افزایش سرسامآور و ساعت به ساعت قیمت مواد غذایی و کالاهای اساسی، معیشت مردم را دشوارتر از هر زمان دیگر کرده و گذران زندگی آنان را، غیرقابل تحملتر کردهاست. این گرانی که بهویژه از زمان دولت رئیسی با حذف یارانهها برای کالاهای اساسی، آزادسازی قیمتها و افزایش روزانهی نرخ دلار شدت گرفت. این افزایش در دولت پزشکیان با سرعت بیشتری ادامه یافته و اکنون به بحرانی بیسابقه تبدیل شدهاست. قیمت مواد غذایی، از سیبزمینی و روغن گرفته تا نان، لبنیات، گوشت و دارو، طی چند هفتهی اخیر بین ۵۰ تا ۴۰۰ درصد بالا رفتهاست و سفرههای مردم را خالیتر از همیشه کردهاست. در هفتەهای اخیر، بعد از اعلام سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ، شدت بیسابقەای پیدا کردەاست.
کنترل قیمتها از دست رفتە است، مقامات دولتی و نهادهای حکومتی با وجود گسترش فزایندەی اعتراضات همە روزەی بازنشستگان، کارگران، پرستاران، معلمان و مردمی کە بە اشکال مختلف نسبت بە افزایش لجام گسیختە و ساعت بە ساعت قیمت مواد غذایی اعتراض میکنند، اقدامی برای کاهش سنگینی بار هزینەهای زندگی از روی دوش مردم نمیکنند. در شورای عالی کار با افزایش دستمزدها مخالفت میشود و رقمهایی مطرح میشود کە بهمراتب کمتر از رشد قیمتها در چند هفتەی اخیر است. قیمت دارو بە حدی رسیدەاستکە بسیاری از بیماران قادر بە تامین هزینەهای آن نیستند و تامین اجتماعی نیز حاضر بە پرداخت سهم خود بابت دارو و درمان نیست.
کارگزاران حکومت سعی میکنند برای سرپوش نهادن بر علل واقعی ترمز پارە کردن قیمتها، انگشت اتهام را بهسوی تحریمها نشانە بروند و خشم و اعتراض مردم را کە حالت انفجاری بە خود گرفتە، کاهش دهند. اما شعارهائی کە در اعتراضات دادە میشود، نشان میدهد کە مردم چنین توجیحاتی را باور نمیکنند.
تحریمهای اقتصادی آمریکا و غرب و اثرات روانی آن، اگر چە در افزایش سرسام آور هزینە های سنگین زندگی بکلی بیاثر نیستند، اما این افزایش، منشا داخلی داشتە و ریشە در سیاستهای اقتصادی رژیم، فساد سیستماتیک و رانتخواری حاکم، بالا رفتن هزینەهای نظامیگری و دستگاە عریض و طویل سرکوب دارد. رژیم برای تامین هزینەهای سنگین نظامیگرایانە خود، کە بیشتر درآمدهای کشور را میبلعد، یارانە مواد غذایی را قطع و بودجەی آن را صرف اهداف سرکوبگرانە در داخل و توسعهطلبانهی خود در منطقه میکند. افزایش هزینەهای زندگی و فشار حداکثری ناشی از آن از نتایج اجرای سیاست اقتصادی شوکدرمانی و افزایش بودجەی نظامی و امنیتی است.
کاهش درآمدهای نفتی و تشدید تحریمهای اقتصادی آمریکا و غرب و ادامەی سیاست شوکدرمانی باعث تداوم افزایش هزینەهای زندگی و فشار بیشتر بە کارگران و مزد و حقوقبگیران و سایر تهیدستان جامعە خواهد شد. راە مقابلە با افزایش قیمتها و تورم، گسترش اعتراضات سازمانیافتە علیە رژیم و سیاستهای اقتصادی و نظامیگرایانەی آن، مخالفت با جنگ و تحریمهای اقتصادی و فراهم کردن امکانات لازم برای برچیدن بساط رژیمی فاسد و انگلی است، کە سال بە سال وضعیت معیشتی مردم در آن بدتر، فقر، استبداد، فساد و سرکوب و بی عدالتی در آن بیشتر شدەاست.
اعتراضات علیه سیاستهای رژیم گستردە هستند، اما از آنجا کە پراکندە و سازمان نایافتەاند، نمیتوانند بە نتیجە برسند و همین امر بە رژیم جرات میدهد سیاستهایی را کە منجر بە وضعیت موجود شدەاند، همچنان ادامە دهد و درآمدهای کشور را بهجای رفاە مردم، صرف بقای خود کند. نارضایتی از افزایش هزینەهای فزایندە زندگی و ناتوانی حکومت در مهار قیمتها و تامین آب و برق و گاز، نشان میدهد کە رژیم قادر بە حل هیچ کدام از این بحرانها نیست.
حزب چپ ایران منشا اصلی افزایش فزایندەی قیمتها و هزینەهای زندگی را در سیاستهای اقتصادی- اجتماعی رژیم میداند. پراکندگی و سازمان نایافتگی مردم، بهویژە طبقە کارگر و تهیدستان، پراکندە بودن اعتراضات اجتماعی و سیاسی، و فقدان آلترناتیوی مڕکب از نیروهای دموکراتیک چپ و جمهوریخواە، در خدمت ادامهی این وضعیت است. هم از این رو ، ما تشدید تلاشها برای سازمانیابی مردم، همبستگی درونی جنبشهای مدنی، همسوئی و گسترش مبارزات و تلفیق مطالبات معیشتی و اقتصادی با مطالبات آزادیخواهانە را، برای رهائی از این وضعیت راەگشا میدانیم.
هیئت سیاسی - اجرائی حزب چپ ایران
۲۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳ فوريه ۲۰۲۵
دیدگاهها
با درود :
دوستان رهبری حزب انقلابی چپ ایران همانطور که در انتهای مقاله تاکید کردین ضرورت وعاجل بودن اتحاد ونزدیکی کلیه نیروهای چپ وترقی خواه کشور مان بفرمایید که : تا کنون چه اقدامات عملی ومشخص وقابل لمس که منجر به اجرای مشترک مثلا طراحی پروژه های اجرایی حول مبانی مشترک با نیروهایی مثل حزب کمونیست ایران وراه کارگر وحزب توده ایران ویا سازمان فدائیان اقلیت یا اکثریت ویا دیگر احزاب مترقی داشته اند ؟؟
والبته این سوال در مورد دیگر احزاب وسازمانهای فوق صدق می نماید .
به نظر می آید که همگی در نشریات وفضای مجازی ازضرورت اتحاد قلم فرسایی می نمایند ولی مدت چند دهه گذشته ولی اتفاقی نیفتاده .
بیش از 46 سال از حاکمیت این رژیم، متاسفانه کلیه جزیانات برون مرزی نتوانسته اند به یک رویه مناسب جهت مقابله کردن با این رژیم برسند، آنقدر جریان اپوزسیون در خارج کشور با مسایل خود درگیر هستند که کلا فراموش کرده اند که دشمن مشترک روز به روز در حال تجهیز و تقویت کردن خود در مقابل جبهه متحد است. جریان برون مرزی حتا نقشه راهی برای آینده این کشور ندارد از هر کدام پرسیده می شود برای آینده و جایگزینی چه برنامه ای دارند فقط با سفسطه روبرو می شویم و دریغ از یک ارزیابی دقیق از شرایط به روز کشور و خواسته های میلیونی توده هایش. بس است ، اپوزسیون باید کمی به خود بیاید و به سمت تشکیل جبهه متحد روی بیاورد.
افزودن دیدگاه جدید