رفتن به محتوای اصلی
سه‌شنبه ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵
سه‌شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴

انتقام‌گیری جمهوری اسلامی را مهار باید کرد! 

انتقام‌گیری جمهوری اسلامی را مهار باید کرد! 

جمهوری اسلامی در موضوع و میزان اعدام‌ها، طی یک سال گذشته و به نسبت جمعیتی کشور، رتبه‌ی اول در جهان کسب کرد. فقره اعدام‌ها در همین برهه‌ی زمانی، آشکارا افزایش ماهانه نسبت به ماه قبل‌ نشان می‌دهد. هر صدور و اجرای حکم اعدام از سوی قوه‌ی قضائیه‌ی نظام، نیز سیگنال دادنی بوده عریان‌تر از روز قبل به افکار عمومی تا  حساب دست همگی بیاید که تصمیم حکومت چیست. اعلام احکام و اجرای آنها طوری برنامه‌ریزی می‌شوند، که چه مستقیم و چه غیر مستقیم جامعه را پیام از مجازات و تنبیهات دهند و ترس و هراس در دل‌ مردم‌ بنشانند. با سیاست معین مواجهیم.

به موازات اعدام‌ها، فراخواندن روشنگران و منتقدین به مراکز بازجویی و نیز بازداشت‌های امنیتی دامنه‌‌ی بیشتری گرفته است. یورش‌ به منازل متهمین نه فقط شبانگاهان بلکه تعمداً وسط روز روشن و به شکل تفتیش خشن صورت می‌گیرد. اینهمه را نمی‌توان تصادفی پنداشت و بار سیاست معین برایشان قائل نشد. وضعیت حاضر فقط با این توضیح نمی‌پذیرد که کشتن شهروندان و پهن بودن بساط شکنجه‌های جسمی و روحی و زندانی کردن هر مظنون غیر خودی، در این نظامِ یک روال معمول است. این حقیقتی است مسلم، اما هنوز نه پاسخ کافی به پرسش ناظر بر وضعیت روز.

در تبیین چیستی این شرایط و استنتاج وظیفه‌ی سیاسی روز از آن، نیاز به شناخت مشخص از ذهنیت کنونی آمران و عاملان سرکوبگران در نظام جمهوری اسلامی است. وضعیت فعلی نظام را باید در شکست خوردگی آن توضیح داد. با قرارگرفتنش در بُن‌بست‌ سیاسی و اقتصادی و خشمگین بودنش از هر غیر خودی و سوءظن حتی به خودی‌هایش. روانشناسی انتقام تاروپود آن را تسخیر کرده و چیره بر وجودش شده است. اعدام، اقدامی سازمانیافته از سوی حکومت‌ها و قتل سیستماتیک به شمار می‌رود و جمهوری اسلامی در همیشه‌ و اکنون بیش از هروقت دیگر، نماد و نمونه‌ی آن.

شکست، پدیده‌ای است به خودی خود مستعد برانگیختن خشم و موجب یاس و لذا منجر به پرخاشگری در حق هر دیگری و حتی نسبت به خود. شکست‌خورده اما آنجا خطرناک می‌شود و حتی خطرناک‌تر که خود را هنوز توانا به انتقام ببیند و برخوردار از ابزار برای انتقام‌جویی از هر «دشمن» در دسترس بر متن دشمن‌تراشی مداوم. جمهوری اسلامی الان، از صدرش خامنه‌ای مخفی و سوزان از آتش انتقام گرفته تا دالان‌های امنیتی و پهن‌میزهای حکام شرع‌ او، در کار شکستن هر کاسه و کوزه شکست‌خوردگی در سیاست خارجی هستی‌سوز خود هستند بر سر هر ناهمخوان با خود.

نظام البته با این سرکوبگری‌ها نجات نخواهد یافت، اما نه فقط می‌تواند جنایت را برای مدتی ادامه دهد، بلکه می‌خواهد با هراس‌افکنی و قربانی‌گرفتن فزون‌تر از جامعه، پایگاهش در ارعاب باقی بماند. برهه‌هایی از این دست در حیات جمهوری اسلامی‌ کم نبوده که شکست در بیرون سر از انتقام درونی برآورده است. گرچه جامعه‌ی کنونی بیدار و بسی بیزار از نظام هیچ هم قابل مقایسه با مثلاً آن تابستان خونین پسا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و شاخص‌ به فاجعه‌ی ملی کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نیست، اما حکام همان‌هایی‌اند که بودند و زخم‌خورده و خداوندشان «خدای دهه‌ی ۶۰»! 

در این شرایط نگران کننده، وظیفه‌ی بس بزرگ و حساسی بر دوش هر شاخه و رسته از اپوزیسیون اعم از متشکل و منفرد قرار دارد. اکنون ‌باید بیش از پیش کوشنده‌ی کارزار «نه به اعدام» شد. نسبت به هر بازداشت به اصطلاح امنیتی حساس بود و به هر شکل ممکن در برابر هر تعدی به آزادی و جان بازداشتی‌ها واکنش نشان داد. جمهوری اسلامی را که در موقعیت شکننده‌ی جهانی قرار دارد، از بابت نقض خشن حقوق بشر می‌توان تحت فشار بیشتری گذاشت. این عرصه از وظایف برای همکاری‌ و همراهی‌ در اپوزیسیون شرط بردار نیست و باید مبنای عمل فوری قرار بگیرد.

وضعیت خطیر و حساس کنونی، هم اکنون آزمونگهی است برای هر جریان و تشکلی که سخن از آزادی و دمکراسی می‌زند. اگر احساس مسئولیت واقعی در میان باشد، می‌باید همین الان بر همین حداقل وظیفه‌ی مشترک ایستاد و به همکاری‌ برخاست. می‌توان و باید برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی در جهت مهار سرکوبگری‌های آن کارهای بسیاری کرد. نه اینکه در این زمینه با برهوت و هیچستان مواجهیم، بلکه دعوت به تشدید مبارزه‌ی مشترک در این باره است. بعلاوه  ابتکارات در این زمینه فقط هم موکول به تحرکات تشکل‌های حقوق بشری و سیاسی نیست.

هر ایرانی متاثر از اعمال سرکوبگرانه‌ی نظام می‌تواند و لازم است با دست‌زدن به روشنگری، صدا و فریاد زندانیان و محکومین به اعدام شود. هر افشاگری در مورد قضات و امنیتی‌های منصوب خامنه‌ای، در هر سطح و  شبکه‌ای و مستند به اطلاعات، حلقه‌ای از محاصره‌ی جنایتکاران حاکم است. نام هر آمر و عامل سرکوب را باید بر سر زبان‌ها انداخت. جواب تولید ارعاب مبتنی بر شلاق و گلوله و طناب دار، انداختن دلهره بر جان عمال سیاست سرکوب است. تیغ انتقام‌گیری جمهوری اسلامی شکست‌خورده و در آستانه‌ی شکست از جامعه را، باید حداقل کُند کرد. می‌توان.

بهزاد کریمی   

  ۲۰ آبان ۱۴۰۴ برابر با ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵         

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید