رفتن به محتوای اصلی

تاریخ و تئوری تعاونیها بخش هشتم و پایانی

تاریخ و تئوری تعاونیها بخش هشتم و پایانی

چشم اندازهای بین المللی - ادامه

گفتیم که در بارۀ اهمیت تعاونیها و گستردگی آنها در قرن جاری هیچ آمار قابل اتکائی وجود ندارد. ازاینرو سازمان ملل در مطالعاتی در سالهای 2005 و 2008 تخمین زده است که "جنبش تعاونی در آغاز قرن جاری بیش از 800 میلیون نفر را در برمی گرفته و تأمین کنندۀ حدود 100 میلیون شغل بوده است." به علاوه در خلال 150 سال گذشته در بیش از 100 کشور ظهور و گسترش یافته اند. تعاونیها چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهای درحال توسعه دارای اهمیت اند. آنها همچنین، چه در اقتصادهای بر بنیاد بیشترین بازار آزاد – همچون کانادا، بریتانیا و امریکا – و هم در اقتصادهای با مشارکت بیشتر دولتی، مثل اروپای قاره ای، از اهمیت برخوردارند.

حدود نیمی از محصولات کشاورزی توسط تعاونیها به بازار عرضه می شود، که مبین اهمیت تعاونیهای بازاریاب است. در بخش کشاورزی، در همۀ زمینه های آن، تعاونیها از هر نوع که باشند، دست بالا را دارند. در بخش مالی اتحادیه های اعتباری حدود 120 میلیون عضو را در 87 کشور پوشش می دهند. تعاونیها، خاصه در کشورهای فقیر از تأمین کنندگان مهم خدمات اعتباری خرد محسوب می شوند. تعاونیهای مصرف همچنان نقش مهمی را به درجات مختلفی در این یا آن کشور، در سراسر دنیا ایفا می کنند. تعاونیهای خدمات بهداشتی به حدود 100 میلیون در بیش از 50 کشور خدمات عرضه می کنند. تعاونیهای تأمین برق رشد روزمره دارند و هر دم اهمیت بیشتری می یابند. برای نمونه هم اکنون در ایالات متحده این تعاونیها 30 میلیون عضو را شامل می شوند. از نظر تعداد اعضا کم اهمیت ترین نوع تعاونی، تعاونی کارگری است. فقط بخش کوچکی از 100 میلیون کارگری که در استخدام تعاونیها هستند توسط خود کارگران کنترل می شوند. بنابراین حتمی نیست که تعاونیها – اعم از تعاونی مصرف، تولید یا مالی – به روشهایی مدیریت شوند که موجبی برای تقابل بین منافع کارگران عضو و کارگران غیرعضوی شوند که در استخدام آنها هستند.

اتحادیه بین المللی تعاونیها، نهاد رسمی اداره تعاونیها، با استناد به تخمینهای سازمان ملل متحد، معتقد است که تعاونیها زندگی تقریباً سه میلیارد نفر در سراسر جهان، یعنی حدود نیمی از جمعیت جهان، را تأمین می کنند. این استناد معنای روشنی ندارد، اما گویای اهمیت اقتصادی غیرمستقیم تعاونیها به واسطۀ پیوندهای متعدد آنها با زندگی انسانها در دنیای امروزی است. نظرسنجی های مختلف اکیداً این نظر را تأئید می کنند که تعاونی ها در کاهش فقر در میان اعضای شان و نیز در میان افراد غیرعضو نقش بسزائی داشته اند. همین نکته را می توان در مورد کاهش نابرابری جنسیتی نیز بیان کرد. شواهد همچنین نشان می دهند که تعاونی ها می توانند ابزاری برای ایجاد درآمد و ثروتی باشند به مراتب فراتر از آنچه فقط و مشخصاً برای فقرزدائی لازم است.

راستاهای آتی

راه حل تعاونی در همه جا می تواند مولد سطح بالاتری از رفاه بیشتر اجتماعی – اقتصادی برای اعضای خود گردد و در عین حال بر نارسائیها و شکستهای بس مهم بازار غلیه کند. به عبارت دیگر تعاونیها و انواع سازمانیابیهای تعاونی می توانند تأثیر مثبت وسیعی بر اقتصاد داشته باشند و در عین حال موجب بهبود قابل توجه زندگی اجتماعی و روحی اعضاشان باشند. منافع مادی و غیرمادی پیوندی دیالکتیکی با هم دارند. این واقعیت در نوشته های رایج غالباً به حاشیه رانده می شود. این که آیا مردمانی راه حلهای تعاونی را پیشه کنند یا به راه دیگری بروند، تا حد معینی بستگی به ترجیحات افراد دارد، زیرا تعاونی ها حتی در محیط های بسیار رقابتی نیز می توانند عمل کنند و رقابتی باشند. بسیاری از کارگران تعاونی های خالص را ترجیح نمی دهند. بسیاری از مصرف کنندگان نیز تعاونی های مصرف را انتخاب نمی کنند. با این وجود لزومی ندارد که ترجیحات تعاونی ها به دلیل کمبود منابع مالی و ظرفیت سازمانی متحقق نشوند. بر این محدودیتها می توان از طریق شبکۀ تعاونیها، تعاونیهای اعتبار، تعاونیها چندگروهی و امکانات قانونی تسهیل دهنده غلبه کرد. نیروهای بازار، صرف نظر از قدرت شان، نه می توانند و نه می خواهند برای همۀ مسائل اقتصادی – اجتماعی به راه حلهای غیرتعاونی متوسل شوند. بازارهای رقابتی و اشکال سازماندهی تعاونی با هم ناسازگار نیستند. جدا از تغییر ممکن در بسیارها بسیار عامل دیگر، می توان مدعی شد که جهان بدون تعاونی، حداقل جهان فقیرتری خواهد بود.

تعاونی ها در طول تاریخ نه چندان بلندشان الزاماً تغییرات چشمگیری را در همۀ عرصه ها – اعم از سازمانی، تولید و رویکرد به بازار – پشت سر گذاشته اند. آنها موفقیتهای بسیاری کسب کرده اند که مبین اهمیت روزافزون و جهانی این نوع سازمان دموکراتیک است. اشکال جدیدی از تعاونی ها بروز و توسعه یافته اند که ارزش اصلی آنها حاکمیت مناسبات دموکراتیک در میان اعضا-مالکان آنهاست و مالکیت همچنان بر پروتکل "هر نفر یک رأی" استوار است. اما این خطر هست که با رشد تعاونیها ارزشهای تعاونی، که در اصول روچدیل بیان شده اند، کمرنگ شوند و صدای اعضا طنین کم رمقتری در ادارۀ آنها پیدا کند. برای حفظ نقش اعضا و صدا و انسجام اجتماعی در درون تعاونی کنترل محلی دارای اهمیت اساسی است. همچنین، ادارۀ دموکراتیک تعاونی غالباً موجب کنار گذاشتن دیگر کارکنان تعاونی در روندهای تصمیم گیری می شود. یکی از الگوهای قابل توجه برگرفته از تجربۀ تعاون، شرکت با "مالکیت خصوصی دموکراتیک" است. یکی دیگر تعاونیهای چندگروهی اند، که با دادن فضای مؤثر به افراد و گروه هایی که در بقای تعاونی و ارتقاء آن سهیم اند یا بالقوه می توانند سهیم باشند، هر نوع تعاونی خاص را تقویت می کنند.

یکی از درسهای مهمی که از تاریخ تعاونیها گرفته شده این است که مدیریت دموکراتیک در یک شرکت می تواند به طور قابل توجهی به بهبود اجتماعی و اقتصادی کمک کند.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید