگ های دیگر، شامل امتیاز دادن ها و چشم پوشی کردن ها نیز خواهد بود. آیا با وجود بی رحمی های وحشتناک و تکان دهنده جنگ، زلنسکی، قادر خواهد شد، سازش کند  و به مردم اوکراین پیمان آشتی را بقبولاند؟
یداله بلدی
ورزشکاران و قهرمانان که در اوج محبوبیت و شهرت قرار دارند، وظیفه و مسئولیت بیشتری در دقاع از حقوق مردم دارند و نباید فراموش کنند جوانانی که در جامعه مورد ستم و تبعیض قرار می‌گیرند و زنانی که اجازه وروذ به ورزشگاه‌ها را ندارند، همان جوانانی هستند که عکس‌های شما زینت بخش خانه هایشان است؛ در پیروزی شما اشک شوق می‌ریزند و در شکست شما افسرده و غمگین می‌شوند؛ اکنون این زنان هموطن و علاقمند به ورزش که به‌خاطر حضور در ورزشگاه تا بتوانند با تمام علاقه شما را تشویق کنند، این‌گونه با بیرحمی مورد هتاکی و فلفل پاشی قرار می‌گیرند.
مسعود فتحی
نیروهای مدافع صلح باید تلاش کنند که در جهت تنش زدائی از مناسبات بین کشورها راه  بازگشت بر سر میز مذاکره و حل مناقشات روسیه و اوکراین، از طریق نهادهای بین المللی را فراهم نمایند. سازمان ملل متحد در عین دفاع از حق حاکمیت اوکراین، جا دارد که راه گفت‌و‌گوهای دیپلماتیک را هموارتر سازد.
‬پییر هاسکی
پوتین در سخنانش،  اعلام کرد که روسیه از طریق اوکراین، با غرب، مقابله می کند، که هدف ایده آل و خطاکار اصلی است از مشکلات مرتبط با مجازات ها تا  جریان یافتن پناهنده ها. او از خودش حتی پرسش طرح می کند : «مسئول میلیون ها مرگ از گرسنگی در فقیرترین کشورها بعلت قحطی مواد خوردنی کی خواهد بود»؟ البته غرب و نه آن که جنگ را برانگیخته است.
خسرو میرمالک
وفاداری جمهوری اسلامی به روسیه را تا چه انداز می توان محک زد؟ آیا تا پایان خواهد رفت و وقعی به تبعات سیاست خود نخواهد گذاشت؟ یا اینکه در مقابل افکار عمومی و فشارهای اقتصادی و حتی خطر حمله نظامی اسرائیل به مراکز و تاسیسات اتمی و نظامی ایران حکومت را وادار خواهد کرد که به میز برجام برگردد و اینبار مستقیما با آمریکا وارد مذاکره شود. 
‬پییر هاسکی
بدون افتادن بدام تئوری توطئه، که گویا تمام اختلافات جهان برای تضعیف غربیان برانگیخته می شوند، یک فضای بین المللی به‌شدت خطرناک شکل گرفته است. امریکائیان، این بار نسبت به شلیک موشک های سپاه پاسداران واکنش نشان ندادند، در حالی که قبلا در این‌گونه موارد، پاسخ می دادند، آن ها شرایط بین المللی خطرناک را در نظر گرفتند. بدون تردید، موشک باران سپاه، آخرین اقدام تحریک کننده نخواهد بود. 
مسعود فتحی
جمهوری اسلامی و در راس آن خامنه‌ای تاکنون فرصت‌های زیادی را برای پایان دادن به تحریم‌های ویرانگر اقتصادی از بین برده اند و سا‌ل‌های سال شرائط فلاکت‌باری را بر مردم ایران تحمیل کرده‌اند. این بار نیز تمکین آن‌ها در برابر شروط جدید روسیه و دنباله‌روی از سیاست مسکو با هر بهانه‌ای، می‌تواند خسارات هنگفت دیگری را بر مردم ما تحمیل نماید. با تمام قوا باید با این سیاست مقابله کرد و به دخالت روسیه در امور مربوط به ایران خاتمه داد. سیاست خارجی متوازن، بی‌طرفانە، صلح آمیزی را کە متضمن استقلال کشور و احترام بە حق حاکمیت همە کشورهای جهان باشد، جایگزین سیاست‌های مخرب کنونی جمهوری اسلامی نمود.
بهزاد کریمی
رابطه جمهوری اسلامی با روسیه، اساساً نه مبتنی بر نیازهای سازنده و اثباتی طرفین به یکدیگر که بر پایه اشتراک در مخالفت سیاسی با دیگران نهاده شده است. در موضوع دکترین ملی، این نهایت کوته بینی است. "ولیکا روس" و ولایت فقیه که در عرصه اقتصاد، عمدتاً حول محور صدور نفت و گاز می‌چرخند، اتفاقا بیشتر رقیب استراتژیک یکدیگرند تا که شرکایی پایدار برای هم باشند! مناسبات هر روز چفت‌تر آنها، در اساس بر خصومت مشترک با آمریکا بنا دارد و فزونتر در سیاست است تا اقتصاد که کاربرد پیدا می‌کند.
‬پییر هاسکی
این جنگ، یک فاجعه همه گیر است. بدیهی است اوکراینی ها هستند که توان آتشباری روسی ها را باید لمس کنند. لیکن این اختلافی است که برای ما جهان را عوض و عصر را تغییر می دهد: پوتین یک خطای غیر قابل جبران را مرتکب می شود،  جهان  در جنگ سرد جدیدی گرفتار می شود که  عبور از آن سال ها زمان می برد.
بهزاد کریمی
بر پایه امنیت جهانی برای همه جهان، موضع درست اونیورسال، انترناسیونال، رئال در قبال این بغرنجی حالا باز بغرنج‌تر شده و نیز به عنوان رویکرد یک ایرانی چپ دموکرات مدافع صلح، به باور من چنین است: همراهی با محکومیت جهانی تجاوز روسیه به اکراین، تقبیح ناتو در تبدیل این کشور به زرادخانه تسلیحاتی، انتقاد از تعلل‌های دیروز پوپولیسم راست اکراین و حامی غربی آن در اجرای توافق مینسک – ٢ و بی اعتنایی امروز روسیه متجاوز به مبنا بودن آن، همسویی با فشار به روسیه برای ترک خاک اکراین و به رژیم کیف تا در قامت کشوری فدرال دموکرات پای مینسک – ٢ بنشیند.
بهزاد کریمی
چپ دموکرات ایران از جمله در نقد قاطع عقب ماندگی‌های زیانبار منعکس در "بیانیه مشترک" و همانندهایش از یکسو و برخورد حمایتی توام با انتقادات از نگاه "بیانیه تحلیلی" مانندها از سوی دیگر است که خواهد توانست سهم خود در رابطه با شکل‌گیری وسیع‌ترین اتحاد ملی در راه آزادی و دموکراسی برای گذر از استبداد دینی را ادا کند. تنها با شکل گرفتن چنین نیرویی است که مردم ایران خواهند توانست هم کشور را از چنگال جمهوری اسلامی بیرون بکشند و هم بجای فرو رفتن در باتلاق ستیز نالازم با این یا آن کشور، از موجودیت و رشد خود در برابر هر امپریالیسم و هر آزمند دیگری سرفرازانه پاسداری کنند.
بهزاد کریمی
شرط مقدم در اثبات خود به عنوان دموکرات مخصوصاً از سوی آنانی که متعلق به نظم دیکتاتوری سابق هستند، ترک رفتار طلبکارانه در قبال جامعه است. اینان پیش از همه باید برای خود و دیگران روشن کنند که انقلاب پیش از آنکه صورت گرفتنی باشد، انجام شدنی است. انقلاب ۵٧ نه نزول از آسمان بود و نه که بر اثر توطئه حامیان غربی شاه راه افتاد، بلکه پیش از همه به این علت رخ داد که شخص شاه دیکتاتور و دستگاه مجیزگوی او طی سال‌ها زورگویی، مصالح آن را در بطن جامعه فراهم می آوردند. رفتار شاهانه، تحقیر ملت بود و انقلاب، واکنش ملی علیه این تحقیر؛ منشاء تاثیر فریب نیز، همانا فریبکاری‌های خود رژیم.
بهزاد کریمی
در کانون صف بندی‌های جاری در جهان، پرسش محوری باید این باشد و پرسیده شود که چپ پایبند به آرمان و دارای حس مسئولیت واقعی نسبت به مردم خود را در کدامین رویکرد باید نشان دهد و ملاک تشخیص در این زمینه اصولاً چیست؟ چپ بودن آیا به اینست که در پرتو نگرشی قطبی و بخاطر مخالفت با فلان قطب جهانی، جانب قطب دیگری از دنیا را گرفت یا که در پرهیز از قطبی نگری برای کشورش، سیاستی متوازن و مناسبات سازنده با همه اقطاب را خواست؟ اولی چه بداند و چه نداند و چه بخواهد یا نخواهد عملاً در انطباق با مشی "رو به شرق" جمهوری اسلامی گام می‌زند و مشوق تولید "سردار سلیمانی"هاست، دومی اما سیاست متفاوت دانستن جمهوری اسلامی و ایران را دارد.
مهدی ابراهیم زاده
ما انتظار نداریم که اول مردم رژیم را سرنگون کنند و بعد ما وارد صحنه شویم. این نحوه برخورد به نگاه نیروهای اپوزیسیون ایران که با خشن ترین نوع سرکوب از فعالیت در داخل کشور محروم شده‌اند، ساده کردن مسئله است. ما خود را چیزی جدا از مبارزاتی که مردم ایران طی چهار دهه‌ی گذشته انجام داده اند و می دهند، نمی دانیم؛ فعالیت سیاسی در کشور ما همواره پر هزینه بوده و هست. ما این هزینه‌ها را داده‌ایم و الان هم می‌دهیم. ما مجبور به استقرار در خارج از کشور شده‌ایم.
بهزاد کریمی
در مورد آبتین هم عملاً سنت حذف عمل کرد. او و خانواده‌اش چه اندازه از زندانبان خواست تا حق انسانی وی برای قرار گرفتن زیر نظر پزشک متخصص و امکانات لازم درمانی را رعایت کند؟ چه هشدارهایی که در رابطه با وضعیت اضطراری مرگبارش، خانواده و دوستان او، جامعه هنری و مدافعان حقوق بشر به حکومتی‌ها ندادند؟ اما تصمیم کلیدداران زندان بی اعتنایی محض به همه این درخواست‌ها و هشدارها بود ولو به قیمت مرگ هنرمند آزاد و مسئولی تمام شود که تا واپسین دم از اعتراض مدنی مداوم خود به تبهکاری‌های نظام حاکم دست نشست. نام این اگر قتل نیست پس چیست؟
بهزاد کریمی
در آغاز دهه چهل بود که اعتصاب سراسری معلمان کشور بحران سیاسی در کشور را به تحول سیاسی فرارویاند و در انقلاب بهمن بود که اعتصاب آموزگاران پابپای اعتصاب کارگران نفت، دولت را فلج کرد و دانش آموزان را به خیابان‌ها کشاند. در این دوره نیز اموزگار جزو راویان اجتماعی و سیاسی مهم کشور است و چه بسا مهم‌تر از هر وقت دیگر. اعتصاب معلمان حرکتی بسیار با اهمیت در جنبش اجتماعی – سیاسی کشور است که جدا از افت و خیزهایش می‌تواند مهر و نشان خود را بر روند تحولات بکوبد.
علی پورنقوی
گسترش محدودیتهای زمانی و موضوعی پیش بینی شده در برجام بر فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی از سوئی و از سوی دیگر رفع تحریمهای هسته ای، عادی سازی روابط اقتصادی و تجاری امریکا و اروپا با ایران با تضمینهای معین، راه حل "مطلوب ممکن" همۀ طرفهاست. اگر این راه حل را "پلان آ"ی تمامی طرفهای درگیر بدانیم، "پلان ب" ای در چارچوب آنچه می خواهند، وجود ندارد. برای پلان ب، یعنی پلانی در صورت عدم توافق، نه جمهوری اسلامی در موقعیت تحمل بی زمان تحریمهاست، و نه امریکا در صدد بازگشت جنگی به خاورمیانه.
بهروز خلیق
* حکومت واهمه داشت که روز جمعه اين هفته گردهمائی بزرگتر از هفته قبل برگزار شود. به همين خاطر دست بکار شد و شورای ميرآب و آب بر را وادار کرد که پايان گردهمائی را اعلام کند. ولی بخشی از کشاورزان حاضر نشدند که محل را ترک کنند. سرکوب گران چادرها را آتش زدند و روز جمعه به سرکوب گسترده مردم روی آوردند و به سوی مردم گاز اشک آور و گلوله های ساچمه ای شليک کردند. گفته می شود که بيش از ۲۰۰ نفر دستگير و عده زيادی زخمی شده آند. بگفته پزشگ يکی از بيمارستان های اصفهان، ۷۰ زخمی در بيمارستان بستری شده و تعدادی از آن ها بينائی خود را از دست داده اند.
کميسيون برنامه‌ی سياسی
کميسيون روی پيشنهادها کار کرد و اکثر آن ها را در سند منظور نمود. در عين حال برنامه‌ی سياسی در اختيار تعدادی از دوستان حزب قرار گرفت و تا جائی که امکان پذير بود، ملاحظان رفقا در نظر گرفته شد. می توان گفت برنامه‌ی سياسی حاصل کار چندين ماهه‌ی کميسيون، بحث و گفتگوها در کنفرانس های پيش از کنگره و نظر و پيشنهادهای اعضا و دوستان حزب است. اين سند به رای کنگره گذاشته خواهد شد. اميد است که سند برنامه سياسی راهگشای حزب در تدوين سياست ها و اتخاذ مواضع سياسی در دو سال آتی باشد.
کميسيون برنامه‌ی سياسی
ما با توجه به ضرورت تغییرات اساسی در کشور، در جهت رسیدن به وسیع‌ترین همگامی و توافق برای گذار از جمهوری اسلامی تلاش می‌کنیم. ما در عین تاکید بر ایجاد ثقلی از نیروهای جمهوریخواه سکولار و دموکرات و مخالفت صریح با هرگونه دخالت خارجی و آلترناتیو سازی توسط دولت‌های خارجی، می‌کوشیم با ایجاد زمینه‌ی توافق و تفاهم بر سر اصول دموکراسی از جمله پلورالیسم، انتخابات آزاد، قضاوت صندوق رای و تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی بين نیروهای سیاسی کشور، راه گذار خشونت پرهیز از جمهوری اسلامی را هموار سازیم.
بهزاد کریمی
چند دستگی در قدرت کابل را، هم در طول انواع مذاکرات برای صلح و آشتی می‌شد دید و هم حالا در پسا متلاشی شدن این دولت می‌توان مشاهده کرد. گروه‌های اعزامی از سوی آن به مذاکرات دوحه قطر و آستانه کازاخستان مجموعه‌هایی بودند‌ ناهماهنگ در برابر طالبان‌ای که چون صفی واحد سخن واحد می‌گفتند. کابل کنونی، صحنه مواجهه برنده‌ای متحد با بازندگان متفرق است و بخاطر وضعیت پراکندگی و خصومت‌ها میان خود بعید است در مهار اقتدار طلبی طالبان موفق شوند. اهرم فشار بر طالبان در مقطع کنونی را باید در زهدان توافقات قدرت‌های ذینفع در افغانستان جست
بهزاد کریمی
این "انتخابات" نه آغاز جدیدی برای نظام بود و نه نقطه پایانی بر رفتار قدیم آن. ایستگاهی است در وسط‌ راهی که "بیت" ولایی، سودای پیمودن تام و تمام آن را در سر‌ دارد. نقطه عطفی در نقشه‌ای از پیش چیده شده برای ایجاد حکومتی یکدست در نظامی نوعاً تمامیت خواه. همانی که مدتهاست شاهد پیاده شدنش هستیم. نظامی که شرط نمی‌پذیرد؛ چون اگر تن به مشروطه دهد دچار بیگانگی با علت وجودی خویش می‌شود و چرا که با تمکین به شرط و شروط، ولایت دیگر همانی نخواهد بود که هست. رضایت دادن به انتخابات واقعی، برای ولایت اولی الامر، پذیرش انقراض است!
بهزاد کریمی
این ایران ولایی اما، ایران دیگری در بدیل خود دارد. ایران دی ماه ۹۶، مرداد ۹٧، آبان ۹٨، شوک ملی در پی ساقط کردن هواپیمای مسافربری طی همین سال ۹٨، سال سراسر اعتصاب و اعتراض ۹۹ و اینک به سال ١٤٠٠ در برآمد خود برای تحریم ملی "انتخابات" حکومتی در خرداد ماه، اعتصاب ۶٠ هزار کارگر صنعت نفت و گاز و خوزستان تشنه بپاخاسته و اعلام همبستگی‌های ملی با این حرکات مردمی در تیر ماه همین سال. ایرانی پر جنب و جوش که ایران آینده را تدارک می‌بیند. ایرانی رها از انواع تبعیضات جانگزا. ایران آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی. ایرانی که فقط با گذر از ایران سیه پوش اسلامی پرچم خواهد افراشت.
صادق کار
اعتراضات و مبارزات گروەهای مختلف اجتماعی، علیە رژیم فاسد و ستمگر سالهاست کە روند صعودی بخود گرفتە و با گذشت زمان وسعت پایگاە اجتماعی و تنوع اعتراضات بیشتر، رادیکالتر و سیاسی تر گردیدە و بر مقاومت و پایداری معترضین در مقابل سرکوب افزودە و سرکوب کارآیی خود را تا حدود زیادی از دست دادە است. از زمان انتخابات فرمایشی بە این سو اعتراضات بسیار وسیعتر و متنوع تر شدە
علی پورنقوی
روندی که رئیسی را در بدو ریاست جمهوری اش به آزمونی واقعی خواهد گذاشت و توأماً سمت و سوی "چلۀ دوم" جمهوری اسلامی را، چنان که خامنه ای در ذهن دارد، تا حدودی به دست خواهد داد، مناسبات خارجی جمهوری اسلامی و در فعلیت دارترین وجه آن، مذاکرات جاری بر سر برجام است. با این حال در اساس این بحران مدید اقتصادی است که سرانجام "دورۀ رئیسی" را رقم می زند.
محمد اعظمی
با ادامه‌ی این شرائط، جامعه‌ی ما پس از این انتخابات یک گام دیگر به سوی تنش بیشتر با حکومت برخواهد داشت. مطالبات انباشت شده ی مردم پاسخ درخور نخواهد گرفت. حکومت در موقعیتی نیست که به نیازهای جامعه پاسخ دهد؛ از همین رو نیز مدت‌ها پیش از انتخابات برآمد جنبش های توده ای محتمل بود و وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی، تبعیض و فساد ساختاری و تداوم استبداد سیاسی امکان برآمد خیزش های توده‌ای را محتمل تر از پیش نیز کرده است.