خاطرهای از شهین
مصطفی مدنی
شهین را نخستین بار در کوتاهی بعد از انقلاب ۵۷ در ستاد سازمان در خیابان میکده (فدائی) دیدم. دختری ساده، با وقار و صمیمی که آمده بود گنجینهاش را در اختیار نشریهی کار قرار دهد. میراثی گرانبار که از مبارزات ایدئولوژیک درونی سازمان و به قلم یکایک اعضای رهبری فدائی که نشان می داد همگی دستی توانا به قلم دارند، به امانت نزد او مانده بود.
