رفتن به محتوای اصلی

سیاست

منوچهر مقصودنیا
جنگ بین اسراییل و فلسطین بیش از ۷۰ سال در جریان است. آیا جنگ کنونی نقطه عطفی براین تاریخ جنگ و خونریزی ۷۰ ساله خواهد بود؟ آیا مردم دو ملت اسرائیل و فلسطین فریاد خواهند زد:دیگر بس است.می خواهیم فرزندان ما در صلح و آرامش زندگی کنند.آیا جهان متوجه خواهد شد که اگر این جنگ هفتاد ساله به پایان نرسد، خطر تبدیل آن به جنگ بزرگ منطقه ای و یا جنگی جهانی دور از واقعیت نخواهد بود؟ آیا جهان غرب و بخصوص آمریکا، از تمام امکانات برای پایان دادن به این جنگ و برقراری صلح استفاده خواهند کرد؟
وقتی توافق اسلو امضا شد، حماس قدرت امروزش را نداشت. از زمان توافق اسلو تا کنون تغییراتی صورت گرفته است. راه حل دو دولت مربوط به آینده است که باید در نظر داشت. روسای کشورها ان را مطرح می کنند، بایدن، ماکرون و دیگران. همه ان را تکرار می کنند. من از آن ها یک پرسش دارم. برای عملی کردن این ایده که از حدود سی سال پیش شکل گرفته، چه کرده اید؟ می گویم آن ها درگیری فلسطین و اسرائیل را زیر قالی سروندند و فلسطینی ها مجبور بودند با زور از خواب بیدارشان کنند.
سعید رهنما
تنها راه‌حل مسئله‌ی فلسطین/اسراییل در اوضاعِ کنونی، یک سیاست دو دولتی واقعی و ایجاد یک دولت دموکراتیک، سکولار و ترقی‌خواه فلسطینی در مرزهای قبل از ۱۹۶۷ با پایتخت آن در بخش شرقی اورشلیمِ واحد، همراه با مبادله‌ی بخش‌هایی از سرزمین بین آن و دولت اسراییل؛ حل مسئله‌ی پناهندگان فلسطینی بر اساس قطعنامه‌ی سازمان ملل و توافق طابا، و تقسیم عادلانه‌ی منابع آبی و سواحل دریا است. هر شعار دیگری در این مقطع گمراه‌کننده خواهد بود.
احمد هاشمی
در قرن بیست یکم تنها راه باقی مانده برای جنبش کارگری و اتحادیه های کارگری و احزاب چپ ، ایجاد یک بلوک یا تنه نیرومند با تمامی طبقات فرودست جامعه ( بیکاران، حاشیه نشینان و ..) مزدبگیران طبقه متوسط و روشنفکران ترقی خواه و تمامی جنبش های موجود در جامعه ( زنان ، محیط زیست ، علیه جهانی شدن، صلح، و.. ) و نیروهای مختلف سیاسی اجتماعی ترقی خواه می باشد. شیوه مبارزه این جنبش فرا طبقاتی، خشونت پرهیزاست و هدف آن نیز در رژیم های اقتدارگرا، تحول دموکراتیک است.
علی پورنقوی
تجربۀ ناموفق اصلاحات در جمهوری اسلامی نیروهای بسیاری را به لزوم نفی جمهوری اسلامی متقاعد کرده است. مبتنی بر این تجربه، "گذار" در ادبیات سیاسی ایران مقدمتاً در مرزبندی با اصلاح طلبی فهمیده شده است. گذار، در وفاداری با این قرائت یعنی به عنوان بدیلی برای اصلاح طلبی، همچنین بدیلی است برای سرنگونی.
مجید سیادت
مشکلات نظامی حمله زمینی فراوانند. به خاطر آمادگی‌های حماس تلفات اسرائیل بیش از تلفلات جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ خواهد بود. ناظران نظامی انتظار دارند تونل‌های حماس منجر به تله‌هائی برای ارتش اسرائیل تمام شوند. حدس زده می‌شود که حماس فقط ۱۵۰۰۰ نیروی منظم دارد ولی همین نیروی کوچک می‌تواند در جنگ دفاعی (نه جنگ تهاجمی) تلفات دردناکی به ارتش اسرائیل تحمیل کنند.
صادق کار
گناە اصلی و نابخشودنی الهە محمدی و نیلوفر حامدی از نظر سرکردگان بیدادگر و سانسورچی دستگاە قضایی قرون وسطایی رژیم فقاهتی همین مورد "اتهامی"آخر یا در واقع تهیە گزارش از وضعیت مهسا امینی "ژینا" پس از بە قتل رسیدن وی در بازداشتگاە گشت ارشاد در بیمارستان و اخبار مرتبط با آن بودە است کە "تبلیغ علیە نظام" عنوان شدە است. همە ی آن کسانی کە دغدغە آزادی و عدالت دارند و با سانسور و سرکوب مخالف هستند، خاصە روزنامە نگاران وظیفە دارند نسبت بە احکام ظالمانە صادرە برای این دو خبرنگار جسور و با وجدان و بی گناە اعتراض و برای آزادی آنها کوشش نمایند.
مجید سیادت
همه ی دنیا – به درستی – نگران گسترش جنگ و سرایت خونریزی فاجعه آفرین به بقیه ی کشورهای خاورمیانه اند. در این میان ایران هم دست به ادعاهائی – هارت و پورت‌هائی – ماجراجویانه می‌زند البته جمهوری اسلامی می‌خواهد از این فاجعه حداکثر استفاده را ببرد ولی در همین اقدامات آینده ی ایران را تاخت می‌زند.
در رویاروئی با شر، زبان ما نمی چرخد، قلبمان فشرده می شود و دلمان می خواهد فریاد بکشیم و یا دهانمان را ببندیم. وقتی از بیان شر ناتوانیم، چگونه می توانیم از آن سر در بیاوریم؟ برای اندیشیدن به شر، بایست از آن سر در آورد، تا بتوان آن را درک کرد، آن را تعریف کرد...نادر
بهمن رودی
بدیهی است که اجرای تمام و کمال گذار مسالمت آمیز در اختیار هیچ اپوزوسیونی نیست و کاربست آن صرفا به معنای باور و مبارزه در این سمت و سو است.
گذشته از این وقتی از گذار سخن می گوییم اما از کم و کیف آن از پیش اطلاع روشنی نداریم ؟ به این معنا نیست که  تلویحا ( صراحتا!)پذیرفته ایم این گذار می تواند احتمالا دارای چند مرحله باشد!؟
و در اینصورت به عنوان یک مرحله ی گذار، چرا باید احتمال عقب نشینی حکومت در صورت قدرت گیری جنبش و همراهی و موافقت عناصر قدرتمندی از درون آن را، از پیش غیر ممکن بدانیم؟ 
بهزاد کریمی
آیا «گذار» و «سرنگونی» در برابر هم هستند یا در اساس هم‌جنس‌اند‌؟ اگر هم متفاوت از این دو، به لحاظ هدف نه در تقابل که حتی منطبق‌اند ولی در امر ملاحظه‌ی ِ ظرفیت‌ها و احتمالات متعدد برای رسیدن به هدف نشانه‌ی دو روی‌کرد سیاسی، آنگاه توضیح مصداق این در ایران امروز چیست؟ نوشته‌ی حاضر بر سومی است
حجت نارنجی
بزرگنمایی این توافق به عنوان نشانه قدرتمندی جمهوری اسلامی و ربط دادن آن به خیزش "زن، زندگی، آزادی"، تنها و تنها از موضع ضعف مراکز سیاستگذاری جمهوری اسلامی ناشی می شود که در مقابل موج نارضایتیها از یک طرف، و گسترش، تعمیق شعارها و تصریح اهداف جنبش "زن، زندگی، آزادی" از طرف دیگر خود را مسلط بر اوضاع نشان بدهند؛ در حالی که نه در عرصه داخلی و نه در عرصه بین المللی قادر به حفظ پایه های نظام، که به شدت به لرزه افتاده، نیستند.
نادر عصاره
شاهد بوده ایم که  رژیمهای دیکتاتوری مافیائی و بخصوص تمامیتخواه کشورهای دیگر، در شرایط بحران حاد، توطئه هایی را سر هم کرده اند، تا ارعاب و هراس را دامن زنند و حکومتهای مورد اعتراض، خود را به عنوان نجات دهنده جا زده  تا اعتراض مردم را به انحراف  برده و شکست دهند.
بهزاد کریمی
اینجاست که باید این پرسش دورنگرانه را پیش کشید که آیا در ایران پسا جمهوری اسلامی، امید را باید به درس آموزی منتقدانه از تجربه‌ی چالش‌های ملی گذشته اما در بستر پایبندی به حقوق ملی مولفه‌های تشکیل دهنده‌ی ملت ایران بست یا که دلواپس رشته ناهمسازی‌های «محیط روشنفکری» اپوزیسیون کنونی با رفع تبعیضات ملی در شکل ساختاری آن شد؟ این دومی جای درنگ جدی دارد.
علی برنوشیان
اکنون وقت آن رسیده است که سازمان‌ها و احزاب سیاسی ضمن تبلیغ و مبارزه برای خواسته‌ها و اهداف درازمدت خویش، این خواسته‌ها و اهداف را با گذار از جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی در کشور پیوند نزنند، زیرا رفتن جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی مسئله‌ای فراحزبی و ملی است و پتانسیل وسیع‌ترین اتحاد را در خود دارد. اتحادی که مطمئناً تاثیری مثبت بر روندهای مبارزاتی تعیین کننده در داخل کشور خواهد داشت.
بهزاد کریمی
در رابطه با جنجال زیر عنوان «تمامیت ارضی» اما، نفس فدرالیسم، خود ردیه‌‌ی بنیادین علیه بی‌بنیادی این هیاهو برای هیچ است! زیرا اصل مسئله، نه وسوسه‌ی تجزیه کشور و یا دفاع از تمامیت آن، بلکه چه نوع از ایران ماندن این کشور است. هم از اینرو، آن که ایران را فدرال می‌خواهد در واقع راه حل معضل دیرینه‌ی تبعیض ملی در میهنش را در خود کشور و با حفظ ایران می‌جوید. فدرال خواهی، عین یکپارچگی سرزمینی است که مهربان کردن خاک سرد را از گرمای همبستگی مردمان می‌گیرد.
س. شکیبا
پرسش این است که با توجه به این رویکرد و تاکید بر این امر حیاتی که همزمان با گسترش ذاتی جنبش اعتراضی مردم، رسانه ها بیشتر در مرکز این تحولات قرار خواهند گرفت و شکل دهی افکار عمومی توسط این مراجع فکری! بسی بیشتر از گذشته اهمیت خواهد یافت، ما به عنوان یک نیروی سیاسی مهم در صحنه رویدادهای کشور، تا چه میزان کادرهایی را برای حضور در این رسانه ها آماده کرده ایم؟
بهزاد کریمی
دروازه‌ی نجات ایران، گذار از نظام است. اما برای ممانعت از دو سناریوی ابقای نظام و تغییر از بیرون و نیز جهت دادن به فروپاشی در خدمت جایگزینی، می‌باید اهرم تحقق شف گذار فراهم آید که همانا نیرومندی جنبش است و گردآمدن منادیان جامعه‌ی متکثر (آلترناتیو). وگرنه هدایت انرژی دمکراتیک جامعه برای گذار از نظام ممکن نخواهد شد و فرجام نیکی در پی نخواهد داشت. از اینرو، هماهنگی‌ها برای شکل‌گیری اهرم «مای بزرگ سکولار دمکراسی» میان اپوزیسیون دمکراتیک، جنبه‌ی کلیدی و مقدم در روند گذار دارد و عنصر مکمل این مشی، همانا تلاش...
مسعود فتحی
دلیل اصلی تصمیم شورای مرکزی حزب برای برگزاری کنگره‌ی زودرس تحولات سیاسی بعد از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» و ضرورت واکنش مناسب در مورد آن، طبعا بازبینی در سیاست‌های جاری حزب متناسب با شرائط جدید، ایجاد تغییرات لازم با توجه روند تحولات جدید بود. طی ماه‌هائی که جنبش انقلابی در اوج بود، نقطه‌نظرات متفاوتی در رابطه با این جنبش و چشم‌اندازهای محتمل آن مطرح بود. از این رو هم بود که تعدادی از رفقای حزب سیاست‌های جاری حزب را پاسخگو نمی‌دانستند و خواستار برگزاری کنگره‌ی فوق‌العاده بودند، تعدادی دیگر، برای بازبینی سیاست‌های حزب، خواستار برگزاری کنگره‌ی زودرس و پیش از موعد مقرر بودند،
بهزاد کریمی
تحرک و برآمد شما در حرکتی رو به جلو، اعم از اینکه بخواهد جنبه‌ی سازمانی بیابد و یا شکل بلوک به خود گیرد، از نقطه نظر مصالح سکولار دمکراسی یک ضرورت برای کشور به شمار می‌رود و هم از اینرو، چپ دمکرات می‌تواند آن را در خدمت سکولاریسم، دمکراتیسم و توانمندی مبارزه برای عدالت اجتماعی بداند و به استقبال‌اش برآید. برای شما دوستان، موفقیت این نشست‌ را در سمت آزادی‌خواهی، دمکراسی‌جویی، تبعیض‌ستیزی، عدالت‌طلبی و سکولاریسم پایدار‌ آرزو دارم
اسد عبدالهی
اواخر فروردین سال ۵۸ برای اولین بار بود که در شهر کارگریِ آبادان، دوست‌داران و هواداران سازمان چریکهای فدائی خلق ایران تصمیم گرفتند برای بزرگ‌داشت چهارمین سالگرد به گلوله بستن بیژن جزنی و ۸ تن دیگر از یارانش* که در تپه های اوین به گلوله بسته شده بودند؛ مراسمی برپا نمایند.
نادر عصاره
اتلاف زمان خواهد بود که منشور مهسا یا منشور دیگری، در توهم محوری شدن گرفتار شود. جنبش زن زندگی آزادی، برای پیروزی به یک رهبری قوی سیاسی و به منشوری مشترک نیاز دارد. بدون چنین رهبری، بی تردید این جنبش با هزینه های بسیار، بی نتیجه ای، به پایان می رسد. وظیفه جنبش سیاسی دموکراسی و آزادی خواه و عدالت جو، در داخل و خارج از کشور است که به این ضرورت بدون تاخیر، پاسخ دهد. منشورها، و تهیه کنندگان منشورها تا رسیدن به نتیجه و تا پاسخگویی به ضرورت راه درازی در پیش دارند.
آرش برومند
اخبار رسیده حاکی از آن است که مردم راه ایستادگی در برابر جنایت های شیمیایی را برگزیده اند. ایستادگی در برابر حمله های شیمیایی می تواند از یکسو مانع گسترش آن به محله های مسکونی و دیگر عرصه های عمومی شود و از سوی دیگر موجب خواهد شد که بخش های مردّد و متزلزل جامعه از حکومت جدا شوند. رمز پیروزی و پایداری مردم ایران در این نبرد، متشکل شدن هر چه بیشتر و اتحاد نیروهای ملی، دمکرات و سکولار است.
مجید عبدالرحیم پور
توافق میان ثقل (بلوک ) جمهوری خواهی سکولار دمکرات با بلوک یا بلوکهای دیگر نیروهای سکولار دمکرات حول گذار مسالمت آمیز و دمکراتیک از جمهوری اسلامی به دمکراسی، نیاز عاجل جنبش زن زندگی آزادی و جنبش های اجتماعی جامعه ما، در خدمت گسترش امید آفرينی، اعتمادسازی، خودباوری و همبستگی در راه گذار به دمکراسی است.
بهزاد کریمی
بعید است آقای پهلوی مطلع نباشد که حالا دیگر گستاخی‌های این چماق‌داران بدانجا رسیده است که قرار گرفتن عکس نمادهای این جنبش – جان‌باختگانی همانند ژینا، سارینا، کیان و... - تحت الشعاع تصاویر چند متری شخص او هم آنها را راضی نمی‌کند. اما این دیگر بسیار عجیب‌ خواهد بود هرگاه نشنیده‌باشد که این جماعت چه سان در هفته‌های اخیر عکس ثابتی سر ساواک جلاد را چسبیده به تصویر خود او بالا می‌برند و گاه حتی مرتفع‌تر هم نمایش می‌دهند.
سعید سعادت
اکنون که با همت فعالان کارگری و دانشجویی و معلمان و ... این منشور تدوین گردیده است میبایست حمایت همه جانبه نیروها و احزاب و سازمانهای ملی و دموکرات و چپ از منشور صورت گرفته و سعی شود از آن به‌عنوان محور اتحاد نیروها بهره لازم را برده و در کنار بیانیه موسوی که توانست حمایت همه جانبه جریانات مختلف جمهوریخواه را در بر داشته باشد به ایجاد وفاق یاری رسانده و در تقویت آلترناتیو دموکراتیک ایران مورد توجه جدی قرار بگیرد.
بهزاد کریمی
اکنون هم لازم است آزادیخواهان با در اولویت قرار دادن گذر از جمهوری اسلامی نسبت به هر امر دیگر، بر بسیج حول سکولار دمکراسی متکثر بکوشند. اما اینبار، ضمن مخالفت با هر گرایش دیکتاتوری در هر شاخه از اپوزیسیون نظام و به ویژه آنانی که علیه «پنجاه و هفتی‌ها» تیغ برای انتقام تیز کرده‌اند. نیرویی که با گسیختن بند، هیچ ابایی از دادن شعارهای «مرگ بر سه فاسد/ ملا، چپی، مجاهد» و «مخالف پهلوی/ در خدمت اجنبی» ندارد.
محمد اعظمی
بیش از چهار ماه از جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" می گذرد. این جنبش طی مدتی کوتاه بسیاری از مفاهیم را دگرگون و تثبیت نمود. احترام به زن، موضوع حجاب و شکسته شدن اتوریته نظام و رهبر مستبد آن علی خامنه ای در اذهان مردم برای حتی حکومتیان و.. را نهادینه کرد. اما ضعف پراکندگی نیروهای اپوزیسیون دموکرات، امکان به زیر کشیدن استبداد حاکم را به تاخیر انداخته است.
نادر عصاره
شرط تعیین کننده برای موفقیت گفتگوی جمع ۸ نفره، در آن است که واقع بینی را پیشه کند و بدور از بلند پروازی های خیالی و تمامیت خواهانه، حد خود را و حق دیگران را چه شخصیت ها و چه احزاب و سازمان های دارای گرایشات متفاوت به رسمیت بشناسد. هم‌پذیری در پیش گیرد و گرایشات مردمان دیگر را نادیده نگیرد. بین خودی و دیگری که اختلاف هست، تنوع را بخواهد و نه تفرد را، با هم زیستن را بخواهد و نه حذف را. این چنین اندیشیدن و عمل کردن، امری بنیادی است. پذیرش تنوع میان ایرانیان، سرنوشت ساز است.
محمد اعظمی
آنچه که بدون هیچ توضیحی به ابهام دامن می زند انتخاب روز ۲۲ بهمن است که بیش از هر چیز، روز انقلاب را در اذهان تداعی می کند و این هدف چندان قرابتی با بسیج ملی علیه جمهوری اسلامی ندارد. در میان حامیان این حرکت نیز نوک تیز حمله انقلاب بهمن است که با واژه هائی نظیر روز نکبت توصیف اش می کنند. طبعا جمهوری اسلامی جرثومه فساد بوده و هست. حکومتی است که خشونت و وحشیگری اش با مردم روی حکومت شاه را سفید کرده است. اما انقلاب در نتیجه اجحافات و تبعیضات و نابرابری و استبداد رخ داد.
شارلوته ویدمن
چگونه شخصی مانند او(رضا پهلوی) می تواند رهبر یک قیام دموکراتیک باشد؟ در مقابل او، نظرات مخالف و گروههای بسیار دیگری نیز وجود دارند.
اما رضا پهلوی زرنگ است. او نه تنها به نفع دموکراسی سکولار و انتخابات آزاد صحبت می کند، بلکه بر مذهب مسلمان خود تأکید می کند و همچنین سعی در جذب روحانیون منتقد رژیم نیز دارد.
اکبر سیف
اینکه چه شد وچرا رضا پهلوی با وجود همه گفته هایش درچندی قبل پیرامون دموکراسی وحقوق بشرتا حد ترجیح جمهوری به حکومت موروثی فیلش یاد هندوستان کرد ناروشن است و گمانه زنی ره بجائی نمی برد . ولی فارغ از این نکته ، همه داده ها نشان از آن دارند که جنبش متکثرو رنگارنگ مبارزاتی زن زندگی آزادی در ایران بی اعتنا به این کارزار ونیز دیگر کارزار های مدعیان رهبری در خارج در شرایطی سخت ودشوار وهمراه با فراز ونشیب راه پر سنگلاخ خود را در مصاف با دستگاه جهنمی حکومت فقها می پیماید .
نیما هدایتی
من فکر می کنم آقای پهلوی به این دلیل از ایجاد تفرقه در صفوف نیروهای سیاسی داخل و خارج کشور واهمه ندارد که تصور می کند اکثریت مردم ایران با او و پیرو او هستند و همان بهتر که بقیه حذف شوند تا او رهبر بلامنازع مرحلۀ گذار از جمهوری اسلامی باشد. از این رو لابد شکاف ایجاد شده را در واقع نوعی تصفیه و پاکسازی می داند و نه تفرقه و انشعاب. و احتمالا پیش خودش حساب کرده است که اگر موفق شود خود را به عنوان وکیل مردم برای مرحلۀ گذار جا بیندازد، پس از گذار هم حتما همان مردم در یک انتخابات دموکراتیک!
یداله بلدی
آقای رضا پهلوی که همواره فریبکارانه از دموکراسی و حقوق بشر سخن می‌گوید حتی یک‌بار از رفتارهای ضددموکراتیک و تعرض آمیز هواداران خود انتقاد نکرده‌است. حتی هنکامی که همسر ایشان شعار انسان ستیز و شرم آور "مرک بر سه فاسد ملا ، چپی ، مجاهد" را انتشار دادند، شاهزاده دموکرات همسر خود را از انتشار این شعار شبه فاشیستی برحذر نداشت. این برخورد نشانه ریاکاری ایشان است.
بهزاد کریمی
بدانید که شعله‌ی فروزان مبارزاتی «نه!» به اعدام از سوی میلیون‌ها ایرانی و صدها میلیون پشتیبان آنان در مخالفت با سیاست اعدام، تنها پرتو افکن بر مبارزه‌ی هم اینک جاری علیه آن محدود نیست. این مشعلی است که به فردا هم سپرده خواهد شد. این اعتراض، فقط در کنشگری سیاسی هم اکنونی نمی‌ماند، امتداد تا آینده دارد