موشکباران اسرائیل توسط جمهوری اسلامی بعد از قتل حسن نصرالله رهبر حزب الله خطر درگیر شدن بیشتر کشور ما در تنش و جنگ را افزایش دادهاست. اکنون همه در انتظار واکنش دولت اسرائیل و عواقب بعدی آن هستند. این واکنشهای متقابل میتوانند، هر بار که تکرار میشوند، اشکال ویرانگرتر و خطرناکتری به خود گیرند. هر چند موشکباران اخیر جمهوری اسلامی صدمات زیادی در اسرائیل برجای نگذاشتهاست، اما نفس تبدیل درگیری پنهان بین دو دولت متخاصم و جنایتکار به یک درگیری آشکار، امکانات بالقوه برای گسترش اقدامات نظامی علیه همدیگر را بیشتر کرده و میتواند مردم منطقه را به کام جنگ و نیستی بیشتر بکشاند.
دولت دست راستی اسرائیل که فقط طی یک سال اخیر، با حملات مداوم به غزه، بیش از ۴۲ هزار تن را به قتل رسانده، کودکان و زنان و غیر نظامیان و حتی بیمارستانها را نابود کردهاست، اینک لبنان را نیز به میدان جنگ مداوم تبدیل نموده و از رهبران و کادرهای حزبالله تا مردم غیرنظامی حتی زنان و کودکان و مراکز درمانی لبنان را به بهانهی حضور حزبالله با بمب و موشک مورد حمله قرار دادهاست. طی چند روز اخیر نزدیک به دو هزار لبنانی به قتل رسیدهاند، هزاران تن زخمی و میلیونها نفر آواره شدهاند. همزمان با حضور سران کشورها در مقر سازمان ملل، در حالی که دولتهای غربی قرار آتشبس میگذاشتند، دولت دست راستی اسرائیل، در حال بمباران بیروت برای ترور فرماندهان حزبالله و رهبر آن حسن نصرالله و تدارک حملات گستردهتری به این کشور بود. اکنون نه فقط جنوب این کشور بلکه همهی لبنان در گرداب جنگ و کشتار دست و پا میزند. ارتش اسرائیل هر روز دستور تخلیهی مناطق جدیدی را صادر میکند. در چنین هنگامهای دولت آمریکا میلیاردها دلار کمک مالی و تسلیحاتی برای ادامهی جنگ در منطقه به اسرائیل اختصاص میدهد و وزرای خارجهی هفت کشور صنعتی غربی بیانیه صادر کرده و با تاکید بر افسانهی «حق دفاع از خود» مهر تائیدی بر جنایات دولت اسرائیل میزنند. «حق دقاع از خود» در عمل به اسم رمزی برای توجیه جنایات یکی از جنگافروزترین دولتهای جهان تبدیل شده که با توسل به آن مدارس و آموزشگاهها، بیمارستانها و موسسات وابسته به سازمان ملل و کارکنان آنها را نیز با بمب و موشک به آتش میکشد.
تردیدی نیست که سیاست «نابودی اسرائیل» و «عمق استراتژیک» جمهوری اسلامی و دشمنی کور آن با آمریکا و اسرائیل عاملی در تشدید بیثباتی، درگیر کردن کشور ما در بحرانهای منطقه و موجبی برای تخریب مناسبات کشور با همسایگان و شماری از کشورهای جهان است. حضور جمهوری اسلامی و نیروهای شبهنظامی وابسته بهآن در منطقه، علاوه بر تحمیل هزینههای گزاف، تهدیدی علیه امنیت کشور و مردم ایران است. راه پایان دادن به این سیاستهای ماجراجویانه، به زیر کشیدن حکومتی است که از بدو تولد تاکنون با سیاستهای ایدئولوژیک و دخالتگرانهی خود به بحران در منطقه دامن زده، راستترین جریانات حاکم بر اسرائیل را کمک کرده تا سیاست تجاوزگرانه خود را تداوم بخشند. کشور ما باید به عنوان یکی از قدرتهای منطقهای از صلح و امنیت در خاورمیانه دفاع کند.
حزب چپ ایران با اعلام انزجار و نگرانی عمیق از گسترش جنگ و کشتار توسط دولت دست راستی اسرائیل در منطقه، بر این باور است که منشا و زمینهی اصلی درگیری در فلسطین و در لبنان امتناع دولت اسرائیل از به رسمیت شناختن حقوق اولیهی مردم فلسطین در تشکیل دولت و کشور خود، در محدودهی قانونیِ به رسمیت شناخته شده در سازمان ملل، ادامهی اشغال غیرقانونی فلسطین، اعمال تبعیض سازمانیافته علیه یک ملت، سرکوب و تحقیر آن در طول دهههای متمادی و تائید و توجیه این حقکشی و جنایت توسط قدرتهای جهانی و در راس همه دولت آمریکا به مثابهی شریک جرم اصلی دولت اسرائیل است. اعمال این سیاست تجاوزگرانه و تداوم آن خوراک لازم را برای دولتها و جریانهای بنیادگرای اسلامی، از جمله و در راس آنها، دولت جمهوری اسلامی حاکم بر ایران فراهم میکند تا به نام دفاع از «فلسطین» و «مقاومت» در برابر «استکبار» حضور دخالتگرانه و توسعهطلبانهی خود را توجیه کنند، با سرکوب کشتار مردم در کشور خود و ادعای «آزادی قدس» و «محو اسرائیل» برای خود مشروعیت بتراشند. تنها راه پایان دادن به جنگ و کشتار گردن نهادن دولتهای حامی اسرائیل، قبل از همه آمریکا و خود اسرائیل به راه حل دو کشور و تامین امکانات استقلال و امنیت مردم فلسطین و تنشزدائی از مناسبات بین دو ملت است. سازمان ملل باید با اعلام آتشبس، جلوی جنگ تجاوزگرانهی اسرائیل در غزه و لبنان را بگیرد و خواهان پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطینیان شود.
هیئت سیاسی - اجرائی حزب چپ ایران
۱۳ مهر ۱۴۰۳ - ۴ اکتبر ۲۰۲۴
افزودن دیدگاه جدید