یکی از روزنامە ها دو روز پیش گویا بمناسبت نزدیک شدن شب چلە سری بە فروشگاە های مواد غذایی و آجیل و میوە فروشی ها زدە بود و گزارشی از گرانی آجیل و میوە و کسادی کار و کسب آنها
منتشر کردە بود.
عامل اصلی گرانی و همچنین کسادی کار و کسب ها یقینا عمدتا ناشی از سیاستهای اقتصادی تاکنونی و کارکرد دولت است.
از شکست این سیاست ها نە تنها تا کنون درسی گرفتە نشدە، و تغییری در آن بوجود نیامدە، بلکە بە رغم پیامدهای فاجعە بار آن در هر دو دورە ریاست جمهوری رئیسی و پزشکیان با سرعت و وسعت بیشتری تداوم پیدا کردە. حتی انتقادات و پیشنهادها و توصیە های بعضی از کارشناسان نزدیک بە حکومت برای تغییر آن رە بجایی نبردە است. با این وصف جماعتی هستند کە بە رغم نشنیدە شدن توصیە ها و هشدارهای شان با وجود اینکە فجایع را می بینند صرفا بە دادن پند و اندرز و هشدار باش بە مجریان و پیشبرندگان این سیاستها اکتفا می کنند و حاضر نیستند فراتر از آن بروند. این در حالی است کەمی بینیم عدە زیادی از مردم عادی کە ادعایی هم ندارند نسبت بە سران حکومت برخورد های موثرتری می کنند.
عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی در کلیپی کە بی ارتباط با گرانی ها و کسادی کار و کسب ها و از دست رفتن قدرت خرید مردم نبود گفت: من کە جز نیم درصد بالای بازنشستە ها هستم، با ٤٠ میلیون حقوق بازنشستگی نمی توانم خانوادەام را کە در یک منطقە متوسط تهران زندگی می کنیم ادارە بکنم و در ادامە گفت :
" در همین منطقه یوسف آباد تهران که محله متوسطی است، از ۱۴ میوه فروشی که در دو سال اخیر فعالیت میکردند، ۸ میوه فروشی تعطیل کردند، مردم توان خرید ندارند"
کلانتری در پایان علت وضع را بە سیاستهای دولت، نسبت داد(نقل بە معنی)
روز نامە جمهوری اسلامی نیز روز چهارشنبە ضمن ابراز نگرانی از وضعیت معیشتی مردم علت سقوط بشار اسد را وضعیت بد اقتصادی سوریە خواند و از مسئولین خواست هر چە زودتر فکری برای معیشت مردم و اوضاع اقتصادی کنند.
فرشید مومنی استاد اقتصاد مخالف سیاستهای شوک درمانی حکومت نیز با اشارە بە کاهش ٣ میلیارد از یارانە کالاهای اساسی و اختصاص نیمی از آن برای واردات خودرو، بار دیگر سیاستهای دولت را مورد انتقاد قرار داد.
معنی این گفتە مومنی این است کە اهمیت واردات خودرو برای حکومت بیشتر از سفرە های مردم و دارو است. این در حالی است کە مشتریان این خودروها کسی غیر از طبقات مرفە و ثروتمند نیستند، یعنی تامین رضایت این طبقات از نظر حکومت بر تامین نان روزانە مردم ارجحیت دارد.
وضعیت معیشتی بە حدی مردم را در تنگنا و تحت فشار قرار دادە کە حتی صدای تعدادی از نزدیکان دیروز حکومت را در آوردە است. تصورش را بکنید در شرایطی کە افرادی مانند عیسی کلانتری کە بە احتمال زیاد صاحبخانە هم باید باشد و کرایە خانە ندارد با ٤٠ میلیون حقوق نمی تواند چرخ زندگی اش را بچرخاند، میلیونها کارگر و بازنشستە با حقوق ١٢ و ١٣ میلیون چە حال روزی دارند.
معیشیت اگر چە مهمترین دغدغە اکثریت امروز مردم ایران است و گوش شنوایی برای شنیدن صدای اعتراضات مردمی کە هر روز کە می گذرد در تامین معاش روزانە خود درماندە تر می شون وجود ندارد، اما مجبورند شب و روز با دە ها مشکل دیگر اکثرا دولت ساختە مانند بی آبی، بی گازی، بی برقی، هوای آلودە، گشت های رانگا رنگ سرکوب، خطر جنگ، نا امنی و... کە تاثیرات منفی هیچ کدام شان روی معیشت و رفاە شان کم نیست دست و پنجە نرم کنند و هر روزە نگران اعدام و بازداشت عدەای از هم وطنان معترض خود و قربانیان این سیاستها باشند.
تنها سیاست اقتصادی غلط و جانبدارانە رژیم نیست کە روزگار مردم را تیرە و تار و طعم زندگی را بە کام شان تلخ کردە، وضعیت امروز نتیجە مجموعە ای از سیاستهای تا کنونی رژیم است کە حالا خود رژیم را نیز تا نیمە در باتلاق فرو بردە و راە نجاتی برایش باقی نگذاشتە است. در وضعیت کنونی کە هر روز بحرانها پیچیدەتر و وضع برای مردم غیر قابل تحملتر میشود، نصحیت و انتقاد و وحتی گفتن واقعیات چیز زیادی را تغییر نخواهد داد. جامعە در وضعیت پیشا انقلابی قرار دارد و هر آن ممکن است جرقە ای باعث انفجار اجتماعی بزرگی بشود، این را این روزها از رفتار مردم می توان مشاهدە کرد، در چنین اوضاع احوالی هر کس در هر موقعیتی کە هست اگر براستی نگران وضعیت مردم و آیندە کشورش است و از وضعیت کنونی ذینفع نیست، وقت اش است برای برچیدن بساط این رژیم ستمگر و فاسد و نجات مردم و کشور وارد مبارزە عملی شود.
کار رژیم از توصیە و نصحیت گذشتە

افزودن دیدگاه جدید