رفتن به محتوای اصلی

اقتصاد شراکتی، آیندۀ مشاغل و "پساسرمایه داری" بخش پانزدهم

اقتصاد شراکتی، آیندۀ مشاغل و "پساسرمایه داری" بخش پانزدهم

امواج بلند" سرمایه داری - ادامه

در این صورت جای تکنولوژی اطلاعات و اینترنت در این تصویری که از جهان پساسرمایه درا ترسیم می شود، کجاست؟ به نظر میسون، بحران جهانی دهۀ 70 قرن گذشته، که پایان "دورۀ شکوفائی" پس از جنگ را رقم زد، نقطۀ اوج چهارمین موج بلند تحول سرمایه داری نیز بود. اما برخلاف امواج بلند قبلی، که مبارزۀ طبقاتی گسترده و موفقیت آمزی را به دنبال داشتند، نبردهای طبقاتی پس از بحران دهۀ مذکور به شکست انجامیدند و "نئولیبرالیسم"، چنان که در قامت تاچر و ریگان متجسد شد، پیروز از کار درآمد. اتحادیه های کارگری شکسته شدند، دیوار برلین فروریخت، اتحاد شوروی در هم شکست و جنبش کارگری و چپ تارومار شدند.

سرمایه داری ار این نبردها پیروز بیرون آمد و سیستم قادر شد بر گردۀ آنان که در هم شکسته بودند، رشد کند. دستمزدها در کشورهای پیشرفتۀ سرمایه داری به شدت کاهش یافتند، جهانی شدن با گستردن خود به چین، اروپای شرقی، و اتحاد شوروی پیشین اوج گرفت، و به این ترتیب رشد آن موقتاً و مصنوعاً – از طریق تأمین اعتبار مالی و بسط اعتبار توده گیر – متحقق شد.

تفاوت کلیدی بین این امواج بلند این بود که در این نوبت اخیر طبقۀ کارگر نتوانست با موفقیت در برابر حملات طبقۀ حاکم مقاومت کند و نتوانست با مبارزاتش سطح دستمزدها را حفظ کند. در نتیجه اقتصادی به ظهور رسید که به عوض سرمایه گذاری در تکنولوژی و تولید، به نحو فزاینده ای به بخشهای انگلی ای رو آورد: بخشهائی مبتنی بر سرمایۀ فرضی، حباب، بورس بازی، و استثمار میلیونها کارگر کم دستمزد در کشورهای مستعمره شدۀ پیشین.

به زعم میسون، ما اکنون در "استانۀ یک موج بلند جدید – موج پنجم – سرمایه داری قرار داریم، که در میانۀ آن موج چهارم سرشار از کلاشی و کلاهبرداری بروز کرده است. او سپس می افزاید: "اما این موج جدید همانا پیشتر متوقف شده است"، و توضیح می دهد که دلیل این توقف در ذات نیروی محرکۀ تکنولوژیکی است که این موج را موجب شده است: اطلاعات.


تناقضات درونی اقتصادی بر بنیان اطلاعات

میسون برای توضیح توقف موج پنجم به قرائت غبارآلوده ای از تئوری مارکسیسم متوسل می شد، و مشخصاً از تئوری کار و ارزش، و نیز تحلیل مارکس از بحرانهای سرمایه داری کمک می گیرد. میسون به درستی استدلال می کند که درک این نکته که نیروی کار منبع تمام ارزش های واقعی است، برای درک تناقضات حاد ناشی از عصر اطلاعات ضرورت دارد.

سرمایه داران در تمام دوران سرمایه داری، زیر فشار رقابت، به سرمایه ذاری مجدد سودهای حاصله شان در تکنولوژیها و تکنیکهای جدید دست می زده اند، تا تولیدوری را افزایش دهند و بنابراین از هزینه های شان بکاهند؛ یعنی به ازای هزینۀ کمتر مقدار بیشتری تولید کنند. مولدترین و پیشرفته ترین سرمایه داران، با کاهش هزینه های تولید به سطحی پائین تر از سطح رایج بازار، می توانند به سودهای نجومی دست یابند و دیگران را از میدان رقابت بیرون کنند. با این حال این دست نوآوریها بالنسبه به سرعت به سراسر اقتصاد بسط می یابند و نوعی ارزش "اجتماعاً ضرور" تثبیت می شود.

بنابراین گرایش در درون سرمایه داری نیل به تولیدوری بیشتر و زمان کار کمتر برای تولید کالاهای مورد نیاز جامعه است. تکنولوژیهای راهگشا، از جمله تکنولوژیهائی که پیشتر نام برده ایم، آنهائی بوده اند که در تقویت کمّی تولیدوری نقشی انقلابی داشته اند.

اما این گرایش در یک اقتصاد "اطلاعات بنیان" به مرزهای نهائی خود رسیده است و به این ترتیب تناقضات سیستم سرمایه داری و ناتوانی آن را برای بهره گیری از پتانسیلهای تکنولوژیک موجود برجسته کرده است. مثلاً بسیاری از کالاهائی که ما می خریم، یا دیجیتالی اند (مثل موزیک، ویدئو، و از این دست) یا تولیدات مبتنی بر اطلاعات اند. از آین جمله می توان طراحی های کامپیوتری برای محصولات چاپگرهای سه بعدی را نام برد. در این میان خود ابزارهای تولید و زیرساختهای تولید نیز دیجیتالی شده اند. برنامه های نرم افزاری برای کامپیوتر ها و وب سایت های HTML نمونه های خوبی برای ایمن گفته اند.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید