محمد حبیبی/ فعال صنفی معلمان
دیدگاه_معلم
یک بار همان اواسط روز هایی که مارتین لوترکینگ برای حقوق سیاهان مبارزه می کرد ، درست وسط یک کافه ، یک سفید پوست افراطی ، چاقویی را می گذارد روی گلوی سیاهپوستی مبارز .مقاومتی نمی شود و مرد سیاهپوست اصرار می کند که شاهرگش را بزند .سفید پوست چاقویش را می اندازد و کافه را ترک می کند .بعدها در ادبیات مقاومت مدنی ، چنین کنشی به جانفدایی معروف شد .
این باشد اینجا ، تا نقدم را بگویم و برگردیم سراغ این جانفدا
چند سالی است که در آیین های پس از موسم های انتخاباتی ، گروههایی تشکیل می شود ، برای پیشنهاد وزیر آموزش و پرورش . گروههایی متشکل از معلمان.
اجازه بدهید از این بگذریم که این بخش از همکاران ما ، هنوز درک درستی از توازن قوا در ساختار ج ا ندارند .حتی از این هم بگذریم که آنها هنوز نمی دانند که در این ساختار ، ردای وزارت نیازمند گذر از خطوط انسانی است
همه آنها که چنین ردایی را بر تن می کنند ، بیش و پیش از آن ، چاکرانه بر آستان قدرت گردن می نهند .
از اینها که بگذریم یک نقد جدی باقی می ماند .اما نه برای همکاران که برای آن فعالان صنفی منفرد که بدنبال نمدی از این کلاه هستند.
به نظر می آید ، امثال این فعالان صنفی ، تفاوت میان فعالیت صنفی/ سندیکایی و فعالیت حزبی/ سیاسی را درک نمی کنند .
به نظر می آید ، آنها نمی دانند جایگاه یک تشکل صنفی ، جایی است درست وسط جامعه مدنی .نه حوزه قدرت و منفعت.
اینکه تشکل های حزبی/ سیاسی برای تعیین وزیری در دولت جدید ، تقلا می کنند ، ریشه در ماهیت حزبی آنها دارد .درست مثل تشکل های صنفی که بدون ورود به زد و بند های سیاسی ، مطالبه گری می کنند .آن هم از هر دولتی ، با هر وابستگی سیاسی.
ماهیت اینها از هم متفاوت است .نمی خواهم ورود کنم به انگیزه های پنهان برخی از این تشکل های حزبی با نام های معلمی، که همه می دانیم ، رانت و منافع شخصی ، حرف اول و آخر است .
خواستم بگویم که ماهیت وجودی یک تشکل صنفی و به دنبال آن فعال صنفی ، از اساس متفاوت از ماهیت وجودی یک تشکل سیاسی است .برای همین است که در تشکل های صنفی هر فردی که ورود می کند به ساختار ستادی ، خودش به خوبی می داند که دیگر جایی در صنف ندارد .از طرف دیگر چگونه می توان هم در موضع قدرت بود و هم مطالبه گری کرد ؟ حتی به صورت منفرد!
برگردیم به همان جانفدا .فعال صنفی در جامعه ایرانی در شرایط کنونی نقشی شبیه به همان جانفدا در قصه مقاومت مدنی سیاهان را ایفا می کند . حالا نه به آن پر رنگی ، اما با چنین چارچوبی.
نتیجه اینکه ،فعالیت صنفی می کند ، بازداشت می شود . از منافع همکارانش دفاع می کند ، حبس می کشد . برای دفاع از حقوق دانش آموزانش تلاش می کند و کتک می خورد. از آموزش رایگان می گوید و فحش می خورد ،...اما چیزی برای خود نمی خواهد .
در مقابل ساختار می ایستد و مطالبه گری می کند ، بی آنکه ،در سودای مقام و پست و وزارت باشد .
حرف آخر من به آنها که در این سالها در قامت فعال صنفی منفرد در فضای معلمی ظهور کرده اند و در سودای وزارت هستند ، این است :
عرصه فعالیت صنفی ، عرصه مطالبه گری در مقام جانفدایی است .فعال صنفی مطالبه گر، به دنبال جاه و مقام و کسوت و وزارت نیست .اگر سودای وزارت داری ، ردای حزب و سیاست به تن کن .
بگذار همین باریکه پاک جانفدایی برای فعالان صنفی واقعی ،باقی بماند.
منبع کانال صنفی معلمان ایران
افزودن دیدگاه جدید