در روندی که سالهاست به نام «خصوصیسازی» اما در واقع به شکل غارت اموال عمومی توسط طبقهای خاص انجام میشود، اینبار نوبت به ایرانخودرو رسیده است. در مجمع عمومی این شرکت، تصمیم گرفته شد که مدیریت آن به بخش خصوصی واگذار شود؛ اما آیا این خصوصیسازی قرار است منجر به افزایش بهرهوری و بهبود وضعیت کارگران شود، یا تجربه تلخ هزاران کارگر در دیگر صنایع را تکرار خواهد کرد؟
سرنوشت کارگران؛ قربانیان همیشگی خصوصیسازی
کارگران، همواره نخستین قربانیان خصوصیسازیهای رانتی در ایران بودهاند. تجربه هپکو، آذرآب، نیشکر هفتتپه و دهها کارخانه و صنعت دیگر نشان داده که این واگذاریها نه برای بهبود کارایی، بلکه برای چپاول منابع عمومی به نفع طبقهای خاص انجام شده است. در همه این موارد، خصوصیسازی منجر به کاهش حقوق و دستمزد، اخراجهای گسترده، نابودی امنیت شغلی و حتی تعطیلی کامل واحدهای تولیدی شده است.
ایرانخودرو دهها هزار کارگر دارد که سرنوشت شغلی و معیشتی آنها در گروی این واگذاری خواهد بود. در ساختار سرمایهداری رانتمحور جمهوری اسلامی ، «خصوصیسازی» اغلب به معنای تبدیل یک نهاد دولتی ناکارآمد به یک نهاد خصوصی فاسد است که تنها به دنبال استثمار نیروی کار و کسب سود حداکثری برای حلقههای قدرت و ثروت است.
نقش مافیای اقتصادی و سیاسی در تاراج اموال عمومی
یکی دیگر از مهمترین مسائل در این واگذاری، نقش شبکههای قدرت و مافیای اقتصادی است. خصوصیسازی در جمهوری اسلامی هرگز به معنای انتقال مالکیت به «بخش خصوصی واقعی» نبوده، بلکه به معنای انتقال داراییهای ملی از یک بخش از حکومت به بخشی دیگر است. نهادهای وابسته به قدرت، که سالها از رانت و امتیازات ویژه برخوردار بودهاند، حالا نیز با همان ابزارهای گذشته، این صنعت را به چنگ خواهند آورد.
حال پرسش اینجاست که آیا این خصوصیسازی منجر به رقابت واقعی، افزایش کیفیت و کاهش قیمت خودرو خواهد شد؟ یا اینکه ایرانخودرو به دست همان حلقههای رانتی میافتد که در سایه قدرت سیاسی، دست به استثمار گسترده کارگران زده و انحصار خود را حفظ خواهند کرد؟
حامیان این واگذاری ادعا میکنند که این خصوصیسازی، تحت نظارت دولت و سهامداران، با گذشته تفاوت دارد. اما در کشوری که فساد و رانت در تار و پود نظام اقتصادی تنیده شده، چگونه میتوان انتظار داشت که این بار، یک شرکت بزرگ صنعتی بدون دخالت مافیاهای حکومتی و شبهحکومتی واگذار شود؟ اگر هدف این خصوصیسازی واقعاً افزایش بهرهوری است، چرا کارگران و نمایندگان واقعی آنان هیچ نقشی در تصمیمگیری ندارند؟ چرا کارگران بهعنوان نیروی اصلی تولید، نباید مالکیت و کنترل این صنعت را در اختیار داشته باشند؟
خصوصیسازی ایرانخودرو، نه یک اصلاح اقتصادی، بلکه بخشی از فرایند ادامهدار انتقال سرمایههای ملی به دست حلقههای قدرت است. اگر این روند بدون نظارت مستقل و بدون حضور کارگران در مدیریت شرکت انجام شود، نتیجهای جز اخراجهای گسترده، کاهش دستمزدها، افزایش استثمار و عمیقتر شدن شکاف طبقاتی نخواهد داشت.
واقعیت این است که دراین سیستم سرمایهداری ، خصوصیسازی هیچگاه به معنای افزایش کارآمدی یا رقابتپذیری نبوده، بلکه ابزاری برای چپاول ثروتهای عمومی توسط همان اقلیتی است که سالهاست کنترل اقتصاد کشور را در دست دارند. تنها راه جلوگیری از تکرار فاجعههای گذشته، مقاومت کارگران و سازمانیابی آنان برای به دست گرفتن سرنوشت اقتصادی خود است
کارگرانکارخانهی ذوب آهن اردبیل «معراج تجارت» واقع در شهرک صنعتی شماره ۲ اردبیل نزدیک به ۷ ماه است حقوق های خود را دریافت نکرده اند.
بنا بر اظهار کارگران این کارخانه، اخرین بار تیر ماه سالجاری حقوق های آنان پرداخت شده است و از ان تاریخ تاکنون دستمزدهای خود را دریافت نکرده اند.
این کارگران در سه شیفت کاری در این کارخانه کار میکنند و علاوه بر دستمزدها، بیمه هایشان نیز واریز نشده است و مزایا و سختی کار هم به آنان پرداخت نمی شود.
افزودن دیدگاه جدید