رفتن به محتوای اصلی

در رثای چهار کارگر شازند که در اثر ریزش معدن، زیر آوار دفن شدند

در رثای چهار کارگر شازند که در اثر ریزش معدن، زیر آوار دفن شدند

شهری
در هیاهویِ گُماشته ها
در خاموشی فرو رفت
و چراغ چار خانه 
در شبی تاریک خاموش شد
در آن شب من خواب دیدم
زمین به غرش درآمد
و من در اعماق فرو رفتم
سوختم 
با تمام ذراتم
زنده به گور شدم
زیر خروارها  سنگ و خاک...

تاریکی  در کنارِ خوفِ سایه ها
مرا بلعید 
من که در کنارِ آرزوهایم
زندگی را دوست می داشتم
و در هر بهار 
در هزاران درخت شکوفه می زدم
بعد از آن شب 
دفن شدم
برادرانم از فراز آسمانی خون گرفته 
نام مرا صدا می کردند
آنان نمی دانستند  من ویرانم
و نامِ  همه کارگران معدن
ویرانی‌ من است.

حسن جلالی       یکم تیرماه ۱۴۰۳
 


تصویری از درد و غم کارگران در پی ریزش معدن در شازند

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید