رفتن به محتوای اصلی

رویایِ جنگل

رویایِ جنگل
دوشنبه, 13. دسامبر 2021 - 13:42

رویایِ جنگل

 

دنیا کوچک است

در حجمِ سبز نگاه تو

آنقدر کوچک، که آدمهایِ همیشگی

هر روز با شاخه گلِ سرخی

در تو،

بلوغ خود را آغاز می کنند

 

دنیا بزرگ است

در شریانِ خون تو

و آنقدر بزرگ،

آنان که به قلبت راه گشودند

چقدر از تو دورند

و در رویایِ سبزِ جنگل

همیشه به دیدارت میایند

 

دنیا،

گاه دلگیر وُ خسته ست

در مداری یکنواخت وُ ملاانگیز،

می توانی بگذاری و بگذری

غوطه وری در خلسه ای

با دستهای لرزان وُ معلق،

روحت را بیاویزی، از ستاره ای

که شبها در سوسویِ نگاهش،

به خواب می روی

 

دنیا گاه،

آنقدر زیبا و دلرباست

زمان، گریزپا-

چارنعل می تازد

و آن که در کنارت نشسته

و دوستش می داری

نمی دانی،

کیِ از خود عبور کرد وُ رفت

و تو تنها می مانی...

همیشه در حسرت نگاهش.

 

رحمان

 

 

 

 

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.