به نظر میرسد که جنگ خانمانسوز غزه به پایان میرسد. دو سال از حمله ی حماس به اسرائیل میگذرد. بعضی هیاهوهای رسانه های غربی شاهدند که این بار محتملتر است که آتش بس نسبتا پایدار باشد و شاید – حتی- علاوه بر آتش بس به صلحی کمابیش پایدار بیانجامد.
پس از اعلام آتش بس اهالی غزه جشن گرفتند. دو سال بمباران و ماه ها گرسنگی را تحمل کردند.- جدا از هزاران کشته و هزاران مجروح جنگی، و هزاران کودک بیگناهی که دست و پایشان را از دست داده بودند آنها هنوز هم به امید صلح و آزادی زنده اند.
بیش از 67 هزار کشته ی فلسطینی و نود در صد ساختمانهای غزه به لطف ارتش اسرائیل از بین رفته اند. اسرائیلی ها غزه را شخم زدند (شبیه بلائی که وحشیهای مغول بر سر نیشابور آوردند.منتظرم ببینم ایرانیهای"انسان دوستی" که جنایات اسرائیل را توجیه میکنند این بار چگونه به توجیه این جنایات میپردازند).
در این دو سال، اراده و استقامت فلسطینی ها بی نظیر بود و برای همه ی ما درس آموز و قابل ستایش است. چگونه است که دو سال درگیر این جنگ نابرابر بودند و باز هم رشته ی جامعه مدنی از هم نپاشید و -در این باریکه ی کوچک – محل اختفای گروگانها یا رشته ی سازمانی حماس لو نرفتند؟
آتش بس بر مبنای طرح بیست ماده ای ترامپ به امضا رسید. این طرح شامل سه فاز است. در فاز اول مبادله ی گروگانها (زنده یا اجساد) از طرف حماس با 250 فلسطینی (محکوم به زندان ابد) و 1700 بازداشتی غزه انجام میگیرد. همچنین – در این فاز – موضوع خلع سلاح کامل حماس طرح شده است ولی در این مورد حماس امضا نکرده است (به نظر میرسد که حماس حاضر شده که سلاح های تهاجمی (موشک؟) را تحویل بدهد ولی سلاحهای سبکتر را قبول نکرده است.
در همین فاز اجازه ی ورود مواد غذائی و دارو به غزه داده میشود.
بالاخره در همین فاز اول، موضوع خروج ارتش اسرائیل از غزه مطرح میشود. پس از اعلام آتش بس نیروهای اسرائیل از نواحی پر جمعیت خارج میشوند و سپس یک باریکه ی دفاعی از غزه را در اختیار میگیرند (باریکه ی غزه را میتراشند و باز هم باریکتر میکنند.)
فازهای دوم و سوم به بازسازی غزه و – احتمالا – تشکیل دولت فلسطین می پردازند. این مقولات بسیار مبهم آمده اند و جای انواع تعابیر را باز میگذارند. مشکل در اینست که طرف قویتر تعبیر خودش را به کار میبرد. همچنان که در توافق اسلو دیدیم – اسرائیل ید طولائی در تعبیر یک جانبه دارد و همانند اسلو این قرارها را برای سی سال و بیشتر، کش میدهد.
اسرائیل (و امریکا) در این توافق به بیشتر اهداف خود دست یافتند ولی به همه اهدافشان نرسیدند. اسرائیل مدعی بود که حماس را نابود خواهد کرد ولی همین آتش بس کنونی بین دولت اسرائیل و سازمان "حماس" امضا میشود. نه تنها حماس از بین نرفته بلکه اسرائیل مجبور به امضای قرار آتش بس با آنها شده است .
برنامه ی اسرائیل و امریکا در مورد اخراج اجباری اهالی غزه و تبدیل غزه به یک منطقه تفریحی (تحت کنترل امریکا و الحاق غزه به اسرائیل) کنار گذاشته شد.
چرا امریکا فشار آورد که ناتانیاهو را مجبور به امضا کند؟
امریکا و اسرائیل دو هدف متفاوت را دنبال میکنند ولی در بسیاری زمینه ها همپوشانی دارند. اختلاف سیاست در زمینه هائی هستند که برنامه های درازمدت امریکا و زیاده خواهی های اسرائیل با هم زاویه دارند. انزوای بین المللی اسرائیل (که در نتیجه ی جنایات آشکارش به وجود آمده بودند) دیگر برای امریکا گران تمام میشدند. مسئله اصلی امریکا، رقابت با چین بود و تداوم جنایات اسرائیل امریکا را مجبور میکرد که از باقی مانده ی سرمایه ی خود در دفاع از اسرائیل مایه بگذارد.
بالاخره فشار متحدان عرب (مخصوصا عربستان و امارات متحده) که در این اواخر به رشد صنعتی و تکنولوژیک ارجحیت بیشتری میدهند و بنابراین نیازمند آرامش بیشتری با همسایگان هستند (این ارجحیت فرصت تازه ای به ایران میدهد که سیاست منطقه ای خود را با همسایگان عرب - و ترکیه -هماهنگ کند.)
نقش شخص ترامپ در بدست آمدن آتش بس برجسته است. این که اهداف ترامپ چه بوده اند زمان و جای خود دارند ولی در هر صورت برجسته بوده اند... ترامپ امیدوار بود که جایزه ی صلح نوبل را ببرد(ناتانیاهو و چند شخصیت از جنس ناتانیاهو او را نامزد کرده بودند).
هیچ کدام از شخصیتهای دموکرات امریکا نمیتوانستند به اسرائیل فشار بیاورند و از تهاجم لابی اسرائیل در امان بمانند. اما مشکل بود که با توجه به سیاست و سابقه ی ترامپ به او انگ "آنتی سمیتیسم" به چسبانند (مشابه مشکلی که با ریگان پدید آمد. ریگان آنقدر دست راستی بود که زمانی که با شوروی آن زمان قرارداد محدود کردن سلاح اتمی را بست هیچ کس نمیتوانست از جناح راست اقدامش را زیر سئوال ببرد.)
بالاخره این توافق به ضرورت و ارجحیت ابزار سیاسی- کاربرد ابزاری از جنس مذاکره – در تقابل با ابزار نظامی تاکید میکند.
صلح خاورمیانه - هنوز هم مبانی تشنج خارمیانه باقی میمانند. تا زمانی که اسرائیل به اهداف تجاوزگرانه/ استعماری خود باقی بماند.
به نظر میرسد که تا توازن قوای دیگری جایگزین نشود و سلطه ی خانمانسوز اسرائیل (و امریکا) را به هم نریزد مرد م خاورمیانه روی صلح و آرامشی پایدار را نخواهند دید.
باید دید که سیر تحولات دنیا ورقابت امریکا با چین (و روسیه) به کجا میرود.
بالاخره باید دید که مردم فلسطین چگونه و تا چه حد میتوانند به رسالت خود در قرن بیست و یکم دست پیدا کنند.
به امید صلح و آرامش در خاورمیانه
مجید سیادت
افزودن دیدگاه جدید