رفتن به محتوای اصلی

"ناجنبش – جنبش زنان"

"ناجنبش – جنبش زنان"

کمتر از یک ماه پیش در ایران "انتخاباتی" برگزار شد که بخش قابل توجهی از مردم از شرکت در آن پرهیز کردند. سیاست بسیاری از نیروهای سیاسی در قبال این "انتخابات" تحریم بود، اما خودغرض ترین نیروها هم به خود جرأت نداد که عدم حضور گستردۀ مردم را در پای صندوقهای رأی به نام خودش مصادره کند. توضیحات آقای خاتمی برای رأی ندادنش، از این زاویه قابل توجه اند. او رأی ندادن اش را "تصمیمی ... در همراهی و همنوائی با خیل ناراضیان" اعلام کرد. یعنی نارضایتی مردم محرز است. مردم، در شمار ده ها میلیونی، اما هر یک تقریباً به انفراد و مبتنی بر تجربۀ خود تصمیم به عدم شرکت در انتخابات می گیرند - بدون یک ساختار سازمانی و بدون رهبری - و این نیروهای سیاسی اند که با آنان همراهی می کنند.

ما در این کیفیت از عدم شرکت در انتخابات، با یک حرکت اعتراضی گسترده مواجهیم، یک اقدام اجتماعی، که تردیدی هم نیست در مناسبات کنونی میان جامعه و حاکمیت تکرارپذیر است، یعنی قابلیت تداوم دارد. اما این اقدام نه رهبری داشت، و نه از ساختارهای سازمانی برخوردار بود.

مفاهیمی چون "جامعۀ جنبشی"، "سیاست ستیهنده" و حتی "ناشهروند بیقرار"، هر یک به درجاتی و نیز با کاستی هائی، توانسته اند حرکات اعتراضی گستردۀ دهه های اخیر در ایران، به شمول انقلاب بهمن، را به عنوان خیزش، جنبش یا انقلاب، یعنی به عنوان کنش جمعی کنشگران جمعی با درجات متفاوتی از تداوم، رهبری و ساختار سازمانی توضیح دهند. اما چنان که در انتخابات اخیر دیدیم، این حرکت اعتراضی گسترده اگرچه یک کنش جمعی ده ها میلیونی بود، اما کنشی توسط کنشگران جمعی نبود.

آقای آصف بیات، جامعه شناس سیاسی ایرانی الاصل، با مطالعۀ طولانی مدت حرکات مردم عادی، چه زمانی که در ایران می زیسته است و بعدها در برخی کشورهای خاورمیانه، و به ویژه مطالعۀ حرکاتی که به بهار عربی منجر شدند، کلمۀ "ناجنبش" (non-movement) را برای این گونه حرکات به کار برده است. او ناجنبش را کنش جمعی کنشگران غیرجمعی، متکی بر استراتژی "پیشروی آرام" تعریف کرده است. منظور حرکات و اقدامات مشابه شمار کثیری از مردم است که همزمان صورت می گیرند و بنابراین نوعی کنش جمعی محسوب می شوند، اما فاقد رهبری [رسمی] و ساختارهای سازمانی اند. حرکاتی بسیار متنوع، که حداقل در ظاهر می توانند بسیار عادی به نظر برسند، ابداً جنبه اعتراضی نشان ندهند و حتی غیرقانونی نباشند. خامنه ای کوشید جامعه را از تحریم انتخابات پرهیز دهد، اما نتوانست آن را غیرقانونی کند.

ممکن است ترم "ناجنبش"، نامرسوم یا حتی ناخوشایند به نظر برسد، اما این مفهوم به عنوان چارچوبی تحلیلی برای بررسی شیوه های مختلف کنشگری اجتماعی، بسیج و تغییر در محیط ها و جوامع بستۀ سیاسی غیردموکراتیک دارای اهمیت است. از سوئی ابزار مناسبی است برای فهم حرکت جامعه در لایه های زیرین و پنهان آن، در زمانی که وضع به "جزیرۀ ثبات" می ماند. از این زاویه نگاهی به حرکات سالهای پیش از انقلاب بهمن می تواند بسیار آموزنده باشد و بر تصور انقلاب بهمن همچون "رعدوبرق در آسمان بی ابر" خط بطلان بکشد. مفهوم ناجنبش از سوی دیگر ابزار مناسبی است برای فهم حرکت جامعه در زمانی که حکومت ظاهراً موفق به سرکوب یک جنبش شده باشد. چرا ظاهراً؟ زیرا سرکوب یک جنبش تنها با به اصطلاح اقدامات سخت افزاری، مثل کشتار و حبس وسیع و توده گیر متحقق نمی شود. یک جنبش زمانی واقعاً سرکوب می شود که روحیۀ اعتراض و امید به تغییر نیز سرکوب شده باشد. کافی است موقعیت کنونی را که گاه از آن به عنوان سرکوب جنبش "زن، زندگی، آزادی" صحبت می شود، با سرکوب جنبش ملی پس از کودتای مرداد 1332 مقایسه کنیم. ناامیدی پایدار آن دوران نسبت به تغییر، با آن چه ما امروز در جامعه به صورت نافرمانی گسترده می بینیم، ابداً قابل مقایسه نیست. مفهوم ناجنبش چارچوب مناسبی برای تحلیل این زاویه از حرکات اجتماعی نیز هست.

باید تصریح کنم که مفهوم ناجنبش از مفاهیم دیگری چون جنبشهای بدون رهبر و نافرمانی مدنی متمایز است. در این جا به این تصریح اکتفا می کنم و در ادامه به "ناجنبش خانه" می پردازم. به نظر من ناجنبش خانه، به تعبیر دقیق، ناجنبشی بوده و هست که در تمام حیات جمهوری اسلامی مدام گسترش یافت، عمیق شد، و به منبع انرژی سرشاری در تغذیۀ جنبش "زن، زندگی، آزادی" تبدیل گردید. جمهوری اسلامی - علیرغم انواع تجاوزها و تهاجم ها به حریم خصوصی مردم، به جشنها و شادمانی هاشان، به ویدئوها و ماهواره ها – نتوانست و نمی توانست خانه را، همچون خیابان، عرصۀ تاخت و تاز بی محدودیت خود قرار دهد. ابتدا در خانه بوده است که نارضایتی ها از جمهوری اسلامی امکان بروز، و مهمتر از آن، امکان انتقال به کودکان را یافتند. خانه "آماده ترین" محیطی است که در آن فرهنگ مردسالار امکان جولان می یابد و چهرۀ خود را به کودکان می نمایاند. خانه "بدیهی ترین" مأمنی است که به تعبیر خانم نوشین احمدی خراسانی "نسل میانی، و به ویژه مادرانِ نسل میانی در قشرهای متوسط جامعه که اساس خانواده را مدیریت می کردند، ...، میکوشید تا با ایجاد «گلخانه های خصوصی/ نیمه عمومی» خواسته های جگرگوشه هایش را «یواشکی» برآورده سازد و آنان را از گزندِ قهر دولتی حفظ کند.

بدون فهم از "ناجنبش خانه" خطر تقلیل جنبش "زن، زندگی، آزادی" به یک جنبش صرف نسلی کم نیست؛ جنبشی که کنشگرانش گویا تنها پروردۀ دنیای مجازی اند و خیابان برای آنان عرصۀ بازیهای مجازی است. بدون فهم ناجنبش خانه، فهم حضور زن در مرتبۀ نخست شعار پایه ای جنبش "زن، زندگی، آزادی" دشوار است. و بدون فهم ناجنبش خانه، گذر سریع و رادیکال جنبش "زن، زندگی، آزادی" به مطالبۀ سرنگونی نیز می تواند نامفهوم بماند.

نکتۀ آخر، و به اختصار، این که در کنش های اجتماعی گاه شاهد گذار از ناجنبش به جنبش و سپس دوباره به ناجنبش هستیم؛ به اعتباری گذار از یک ناجنبش به ناجنبشی دیگر، اما همواره گذار به ناجنبشی متعالی تر.

دیدگاه‌ها

علی پورنقوی

ناشناس عزیز با سلام و تشکر بابت توجه ات، لطفاً نوشتۀ من را دو باره بخوانید. منطق آن اشاره، رأی ندادن آقای خاتمی در انتخابات نیست، بلکه توضیح او برای دلیل رأی ندادن اش است: "تصمیمی در همراهی و همنوائی با خیل ناراضیان". بهتر از این نمی شود به دست داد که خیل ناراضیان بنا به تجربۀ خودشان از رأی دادن پرهیز کردند، نیروهای سیاسی با آنها همراهی کردند. چنین توضیح صریحی از عمل مردم - عمل گروه وسیعی از مردم بدون هرگونه ساختار سازمانی و رهبری - و تبعیت نیروهای سیاسی از آنان، از زبان هر کس دیگری هم می بود، درخور نقل بود، زیرا به کار تشریح مفهوم ناجنبش می آمد، که موضوع مرکزی نوشتۀ من بوده است. تصریحاً می نویسم که من خامنه ای و خاتمی را، همچون شما، "به یک چوب نمی رانم". کاربرد صفت آقا برای خاتمی و عدم آن برای خامنه ای یک تصادف صرف است و نه به قصد ارزشگذاری. با احترام پورنقوی
چ., 27.03.2024 - 01:12 پیوند ثابت
ناشناس

درود، یک نکته، اشاره به رأی ندادن خاتمی در این مقاله با هر نگاهی از دیدگاه من  شرکت دادن و پذیرفتن او در حرکت بزرگ اعتراضی مردم علیه کل نظام اسلامی است و اینکه از او به عنوان آقای خاتمی یاد میشود و از خامنه‌ای بدون پیشوند آقا، کمی این شبهه را پر رنگتر میکند که آیا جنایتکارانی مانند خاتمی و خامنه‌ای از دید نویسنده تفاوت دارند؟ مردم سالهاست از بازیهای اینچنینی گذشته اندو شک ندارند هردو مهره های متفاوت و لازم یک سیستم هستند

س., 26.03.2024 - 08:23 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید