ضرورت رهبری برای جنبش زن زندگی آزادی کا ملا قابل درک و تایید است.آنچه که قابل سئوال است طرح ساده انگارانه ایست که میخواهد/ مایل است که رهبری را سریعا سرهم کند.
جنبش ما میباید از مرحله سلبی عبور کرده و به مرحله ایجابی برسد.
نیازمند یک پلاتفرم سیاسی منسجم هستیم و تنها در این رابطه است که «رهبری» معنا مییابد. کسب رهبری و پلاتفرم منسجم هم نیازمند زمان وتجربه است. ما نیازمند زمان و تجربه هستیم. تجربه ای که مسلما با درد و رنج فراوان همراه خواهد بود.
بین رهبری (و سامان تشکیلاتی جنبش) و پلاتفرم سیاسی جنبش یک رابطه ی دیالکتیکی برقرار است. پروسهی تکامل یکی بر دیگری اثر میگذارد.
نمیشود با ولونتاریسم (و بدتر، با حسابگری کوتهبینانه منافع گروهی ) این پروسه را کوتاهتر کنیم. اینگونه افدامات در نهایت به گمراهی و کج روی کل جنبش میانجامد.
اگرمیخواهیم کاری کنیم میباید در خدمت پروسهی تکمیل و تدوین - و تسریع شکل یابی - پلاتفرم سیاسی و شکل گیری رهبری قرار بگیریم.
تا آنجا که من میدانم جنبش کنونی ایران بسته به ابتکارات خودجوش و محلی به راه افتاده است و تا آنجا که ما میدانیم جنبش کنونی بدون رهبری - واحد است. این تحولات باید جمع و «جمعبندی» شوند. سامانه های اجتماعی میتوانند برای این کارمفید واقع شوند (تجربهی تا کنونی تویتر مفید واقع میشود). آیا نمیتوان این تجربیات را در یک سایت متمرکز کرد؟ چنین تمرکزی به مفولات مربوط به سازماندهی محلی (تا کنون خودجوش) محدود نمیشود و میتوا ند به مقولات آرمانی هم گسترش بیابد.
آگاهم همه ما خواهان ختم پیروزمندانه ی این دوره هستیم ولی اگر عجله کنیم فقط پیچ و خمهای قابل اجتنابی به این پروسه افزوده ایم. آگاهم که جریاناتی (خارج کشوری) میخواهند از این فرصت بهدست آمده سوء استفاده کنند و نگران نتایج حاصله نیستند. چرا ما؟
اراده - و حوصله فراوان - را نیازمندیم.
افزودن دیدگاه جدید