موقعیت ژئواستراتژیک ایران چیست؟
بخش چهارم – ارمنستان
این پرسشی است ناظر بر مناسبات بنیانی امروز و فردای کشور ما با همسایگان آن و نیز با کشورهای دارای وزن تعیین کننده در سیاست های منطقه ای و فرامنطقه ای. امکانات و محدودیتهای جغرافیائی کشور ما کدام اند تا بر پایۀ آنها بتوان مناسبات گفته شده را همخوان و همسو با منافع عالی مردم کشور، بنا نهاد؟
این مناسبات چگونه می توانند باشند؟
پرداختن به این پرسشها موضوع پروژهای است تحت عنوان: «بررسی موقعیت ژئواستراتژیک ایران» که از جانب گروه کار روابط بینالمللی حزب چپ ایران در دستور قرار گرفته است. برنامۀ ما این است که در ابتدا کشورهای همسایه، منطقه ای و فرامنطقهای را بطور جداگانه مورد بررسی قرار داده و با آماده شدن هر بخش، آن را – و سپس مجموعه را به صورت یک کتابچه - در اختیار علاقهمندان قرار دهیم. کل بررسیهای صورت گرفته می باید دستمایۀ نیل به نگاهی برنامه ای در این باره گردد. امید بسیار داریم که این بررسی مورد توجه، نقد، تدقیق و تکمیل از جانب علاقه مندان به این مباحث، قرار گیرد.
***
ارمنستان! کشوری مولود فروپاشی شوروی، که نامش در خبرها عمدتاً به دلیل جنگ بیپایانش با جمهوری آذربایجان تکرار میشود. این همسایهی شمال غربی ایران، پس از استقلال از شوروی به دلایل مختلف روابط معتدل و دوستانهای با ایران داشته است. روابط حسنه در پیوند با موقعیت جغرافیایی ارمنستان در مسیر مواصلاتی ایران – اروپا، از این کشور کوچک و مناسبات با آن، امکانهای ژئواستراتژیک بااهمیتی برای ایران میسازد. در این متن به زمینههای مختلف این اهمیت پرداخته میشود.
ارمنستان در یک نگاه:
مدت کوتاهی بعد از انقلاب اکتبر در 1917 و فروپاشی امپراطوری تزاری در روسیه، ارمنستان در 28 مه 1918 اعلام استقلال کرد. دورانی کوتاه و پرچالش که با عنوان جمهوری اول ارمنستان شناخته میشود. این استقلال، هرچند بر خواستهای ناسیونالیسم نوبنیاد ارمنی مبتنی بود، اما نه بر دوش ارادهی جمعی و مبارزهی پیگیر تودههای ارمنی که در حاشیهی تحولات عظیم جهانی رخ داده بود. از یک سو انقلاب اکتبر زمینهی تحول در ساختار ژئوپولتیک قفقاز را ساخته بود و از دیگر سو، پایان جنگ جهانی اول، خبر از تغییرات عمده در نظم جهان میداد. بنابراین طبیعی بود که بخشی از نتایج این تحولات در همان ظرف زمان کوتاه مدت باقی بماند و قادر به دوام نباشند.
پیمان سور، میان دولت عثمانی و نیروهای پیروز متفقین، نوید توسعهی جغرافیایی رویای این جمهوری کوتاهمدت را میداد. اما هیچگاه به مرحلهی اجرا نرسید. بلکه برعکس، نتیجهی آن، تصمیم بخشی از ارتش ترکیه در حمله به ارمنستان بود که منجر به اشغال بیشتر سرزمین ارمنستان شد.
در هنگامهی این تنش و ناپایداری، و در دسامبر 1920، بلشویکهای ارمنی با حمایت ارتش سرخ، جمهوری اول را سرنگون و «جمهوری سوسیالیستی ارمنستان» را درون اتحاد جماهیر شوروی تشکیل دادند. دورانی که به لحاظ ساختار، تا 1991 و فروپاشی کشور شوراها ادامه داشت.
این دوران از تاریخ معاصر ارمنستان را میتوان به صورت مختصر با پیشرفت صنعتی و آموزشی، رنسانس در ادبیات، علوم و هنر و سرکوب و انسداد در سیاست توضیح داد. برنامههای شوروی برای تقویت جمهوریهای تشکیلدهندهاش، چه به لحاظ توسعهی صنعتی و چه از منظر فرهنگی، بر ارمنستان هم موثر بود و جمهوری ارمنستان را در جهات مختلف ارتقا داد. در عین حال، خاصه در دوران استالین، انسداد و محدودیت سیاسی سراسر اتحاد جماهیر شوروی، در ارمنستان هم قابل رویت بود.
اصلاحات گورباچوف و آغاز عصر گلاسنوست و پرسترویکا، بر این جمهوری کوچک سوسیالیستی هم تاثیرات معینی داشت. مهمترین وجه این تاثیرات را میتوان در تقویت جنبشهای ناسیونالیستی در ارمنستان، همچون بخشهای دیگر اتحاد جماهیر شوروی، توضیح داد. ایدهی «ارمنستان بزرگ»، همچون یک لحظهی باشکوه باستانی، که در دوران قدرت شوروی به خاطرهای مدفون در تاریخ و منعکس در آثار باستانی ارمنستان تبدیل شده بود، به موتور محرک ناسیونالیسمی تبدیل شد که علاوه بر استقلال، رویای «توسعهی ارضی» را هم در سر داشت.
در همین چارچوب، آتش زیر خاکستر مطالبهی پیوستن قرهباغ کوهستانی به ارمنستان، در 1988 شعلهور شد. ساکنان ارمنی قرهباغ کوهستانی، با حمایت جمهوری سوسیالیستی ارمنستان، مسالهی اتحاد با ارمنستان را مطرح کردند و درگیری و تنش قومی در منطقه در مدت کوتاهی به سقف خود رسید. این جنبش یکی از نشانههای اولیهی تضعیف کنترل اتحاد جماهیر شوروی بر جمهوریهای تشکیلدهندهاش بود و همچون ماجرای انفجار راکتور چرنوبیل، پیام پایان ساختار شوروی را داشت.
روند اضمحلال ساختار اتحاد جماهیر شوروی، در ارمنستان سرعت گرفت و در 21 سپتامبر 1991، ارمنستان عملاً استقلال خود از شوروی را اعلام کرد. تصمیمی که در یک همهپرسی ملی مورد حمایت قاطع قرار گرفت و دوران نویی از حیات ارمنستان را آغاز کرد. لوون تر-پتروسیان، اولین رئیس جمهورِ ارمنستان نو، هرچند گذشتهای به صراحت کمونیست داشت، اما از نیروهای اصلی جریان «جنبش ملی پان ارمنی» بود. «چسب ملتساز» ارمنستان در سالهای آغازین هم همین بود: ناسیونالیسمِ پان، بر متنِ مناقشهی قرهباغ و در پرتوی تمایل به توسعهی ارضی.
بر همین اساس اولین پروژهی سیاسی ارمنستان نو، مناقشهی قرهباغ کوهستانی بود. مناقشهای که به عرصهی درگیری وحشیانه میان ارمنستان و آذربایجان تبدیل شد. تخاصم، پس از دورانی طولانی از جنگ و جنایت، در عین مداخلهی چندین کشور، در سال 1994 به آتش بس رسید و ارمنستان حاکم قرهباغ کوهستانی و مناطق مجاور آن شد.
پایان جنگ، آغاز دورانی از تبعات مخرب و ویرانکنندهی جنگ در تاریخ معاصر ارمنستان است. ارمنستان عملاً پس از جنگ با محاصرهی ترکیه و آذربایجان و انزوای اقتصادی در منطقه مواجه شد. از دیگر سو ارمنستانِ پس شوروی، همچون دیگر جمهوریهای استقلالیافته از شوروی، با تاثیر و فشار غرب تصمیم به گذار به «بازار آزاد» گرفته بود و این روند در پیوند با محاصرهی اقتصادی، دورانی از تورم شدید، بیکاری و فقر گسترده را برای ارمنستان رقم زد.
تر-پتروسیان برای بار دوم در انتخابات 1996 انتخاب شد. اما این انتخاب تفاوتی جدی با دور ابتدایی انتخاب او داشت. فشار اقتصادی بر انگیزانندههای ناسیونالیستی انتخاب او سایه افکنده بود. علاوه بر این خود تر-پتروسیان هم سیگنالهایی از تمایل به سازش و توافق در مسالهی قرهباغ از خود نشان داده بود. در نتیجه انتخاب او با اتهام تقلب انتخاباتی خدشهدار شد که نتیجهی آن ناآرامیهای سیاسی قابل توجه بود. ترپتروسیان در بحبوحهی فشارهای داخلی دولت در 1998 استعفا داد و رابرت کوچاریان جانشین او شد.
کوچاریان کشوری غرق در بحران سیاسی را تحویل گرفته بود. یک سال پس از آغاز ریاست جمهوری او، در 27 اکتبر 1999، افراد مسلح به پارلمان ارمنستان حمله کردند و وازگن سرکیسیان، نخست وزیر، کارن دمیرچیان، رئیس مجلس و چندین مقام دیگر را کشتند و بحران سیاسی شمایل یک بنبست را به خود گرفت. اما کوچاریان در دوران 10 سالهی ریاست جمهوری خود، توانست سطحی از ثبات را در اقتصاد و سیاست به ارمنستان هدیه بدهد. در دوران کوچاریان مناسبات میان ارمنستان و روسیه هم تقویت شد و تا سطح شراکت استراتژیک فرارویید.
سرژ سرکیسیان، رئیس جمهور ِ پس از کوچاریان نیز روند ریلگذاریشده توسط کوچاریان را ادامه داد. در دورهی 2008 تا 2018 روابط ارمنستان بیش از پیش تقویت شد و این کشور در 2015 به اتحادیه اقتصادی اوراسیا پیوست. اما تاثیرات محاصرهی پس از جنگ، تداوم فساد، رکود اقتصادی و سرکوب سیاسی، نارضایتی در ارمنستان را در دوران سرکیسیان افزایش داد.
اعتراضات به این وضعیت، به رهبری نیکول پاشینیان در 2018 آغاز شد. تظاهرات گسترده و مسالمتآمیز در نهایت سرکیسیان را مجبور به استعفا کرد و نیکول پاشینیان به عنوان نخستوزیر ارمنستان تعیین شد.
برنامهی پاشینیان بر مبارزه با فساد، اصلاح قوه قضاییه، و بهبود فضای کسبوکار متکی بود. او در رابطه با اقتصاد تلاش برای جذب سرمایهگذاری خارجی و کاهش اتکا به روسیه را در دستور کار خود داشت. روندی که به نظر میرسید به طور کلی در بهبود وضعیت ارمنستان مفید است.
آغاز مجدد جنگ قرهباغ در 2020 اما عرصه را بر پاشینیان تنگ کرد. جنگ قره باغ در سپتامبر 2020، تلفات و خسارات ارضی قابل توجهی برای ارمنستان داشت. این جنگ در ماه نوامبر، و با میانجیگری روسیه به آتشبس منتهی شد و در نتیجهی آن آذربایجان کنترل بخشهایی از قرهباغ و مناطق اطراف آن را دوباره به دست گرفت.
نتیجهی جنگ و توافق، منجر به بیثباتی سیاسی، نارضایتی عمومی و درخواستهای عمومی برای استعفای پاشینیان شد. اما این اعتراضات، حسب دلزدگی مردم ارمنستان از جنگ و تبعات آن، نتوانست وسعت بگیرد. دوران بازسازی ارمنستان، پس از جنگ آغاز شد.
موقعیت سیاسی ارمنستان
سیاست داخلی
ارمنستان یک جمهوری پارلمانی است. نظام سیاسی این کشور پس از رفراندوم قانون اساسی در سال 2015 دچار دگرگونی قابل توجهی شد که آن را از یک نظام نیمهریاستی به یک نظام پارلمانی تغییر داد. رئیس جمهور که توسط مجلس ملی انتخاب میشود، به عنوان رئیس دولت با اختیارات تشریفاتی عمل میکند و نخستوزیر که بیشترین قدرت اجرایی را در اختیار دارد بر اساس اکثریت مجلس ملی منصوب میشود.
بازیگران سیاسی در مجلس عموماً از سه حزب اصلی این کشور هستند. «حزب قرارداد مدنی» به رهبری نخست وزیر نیکول پاشینیان، که به عنوان نیروی مسلط پس از انقلاب مخملی ظاهر شد و از اصلاحات دموکراتیک و اقدامات ضد فساد دفاع کرد، در حال حاضر دست بالا را در قدرت سیاسی در ارمنستان دارد. حزب جمهوری خواه ارمنستان (RPA)، دومین حزب قدرتمند در ارمنستان است. دست کم تا 2018 این حزب، نیروی اصلی تعیینکننده در سپهر سیاسی ارمنستان بود. فدراسیون انقلابی ارمنی (ARF) که به نام «داشناکسیون» معروف است، یکی از قدیمیترین احزاب سیاسی در ارمنستان است که خود را «ناسیونالیست و سویالیست» معرفی میکند. این حزب به اعتباری نمایندهی راست افراطی در ارمنستان است.
سیاست خارجی
با وجود تغییرات در دوران پاشینیان، روسیه هنوز شریک اصلی سیاست خارجی ارمنستان است و رابطهی این دو کشور استراتژیک است. این رابطه شامل عضویت در سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) و اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) است. روسیه همچنین یک پایگاه نظامی در ارمنستان دارد.
در عین حال ارمنستان تلاش میکند سیاست خارجی معتدلی را در تعامل با بازیگران بینالمللی داشته باشد. توافقنامه مشارکت جامع و پیشرفته (CEPA) با اتحادیه اروپا یکی از مهمترین نشانههای این تلاش برای تعادل است. قراردادی که هدف آن به گفتهی وزیر امور خارجهی وقت «تعمیق روابط سیاسی و اقتصادی ارمنستان، بدون وقوع تضادی با تعهدات اتحادیهی اوراسیا»ست.
روابط منطقهای ارمنستان، متاثر از وقایع تاریخی و همچنین مناقشهی قرهباغ، با دشواری جدی روبروست. روابط این کشور با ترکیه به دلیل اختلاف تاریخی بهویژه بر سر نسلکشی ارامنه در دوران عثمانی و همچنین حمایت نظامی ترکیه از آذربایجان در مناقشه قرهباغ تیره شده است. مرز بین این دو کشور همچنان بسته است. علاوه بر این، مناقشه بر سر قرهباغ کوهستانی با آذربایجان، علیرغم صلح و آتشبس، همچنان ادامه دارد و خشونت، گاهوبیگاه شعلهور میشود.
در این میان ایران، به عنوان همسایهی جنوبی ارمنستان، روابط دوستانهای با این کشور دارد و ارمنستان ایران را همچون یک شریک مهم اقتصادی و امکان تعادلی در برابر انزوای منطقهای میداند. دو کشور در پروژههای مختلف اقتصادی و زیرساختی، همکاری موثری دارند.
با این تفاصیل، ارمنستان به دلیل موقعیت محصور در خشکی و مرزهای بسته با ترکیه و آذربایجان، با چالشهای ژئوپولتیک قابل توجهی مواجه است و این امر منجر به تکیه بر شراکت آن با روسیه و ایران شده است. مناقشهی هنوز گشودهی قرهباغ کوهستانی همچنان یک موضوع امنیتی حیاتی است که بر سیاستهای دفاعی ارمنستان و دیپلماسی منطقهای آن تاثیر میگذارد.
موقعیت اقتصادی ارمنستان
چشم انداز اقتصادی ارمنستان به واسطه گذارهای تاریخی، درگیریهای منطقه ای و تلاش برای ادغام در اقتصاد جهانی شکل گرفته است. با فروپاشی شوروی، اصلاحات اقتصادی دستور کار اول دولتهای حاکم بر جمهوریهای استقلالیافته بود. وضعیت در ارمنستان هم از این قاعده مستثنی نبود. این کشور در روندی کوتاهمدت پس از استقلالیابی در 1991، از یک اقتصاد متمرکز به یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد گذار کرد. این گذار با چالشهای مهمی از جمله تورم فوقالعاده بالا و بیکاری همراه بود که در همزمانی با محاصرهی اقتصادی حاصل از جنگ، ارمنستان را تا مرز فروپاشی اقتصادی برد. راه حل دولتهای مختلف ارمنستان هم نه تغییر ریل گذار به اقتصاد آزاد، که تلاش برای جذب سرمایهی خارجی و توسعهی بخش خصوصی بود. در نتیجه این کشور دوران طولانی از فقر و فقدان را تجربه میکند. بر اساس شاخص فلاکت، ارمنستان جز بدترین ده کشور دنیاست.
ارمنستان، در دوران شوروی، در توسعهی صنعتی ناکام و ناموفق ماند و این ناکامی با فروپاشی شوروی تشدید شد. در نتیجه صنعت سهم بسیار محدودی از اقتصاد این کشور را به خود اختصاص میدهد. پایههای اصلی اقتصاد این کشور بر کشاورزی و دامپروری بنا شده است. پایههایی که به دلیل زیرساختهای قدیمی، با چالشهای جدی روبروست. علاوه بر کشاورزی، برخورداری این کشور از منابع معدنی قابل توجهی از مس، مولیبدن و طلا موجب میشود بخش معدن سهم عمدهای در صادرات و رشد اقتصادی ارمنستان داشته باشد.
یکی از برگهای برندهی اصلی ارمنستان در رشد اقتصادی، مسالهی فناوری اطلاعات است. ارمنستان با سرمایهگذاری و توسعه در این عرصه توانسته است به «سیلیکون ولی قفقار» تبدیل شود. توجه دولت ارمنستان به فناوری اطلاعات به ویژه از میانهی دههی آغازین قرن جدید، موجب تقویت ارمنستان در این عرصه شده است.
علاوه بر این تلاشهای دولت ارمنستان برای تقویت صنعت گردشگری، در آمارهای اقتصادی این کشور مشاهدهپذیر است. هرچند که محاصرهی این کشور و البته شکننده بودن صلح در قرهباغ، به موانع اصلی توسعهی گردشگری در ارمنستان تبدیل شده است.
تولید ناخالص داخلی در سالیان متمادی و متاثر از وضعیت جنگ و بحران ژئوپولتیک، در نوسان بوده است. اما پس از صلح 2020، رشد اقتصادی این کشور برای اولین بار پس از استقلال، دو رقمی شده است. آخرین آمار بانک جهانی در سال 2022 تولید ناخالص داخلی ارمنستان را 19.51 میلیارد دلار ارزیابی کرده است.
در عین حال بیکاری، هنوز همچون یک چالش جدی در اقتصاد ارمنستان وجود دارد. نیروی کار جوان و تحصیلکردهی این کشور، بهویژه در عرصههای فنی، از سرمایههای ارمنستان برای پیشرفت در عرصهی فناوری اطلاعات است. اما تبدیل این امکان بالقوه به یک امر بالفعل، نیاز به زمان و هزینه دارد.
روسیه، اتحادیه اروپا، ایران، چین و گرجستان، شرکای تجاری اصلی ارمنستان هستند. با وجود افزایش مناسبات این کشور با آمریکا در سالهای اخیر، شراکت تجاری دو کشور هنوز حجم بسیار کوچکی دارد. اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) و توافقنامهی مشارکت جامع و پیشرفته (CEPA) با اتحادیه اروپا، نهادهای اصلی زمینهی مشارکت بینالمللی اقتصادی ارمنستان هستند.
جذب سرمایهی خارجی در سال 2018 همچون راهبرد اقتصادی اصلی دولت پاشینیان معرفی شد. بهبود فضای کسب و کار، ارائهی مشوقهای دولتی و کاهش موانع بروکراتیک، سرفصلهای تلاش دولت پاشینیان در این عرصه را معرفی میکنند. معدن، فناوری اطلاعات و انرژیهای تجدیدپذیر، زمینهای هدف اصلی سرمایهی خارجی در ارمنستان هستند. هرچند سرمایهگذاری خارجی و بهویژه شکل مستقیم آن (FDI) در این سالها رشد تدریجی داشته است، اما سرعت این تدریج، نسبتی با وعدههای دولت مستقر ندارد.
همچون عرصهی سیاست خارجی، در عرصهی اقتصادی نیز مهمترین مانع توسعهی ارمنستان، مناقشهی قره باغ است. مناقشهای که هر قدم برای حل آن، زمینهساز گشایشهای قابل توجهی برای این کشور میشود. در عین حال قرهباغ تنها چالش ارمنستان برای توسعهی اقتصادی نیست و زیرساختهای قدیمی این کشور، همچون میوههای تداوم طولانیمدت وضعیت خصمانه و «فساد»، این درد مشترک تمام جمهوریهای استقلالیافته از شوروی، دیگر چالشهای اصلی اقتصاد این کشوراند.
فرصتهای توصعهی اقتصادی ارمنستان نیز دقیقاً در نقاطیست که در سالهای اخیر برای سرمایهی خارجی جذاب شده است. فناوری اطلاعات، صنعت گردشگری و انرژیهای تجدیدپذیر، همچون فرصتهای اصلی توسعهی ارمنستان، امیدهای شکوفایی اقتصادی این کشور را میسازند.
روابط بینالملل ارمنستان
روسیه، در سایهی پیوندهای تاریخی و موقعیت جغرافیایی، مهمترین متحد ارمنستان است. اتحادی که در دورههای مختلف، سطح محدودی از فراز و نشیبها را تجربه کرده است و همچنان باثبات و پایدار به نظر میرسد. ارمنستان یکی از اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) است که توسط روسیه رهبری میشود. پایگاه نظامی روسیه در ارمنستان، به اعتباری تضمین امنیتی اصلی این کشور در مقابل تهدیدات منطقهای هستند. علاوه بر این عضویت ارمنستان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اقتصاد این کشور را نیز به روسیه گره میزند.
روابط ارمنستان با اتحادیهی اروپا نیز در سالهای گذشته روند صعودی داشته است. از توافقنامه مشارکت جامع و پیشرفته (CEPA) در 2017 تا طرح شدن مطالبهی عضویت ارمنستان در اتحادیه اروپا در ماههای اخیر نشانههای مناسبات رو به توسعهاند. همچنین اتحادیه اروپا، خاصه در ده سال اخیر، حمایت مالی گستردهای را از طرحهای زیرساختی در ارمنستان انجام داده است.
پنجرهی رابطهی ارمنستان با غرب، اتحادیه اروپاست، اما در گوشهای از این پنجره، نقش آمریکا هم قابل مشاهده است. دیاسپورای بزرگ ارمنی در ایالات متحدهی آمریکا، که از تبعات جنگ طولانیمدت است، نقش قابل توجهی در تقویت روابط دوجانبه و دفاع از منافع ارمنستان در سیاست آمریکا دارد. علاوه بر این آمریکا هم همچون اتحادیه اروپا، و در قالب پروژههای مختلف سالانه به ارمنستان کمک میکند. نفوذ و تاثیر آمریکا در ارمنستان، حسب نفوذ قدرتمند روسیه در این کشور، با دشواریهای جدی روبروست.
در میان کشورهای منطقه، ترکیه و آذربایجان، خصمانهترین روابط را با ارمنستان دارند. نسلکشی ارامنه در طول جنگ جهانی اول و توسط دولت عثمانی، به یک چالش تاریخی در روابط میان ارمنستان و ترکیه بدل شده است. علاوه بر این تاریخ خونبار، مناقشهی قرهباغ و بسته شدن مرزهای میان دو کشور 1993، عادیسازی روابط میان ترکیه و ارمنستان را با دشواری جدی مواجه کرده است. تلاشها برای عادیسازی روابط «پراکنده» و «ناموفق» بودهاند.
مناقشه بر سر حاکمیت قرهباغ کوهستانی، زمینهی اصلی چالش مزمن میان ارمنستان و آذربایجان است. جنگ 2020 و معاهدهی صلح میان دو کشور، هرچند به میزان قابل توجهی از تنشها کاست، اما مناقشهی قرهباغ هنوز راه نهایی نیافته است و در لیست مسائل حل نشده در منطقه است.
در تابلوی مناسبات منطقهای ارمنستان، ایران نقش مهمی دارد. ارمنستان رابطه خود با ایران را همچون موازنهای در برابر انزوای منطقهای به ویژه با توجه به بسته بودن مرزها با ترکیه و آذربایجان میداند. پروژههای واردات گاز و سوآپ برق، پروژههای اقتصادی استراتژیک میان دو کشور هستند.
گرجستان همسایه قابل اتکای دیگر ارمنستان است. این کشور مسیر ترانزیتی حیاتی برای کالاهای ارمنی به بازارهای جهانی است. علاوه بر این دو کشور در پروژههای تجاری، انرژی و حمل و نقل همکاری دارند. علاوه بر این مذهب غالب مشترک میان این دو کشور سبب میشود که زمینههای ارتباط و تعامل بیشتر شود.
اثرات متقابل ژئواستراتژیک ایران و ارمنستان
هرچند که ارمنستان جدید کشوری نوبنیاد است، اما روابط میان ایران و «ارمنستان به مثابهی خانهی ارامنه»، تاریخی دیرینه دارد. در دورههایی از تاریخ، جغرافیای ارمنستان، در تلسط حاکمان ایران بوده است و همین تاثیر ماندگاری از فرهنگ ایرانی بر ارمنستان بر جای گذاشته است. علاوه بر این، جمعیت قابل توجه ارمنیها در شهرهای مختلف ایران، سفیران پیوند میان دو کشور هستند.
بخش استراتژیک همکاری اقتصادی میان ایران و ارمنستان، در پروژههای مرتبط با انرژی است. ایران گاز طبیعی ارمنستان را از طریق از طریق خط لوله گاز طبیعی ایران – ارمنستان تامین میکند. در مقابل ارمنستان به ایران برق صادر میکند. علاوه بر این بحثهای مداوم در مورد گسترش همکاریهای انرژی، از جمله سرمایهگذاریهای مشترک در پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر و نیروگاههای برقآبی وجود دارد.
روابط رو به رشد اقتصادی دو کشور، در زمینهی صادرات و واردات کالاهای مصرفی و همچنین محصولات کشاورزی نیز قابل توجه است. ارمنستان برای تسهیل تجارت و جذب سرمایهگذاری ایرانیان، در نزدیکی مرز با ایران منطقهی آزاد اقتصادی ایجاد کرده است. این منطقه با هدف رونق بخشیدن به فعالیتهای اقتصادی و ایجاد اشتغال در منطقه است.
افزایش حجم و ابعاد این تعامل اقتصادی نیز دور از ذهن نیست. کریدور معروف شمال جنوب که هدف آن اتصال ایران به اروپا از طریق ارمنستان و گرجستان است، با تامین زیرساختها باعث افزایش تجارت و کاهش زمان ترانزیت خواهد شد.
مناقشهی قرهباغ همچون گرهگاه اصلی ژئوپولتیک ارمنستان، جایی در نزدیکی ایران در جریان است. موضع ایران نسبت به این مناقشه، غالباً بیطرفی و اعتدال بوده است. هرچند در این موضع بارها فراز و فرود تجربه شده است، اما زمینهی اصلی موضع ایران ثبات و تعادل در منطقه بوده است. از این رو، ارمنستان همواره ایران را همچون یک قدرت منطقهای برای توازن در نظر گرفته است. بر همین اساس هم مناسبات اقتصادی و سیاسی دو کشور، حتی با وجود تحریمهای گسترده علیه ایران، در حال افزایش است.
موقعیت ارمنستان آن را به یک مرکز ترانزیت حیاتی برای حمل کالا بین ایران و منطقه دریای سیاه تبدیل میکند. بهبود زیرساختها در مسیرهای مواصلاتی و تداوم ثبات، میتواند نقش ارمنستان را به عنوان مجرای تجارت بین ایران و اروپا افزایش دهد. علاوه بر این زیرساختهای انرژی ارمنستان، از جمله خطوط لوله و خطوط برق متصل به ایران، آن را به عنوان یک بازیگر کلیدی در ترانزیت و توزیع انرژی منطقهای قرار میدهد.
تخاصم منطقهای ارمنستان و ترکیه با رقابت منطقهای ایران و ترکیه، در وجوه مختلفی همپوشانی دارد. بر همین اساس ایران و ارمنستان در حالی که متحدان رسمی نیستند، با تمرکز بر منافع متقابل و ثبات منطقه، در حال گفتگو و همکاری در زمینه مسائل دفاعی و امنیتی هستند. مهمترین مصداق این امر، مواضع ایران در رابطه با گذرگاه زنگهزور است. موضعگیریهای ایران در مواقعی از سطح دیپلماتیک فراتر رفت و به نمایش چنگ و دندان نظامی رسید.
ارمنستان برای ایران، کمدردسرترین دروازه ورود به اتحادیهی اقتصادی اوراسیا و بازارهای اروپایی است. خاصه با افزایش تنشها در منطقه و با توجه به عضویت ترکیه در ناتو و رقابت منطقهای این کشور با ایران، ترکیه مسیر باثباتی برای اتصال ایران به اروپا نیست و ارمنستان در این عرصه بدیل در دسترس است. علاوه بر این دو کشور زمینههای سرمایهگذاری متقابل به ویژه در زمینههای زیرساخت، انرژی و تجارت دارند.
سوی مضر این ارتباط در چارچوب روابط بینالمللی هم برای ارمنستان و هم برای ایران وجود دارد. خروج ایران از حد تعادل در تنظیم مناسبات در رابطه با مناقشهی قرهباغ میتواند آسیبهای جبران ناپذیری به ایران بزند و ایران را تا مرز یک تقابل نظامی منطقهای با آذربایجان و ترکیه ببرد. جمعیت قابل توجه آذربایجانیها در ایران، همسویی ایران با ارمنستان در مسالهی جنگ را نخواهند پذیرفت و این میتواند به همگرایی ملی در ایران نیز آسیب بزند.
در سمت دیگر ارمنستان نیز میتواند با توسعهی بیمرز روابط اقتصادی با ایران، دچار دشواریهای منتج از تحریمهای آمریکا علیه ایران بشود.
جمعبندی:
یک- ارمنستان با روی کارآمدن پاشینیان در 2018، در عمل و به تدریج، سیاست خارجی تکبعدی و وابسته را کنار گذاشته است و رو به سوی سیاست خارجی متعادل با در نظر گرفتن تمام بازیگران منطقهای و فرامنطقهای دارد. معماری مناسبات ایران و ارمنستان، نه بر زمینِ پیروی ارمنستان از روسیه، که بر واقعیت ِ ارمنستان مستقل باید انجام شود.
دو- تا حل نهایی مناقشهی قرهباغ فاصله کم نیست. هنوز مناطقی از قرهباغ محل مناقشه است. ایران باید موضع بیطرفی و تعادل، و سیاست در چارچوب قوانین بینالمللی را ادامه دهد. نوسانات مواضع ایران در مقاطعی از این مناقشه، به تمامیت تصمیمات سیاست خارجی ایران آسیب میزند.
سه- جمهوری آذربایجان قصد اتصال به منطقهی نخجوان از مسیر ارمنستان را دارد. طرحی که به صراحت مورد حمایت و تایید ترکیه است. کشیده شدن این مسیر، در عمل نقش ایران را در مناسبات ژئوپولتیک منطقه تضعیف و ترکیه را در این مناسبات خواهد بود. در نتیجه توازن قوا سه گزینهی مخالفت، موافقت مشروط به منافع، و موافقت بیشرط را در مقابل ایران گذاشته است. انتخاب ایران تاکنون مخالفت بوده است. اما تداوم این امر ممکن به نظر نمیرسد.
چهار- ارمنستان به لحاظ اقتصادی در شیب توسعه افتاده است. افزایش قدرت خرید و سرانه تولید ناخالص ملی این کشور، میتواند در میانمدت این کشور را به بازار هدفی مهم برای کشورهای منطقه تبدیل کند. ایران میتواند بر پایهی مناسبات طولانیمدت از ظرفیت این بازار بهره ببرد.
پنج- ارمنستان نه فقط راه ورود ایران به اروپا، که حوزهای مهم در معادلات قفقاز جنوبی است. بیتوجهی ایران به مناسبات قفقاز و قفقاز جنوبی، در سایهی توافق و تبعیت از روسیه، در سپهر نوین سیاست خارجی جهان و در وضعیت اهمیتیابی قدرتهای منطقهای، مضر است.
دیدگاهها
بولتن شما راجع به ارمنستان
افزودن دیدگاه جدید