رفتن به محتوای اصلی

جنبش تعاونی در قرن 21 بخش اول

جنبش تعاونی در قرن 21 بخش اول

چکیده

جنبش تعاونی یکی از نخستین جنبشهای اجتماعی در دوران مدرن است، که در دورۀ آغازین انقلاب صنعتی ریشه زده و یکی از اجزاء جدائی ناپذیر جنبشهای اولیۀ کارگری بوده است. امروزه جنبشها برای تعاونیهای کارگری، دموکراسی محل کار، و "بنگاه های اجتماعی" در سراسر دنیا در حال تجدید حیات اند. جنبش تعاونی کنونی و در آیندۀ نزدیک مقدمتاً در عرصه هائی فعالیت دارد که سیستم شرکتهای بزرگ [خصوصی] نمی تواند و نمی خواهد در آن عرصه ها عمل کند. تعاونی ها می توانند زندگی شرافتمندانه ای را برای میلیون ها انسان فراهم کنند، که در غیر این صورت بیکار یا به حاشیه رانده خواهند شد. جنبش های اجتماعی مردمی در پاسخ به غارت "جهانی گری" (globalism) و رکود عمیق جهانی، به تعاونی ها روی آورده اند تا شرایط زندگی مردم را بهبود دهند و آنان را توانمند سازند. بسیاری از بنگاه های اجتماعی جدید متکی به ابتکارات خودجوش گروه های مردمی اند و بسیاری از آنها توسط سازمان های توسعه ای غیردولتی، دولتها و انجمنها سازماندهی، هماهنگ و حمایت می شوند. تعاونی ها و بنگاه های اجتماعی از زمره امیدهای مردم جهان برای دستیابی به صلح، سعادت و برابری اجتماعی در قرن بیست و یکم اند. و همین جاست جائی، که توجه جهانی باید متوجه آن گردد.

 

مقدمه

هیچ چیز جدیدی زیر این گنبد دوار (آفتاب) وجود ندارد

در سال 2002 مجمع عمومی سازمان ملل تصدیق کرد که "تعاونیها دارند به فاکتور مهمی در توسعۀ اقتصادی و اجتماعی تبدیل می شوند" و از دولتها خواست که موجبات رشد و تقویت آنها را با دست زدن به اقدامات زیر فراهم آورند:

  • با بهره گیری و گسترش کامل پتانسیل تعاونیها و توان و سهم آنها در دستیابی به اهداف توسعه اجتماعی،

  • به ویژه در امر ریشه کنی فقر، ایجاد اشتغال کامل و مولد، و تقویت یکپارچگی اجتماعی؛

  • ایجاد یک محیط حمایتی و مناسب برای توسعه تعاونی ها، از جمله با گسترش همکاری و تعامل مؤثر بین دولت و جنبش تعاونی.

  •  

به علاوه سازمان ملل سال 2012 را "سال بین المللی تعاونیها" اعلام کرد.

برای مردم دنیا چندان اهمیتی ندارد چه چیزی را "سیستم اقتصادی" می گویند، مادام که این سیستم به درستی کار می کند. تقریباً در سراسر قرن گذشته یستم نظریه پردازان هر دو نظام سرمایه داری و سوسیالیسم دولتی ادعاها و وعده های گزافی را دایر بر برتری نظام اقتصادی خود مطرح کردند، اما بهترین محک این ادعاها همانا خود زندگی بود که نشان داد هیچ یک از آن دو سیستم نتوانست صلح، رفاه و برابری اجتماعی پایداری را در جهان به ارمغان آورد.

هیچ یک از دو سیستم های اقتصادی نتوانست این هدف فراگیر را متحقق سازد، زیرا هیچ کدام از آنها در واقع برای تحقق چنین هدفی منظور نشده است. عدالت اجتماعی مستلزم اشتغال کامل است، در حالی که بیکاری و حاشیه نشینی در اعماق سیستم سرمایه داری نهفته اند. سرمایه داری جهان را خصوصی می کند، قدرت و مالکیت را به پول تبدیل می کند، افراد را به کارگری یا بیکار حاشیه نشینی می کشاند، دموکراسی را از بین می برد و به طور پریودیکی سقوط می کند و هر بار پیامدهای فاجعه باری به همراه می آورد. سوسیالیسم دولتی قدرت را در دستان بوروکراتها، برنامه ریزان و "بله قربان گویان" حزبی متمرکز می کند. جامعه مدنی را ناتوان می کند و به یک دستگاه صلب بیش از حد متمرکز تبدیل می شود که در صدد تداوم خویش است و به ناچار دچار اشتباهات بزرگ برنامه ریزی اجتماعی می شود. اقتصاد قرن بیست و یکم باید اکیداً بر مبانی تحقق پذیر استوار باد و به بر نظریه های غلط.

جنبش تعاونی کنونی و در آیندۀ نزدیک مقدمتاً در عرصه هائی فعالیت دارد که سیستم شرکتهای بزرگ [خصوصی] نمی تواند و نمی خواهد در آن عرصه ها عمل کند. تعاونی ها می توانند زندگی شرافتمندانه ای را برای میلیون ها انسان فراهم کنند، که در غیر این صورت بیکار یا به حاشیه رانده خواهند شد. تعاونی ها در بین مردمانی که با هم درگیر اند، پل ایجاد؛ همان گونه که پس از جنگ جهانی دوم و در طول جنگ سرد بین شرق و غرب، چنین کردند. تعاونی ها نقش مهمی در شکل گیری اتحادیه اروپا ایفا کردند و امروزه به ایجاد پل بین فلسطینی ها و اسرائیلی ها، بوسنیایی ها و صرب ها و مناطق درگیریهای محلی در اندونزی، هند و سریلانکا ادامه می دهند. تعاونی ها و بنگاه های اجتماعی از زمره امیدهای مردم جهان برای دستیابی به صلح، سعادت و برابری اجتماعی در قرن بیست و یکم اند. و همین جاست جائی، که توجه جهانی باید متوجه آن گردد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید