3- اثرات "تضمین اشتغال" بر اقتصاد کلان
مزایای مشاغل یک برنامۀ "تضمین اشتغال" - ادامه
واقعیت پیشگفته اشکال برخورد با کار به عنوان یک کالای کاملاً انعطاف پذیر را نشان می دهد. برخی از طرفداران "تضمین اشتغال"*، به ویژه میتچل و مویسکن، این برنامه را با برنامه های "سهام ذخیره" در بخش کشاورزی مقایسه می کنند، برنامه های اخیر را نوعی "اشتغال کامل" برای تولید یک کالای خاص توصیف می کنند. اما اگر وضع این یا آن محصول کشاورزی، مثلاً پشم یا گندم، را در یک برنامۀ سهام ذخیره کشاورزی با کارگران "تضمین اشتغال" مقایسه کنیم، ایراد این توصیف آشکار می شود. مثلاً پشم در یک پشم فروشی، بر اساس اهدافی که برای آنها تولید شده، "بیکار" محسوب می شود. اما در مقابل، کارگران تحت پوشش "تضمین اشتغال" به کار گمارده می شوند و مسئولیتهایی را در خدمت به جامعه به عهده می گیرند. معادلی برای پشم فروشی مورد نظر با "تضمین اشتغال" این است که دولت با پشمهای "بیکار" ژاکت ببافد و آنها را به بیخانمانها بدهد، و اگر چندی بعد تقاضا برای پشم افزایش یافت، ژاکتها را پس بگیرد و دوباره به پشم تبدیل کند. غرض این است روشن شود که به ناچار درجه ای از "چسبندگی" در مشاغل "تضمین اشتغال" وجود خواهد داشت و این کیفیت از توانایی"تضمین اشتغال" برای ایجاد اشتغال کامل می کاهد. طنز ماجرا این است که طرفدارانی مانند میتچل و ورای (2005) مزایای اجتماعی اشتغال خصوصی با دستمزد پایین را تحقیر کرده اند – کاری که در حق مشاغل مشابه در برنامۀ "تضمین اشتغال نکرده اند. و این دقیقاً ارزش پایین بسیاری از کارها در بخش خصوصی است که باعث می شود مشاغل "تضمین اشتغال"، حتی با دستمزد کمتر، جذابتر به نظر آید.
در اینجا باید مجدداً بر این نکته مکث کنیم که تضمین اشتغال موجب تغییری اساسی در منطق استخدام می شود، یعنی به طور خلاصه، آن را معکوس می کند. یک کارگر، در نبود برنامه ای برای تضمین اشتغال، برای پاسخگویی به تقاضای نیروی کار یک شرکت، نه الزاماً خصوصی، استخدام می شود. در برنامۀ "تضمین اشتغال"، کارفرمای احتمالی (دولت) خود را در موقعیتی می بیند که باید شغلی ایجاد کند تا تقاضای کارگر برای اشتغال را برآورده کند. این کیفیت به طور محسوسی دینامیسم روابط استخدامی را تغییر می دهد. بدون تهدید بیکاری، کارگر ممکن است تمایل کمتری به ترک شغل کنونی اش داشته و در پی "تطابق شغلی" بهتر باشد و در نتیجه موجب ارتقاء بهره وری نیروی کار گردد. جذابیت مزایای مشاغل تحت پوشش "تضمین اشتغال" و تحرک شغلی که در اثر یک برنامۀ "تضمین اشتغال" ایجاد می شود، کارفرمایان بخش خصوصی را تحت فشار قرار می دهند تا دستمزدهای بالاتر، شرایط و امنیت شغلی بهتری را تأمین کنند. در صورت تناسب معینی بین دستمزد و حق بیمه های مختلف، حتی یک شغل با کمترین دستمزد و کمترین خوشایندی در اقتصاد خصوصی ممکن است نسبت بهیک شغل تحت پوشش "تضمین اشتغال" جذابتر باشد، و روشن است که هر چه حق بیمه های آن بیشتر باشد، تأثیرش بر سطوح اشتغال بیشتر است. مثلاً اگر حداقل دستمزد مورد نیاز برای کشاندن کارگران از بخش "تضمین اشتغال" به بخش خصوصی 50 درصد بیشتر از حداقل دستمزد جاری باشد، یعنی همان دستمزد "تضمین اشتغال"، آن گاه باید انتظار کاهش سهم بخش خصوصی کم سرمایه (مانند خرده فروشی، مسافرخانه داری و غیره) از مشاغل با دستمزدهای پایین را داشته باشیم. این که آیا این کیفیت منجر به افزایش دائمی سهام ذخیرۀ "تضمین اشتغال" می شود یا نه، بستگی به نحوه واکنش کل اقتصاد دارد.
علاوه بر تناسب بین دستمزد و حق بیمه، شرکتهای با دستمزد پایین میتوانند با حذف بسیاری از مواردی که جستجوی شغل خصوصی را سنگین یا حتی تحقیرکننده می کنند - مانند درخواست ارائه رزومه، کار بدون دستمزد به عنوان آشنائی با شرکت، چاپلوسی از کارفرما یا ارائۀ خدمات خصوصی به او - کارگران را جذب کنند. شرکتها می توانند به جای بررسی مفصل پروندۀ متقاضیان کار، با پیش گرفتن مشی "اولین کسی که وارد می شود، اولین کسی است که استخدام می شود" با جذابیت نسبی مشاغل "تضمین اشتغال" مقابله کنند. این احتمال هست که کاستن از هزینه های کارگر برای یافتن یک شغل جدید، تا حدی مطالبات دستمزدی او را تخفیف دهد. البته این را نیز باید گفت که چنین روشهائی از میزان تطابق شغلی و تولیدوری کار خواهند کاست.
با این وجود، برخی و شاید بسیاری از کارگران همچنان جریان بسیار سهلتر برای گرفتن یک شغل تحت پوشش "تضمین اشتغال" را ترجیح خواهند داد. این جریان مبتنی است بر مشی الزامی "هر کس که وارد شود، استخدام می شود"، و بنابراین نمی تواند حتی بر اساس مهارت کارگر یا در دسترس بودن او دست به تبعیض بزند (مشی ای که برای هیچ شرکت دیگری میسر نیست). انعطاف پذیری منحصر به فرد "تضمین اشتغال" ممکن است چنان جذاب باشد که کارگران، به ویژه آنهایی که به دنبال کار کوتاه مدت یا موقت اند، به جای امتحان شانس خود در اقتصاد معمولی، "تضمین اشتغال" را انتخاب کنند. در چنین شرایطی "تضمین اشتغال" نه آخرین کارفرما بلکه به اولین کارفرما تبدیل می شود. برای بسیاری از کارگران، "تضمین اشتغال" به عنوان یک گزینه دائمی نیز جذاب خواهد بود. عطف به تحقیقات ریچارد سنت (Richard Sennett)، جامعه شناس کار امریکائی، از سال 1998 به بعد محققان اذعان کرده اند که بسیاری از کارگران امنیت شغلی را به دستمزد بیشتر ترجیح می دهند. یک شغل تحت پوشش "تضمین اشتغال" موقعیتی تضمین شده و دائمی است، با مسئولیت کم برای خدمت به جامعه. و این برای برخی از کارگران ناراضی از بخش خصوصی یا ناآماده برای تحرک شغلی، یک موقعیت خوشایند خواهد بود. شاید مسئله ای نباشد اگر تعداد کارگران مشمول این توصیف کم باشد. اما اگر این تعداد زیاد باشد، آن گاه هزینۀ طرح و اثرات (منفی) آن بر بقیه اقتصاد به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
* در متن حاضر اصطلاح تضمین اشتغال در معنای عام آن منظور است، و "تضمین اشتغال" (در داخل گیومه) در معنای خاص آن، که در بخش 1 این مقاله چنین تعریف شده است:
- "تضمین اشتغال" ظرفیت بینهایت منعطفی را برای نیروی کار فراهم می آورد: یک امکان همگانی برای همه، بدون هیچ آزمونی، یا با این و آن محدودیت زمانی یا محدودیت عددی.
- دستمزد این برنامه برای کارگران، حداقل دستمزد است. از این قرار این برنامه کارگران تحتانی در بازار کار را استخدام می کند. بنابراین با دیگر کارگران در بازار کار به رقابت برنمی خیزد و فقط کارگرانی را استخدام می کند که در غیر این صورت بیکار خواهند ماند. دستمزدها به نحو "برونزا" تثبیت شده اند، به این معنا که توسط دولت تعیین می شوند و بنابراین افزایش دستمزد به منظور حفظ کارگران رخ نمی دهد.
- "تضمین اشتغال" نوعی اشتغال کامل "سست" است، به این معنا که کارگران آزادند، زمانی که چشم انداز شغلی بهتری وجود دارد، "به میل خود" از آن بیرون روند و به بازار کار معمولی بپیوندند. بنابراین نیروی کار تحت پوشش این برنامه نسبت به شرایط اقتصاد به طور معکوس تغییر می کند. برنامۀ "تضمین اشتغال" به طور خودکار تنظیم می شود تا نیروی کار لازم مشاغل معین را فراهم کند؛ بنابراین موجب تقاضای اضافی برای نیروی کار نمی شود.
- کارگران برنامه، کارهای اجتماعی مفیدی را انجام می دهند، اما نه کارهای مرسومی را که مداوماً توسط "خط اصلی" در بخش عمومی انجام می شوند. طرفداران "تضمین اشتغال" طیف تقریباً نامحدودی از فعالیتها را پیشنهاد می کنند که می تواند به کارگران برنامه سپرده شود. از آن جمله اند: مراقبت از کودکان و سالمندان، طرحهای محیط زیستی، فعالیتهای جمعی و خدمات اجتماعی از طریق بخش غیرانتفاعی. شرط انجام یک پروژه در چارچوب "تضمین اشتغال" این است که پروژه به نحوی دارای یک منفعت اجتماعی باشد.
افزودن دیدگاه جدید