رفتن به محتوای اصلی

عقب نشاندن رژیم ولایت، اصلاح آن نیست!

عقب نشاندن رژیم ولایت، اصلاح آن نیست!

۱) زبانزد جاافتاده‌ای است که طرف تن به زور نمی‌داد ولی زور که زیاد شد، زانو بر زمین زد. این، وصف الحال جمهوری اسلامی  و رهبر آن خامنەای است. ورشکسته به تقصیری که، از بام تا شام شعار مرگ بر آمریکا سر داد ولی اکنون پرو بال شکسته‌ای را می‌ماند فتاده در سراشیبی تسلیم و سقوط. ولایت با زمین‌گیر شدن نیابتی‌هایش در منطقه و مواجه شدن با کلاف سردرگمی از بحران‌ها در درون‌مرز، خود را در بن بست می‌بیند و بر چنین متنی است که یخ لجاجت آن در حرارت زور کارساز ترامپ دارد آب می‌شود. 

خامنه ای حالا به‌خاطر «اوجب واجبات» ناگزیر از پائین کشیدن فتیله‌ی «هل من مبارز» شده و عقب‌نشینی نوع «تقیه»ای در پیش گرفته است.

۲) او اما تلخ‌نای تسلیم را جرعه جرعه سر می‌کشد و آن را به حافظان نظام نیز این‌گونه می‌خوراند تا حس شکست، صفرا نیفزاید. اول خدعه ی «نه جنگ و نه مذاکره» بود و بعدش ورودِ خزنده به فرایند مذاکره اما با به کارگیری ترمز «[هر] مذاکره با آمریکا شرافتمندانه نیست». اما تا چماق تهدید آمریکا بالاتر رفت، بازار وساطت‌ها رونق گرفت و به پا در میانی سلطان عمان رسید. جواب خامنه ای به نامه‌ی ترامپ با درونمایه‌ی «کوتاه بیا وگرنه خواهی خورد»، دیگر نه در رجز‌خوانی معروف «دست چُدنی در دستکش مخملی» بلکه در لبیک به مذاکره واکنش یافت و این‌که ما همیشه اهل مصالحه بوده ایم! آری، مذاکرات بالا پائین خواهد داشت، نهایتاً اما در تسلیم هسته‌ای نظام رقم خواهد خورد.

۳) چرخش ناگزیر حکومت از سیاست ماجراجویانه و بد‌فرجام هسته‌ای، با هر نا‌روشنی و پیچ و خم در خود کلاً رخدادی مثبت برای مردم ایران به حساب می‌آید. چرا که این ناچاری به تغییر سیاستی میدان می‌دهد که تا همین‌جا ضربات سهمگینی به کشور زده است. سیاست هسته ای از همان اول خطا بوده و از هر نظر خلاف مصالح مردم ایران که مشخصاً با هدف دستیابی به بمب هسته‌ای اتخاذ شد تا پشتوانه‌ای برای مشی «عمق استراتژیک»، نایب‌پروری‌های نیابتی و توهمات «هلال شیعی» باشد. سیاست هسته‌ای، کشور را تا آستانه‌ی جنگ مهیب رانده و هنوز هم سایه‌ی شوم آن بر سر مردم ایران است. پیامد این سیاست، گسترش تحریم‌هایی بوده که کمر مردمان تنگدست زیر بار آن‌ها خم شده است.

۴) هر حد از عقب نشینی جمهوری اسلامی از سیاست هسته‌ای و دقیق‌تر عقب نشاندن آن، به‌طور عینی در راستای منافع مردم ایران قرار دارد؛ حتی اگر عامل کارساز این پس رانده شدن جناب ترامپ آمریکا باشد. «اول آمریکا» مسلماً شری است علیه جهانی همبسته که باید در راستای جهانی چند قطبی به مخالفت با آن برخاست. مخالفت با این شر اما نیاز به هم‌آوایی با جمهوری اسلامی «محور مقاومت» ندارد. مقابله‌ی جهانی با غنی‌سازی درصد بالای جمهوری اسلامی برای رسیدن آن به موقعیت تولید بمب هسته ای، فارغ از نیات کشورهای خارجی، مغایرتی با منافع مردم ایران ندارد و ندیدن چنین واقعیتی عملا خدمت به مطامع «کاسبان تحریم» نشسته چون کرکس بر سر سفره‌ی مردم کشور است.

۵) مخالفت با برنامه‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی که تا همین‌جا میلیاردها دلار صرف آن شده و این اکثریت زحمتکشان و تهیدستان هستند که متحمل تاثیرات مدهش چنین هزینه دادن هایی هستند، کم‌ترین ارزش اقتصادی ندارد بلکه مضر، هم بوده و هست. به‌علاوه هسته‌ای شدن ایران باعث تسریع و تشدید رقابت هسته‌ای در منطقه می‌شود و این یعنی ناامنی فزاینده برای همه‌ی ملت‌هایی که در این منطقه می‌زیند. هم از این‌رو مخالفت با غنی سازی اورانیوم در جمهوری اسلامی، از سطح سیاست فراتر می‌رود و عمق برنامه‌ای می‌یابد. حق مسلم مردم ایران، همانا تامین و تضمین برکنار ماندن کشورمان از انواع هزینه‌های اقتصادی و سیاسی ماجراجوئی‌های جمهوری اسلامی از جمله برنامه‌ی هسته‌ای آن است.

۶) مخالفت با توافقات محتمل در حال وقوع، از دو جهت صورت می‌گیرد: از یک‌سو از طرف ولایی‌هایی که تَرک سوداهای تاکنونی نظام در کم‌ترین اندازه را ناقوس مرگ خود می‌دانند و آن را برنمی‌تابند. از سوی دیگر اما بخش‌هایی از اپوزیسیون که تحقق رویاهای خود را در سایه‌ی غرش جنگنده‌های آمریکایی و اسرائیلی بر آسمان ایران می جویند. حال آن‌که با تداوم فضای تنش و تشنج هسته‌ای، تحریم‌ها کمرشکن‌تر خواهند شد و آورده‌ای جز خطر جنگ، ویرانی تاسیسات زیربنایی کشور و گسیختگی‌های غیر قابل مهار در بافت اجتماعی و سیاسی کشور نخواهد داشت. این تصور باطلی است که از درون درگیری نظامی و جنگ و نیز از دل فقر فزاینده، فرشته‌ی نجات پر‌بگشاید و بر شانه ی  کسی بنشیند..  

۷) حال آن‌که حذف و دست‌کم تعدیل تحریم‌ها موجب خواهد شد تا مبارزات سیاسی علیه جمهوری اسلامی که پتانسیل خود را از تعارض موجودیت آن با جامعه می‌گیرد، در ریل درستی پیش برود. بستر مناسب پیشبرد مبارزات مدنی شرایط غیر جنگی است؛ مبارزاتی که در ایران کنونی خصلت سیاسی دارند. رفتن جمهوری اسلامی به پای مذاکره با آمریکا، نه علامتی از اصلاح پذیری نظام بلکه نشانه‌ا‌ی از امکان‌پذیر بودن عقب نشاندن آن‌است. تاکید بر این نکته از آن‌رو اهمیت دارد که فهم مرز بین اصلاح سیستم و پس نشستن ناگزیر آن از کارکردهای بن بست گونه‌اش‌‌ و لذا تغییر ریل تاکتیکی‌‌، نزد بخش بزرگی از اپوزیسیون و شبه اپوزیسیون جمهوری اسلامی مخدوش است و تحریف.

۸) هر عقب‌نشینی نظام جمهوری اسلامی و باز هم در بیانی دقیق‌تر هر عقب نشاندن آن، از یک‌سو تسریع و تشدید فرایند ریزش نیرو در نظام و از سوی دیگر بالا رفتن اعتماد به نفس در مردم برای مخالفت بیشتر با سیاست‌های آن‌است. این هم‌افزایی، ناظر بر به‌هم خوردن هر چه فزون‌تر توازن قوا به سود جامعه است و ایجاد امکان برای گذار از جمهوری اسلامی و پایان دادن به سلطه و موجودیت آن که شرط تحول دموکراتیک در کشور است. جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» نشان داد که جمهوری اسلامی در برابر مقاومت‌های توده‌ای ناگزیر از عقب نشستن است، همان‌گونه که در مواجهه با بن‌بست‌ها چاره‌ای جز عقب‌نشینی و تن دادن به تغییراتی در سیاست هایش ندارد. 

۹) عقب نشاندن جمهوری اسلامی، نه اصلاح آن که سایش آن‌است. راهکار عقب نشاندن، در خدمت فروریزش درونی و فروپاشی تدریجی نظام است و نهایتاً زمین خوردن آن را در پی دارد. بر زمینه‌ی موفقیت در راهکار عقب نشاندن، مخالفت با نظام گسترش می‌یابد و قوام می‌گیرد تا راهبرد گذار از آن به فرجام رسد. راهکار عقب نشاندن فقط هم جنبه‌ی تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی ندارد، بلکه بارآور رشد و بلوغ سیاسی به‌سود استقرار دموکراسی است. در واقع زمینه‌ساز همبستگی ملی است با خصلت توافقات و تفاهمات برنامه‌ای و جلوگیری از سوار شدن جریانات استبداد‌خو بر خشم مردم ناراضی. راهکار عقب نشاندن، نظام را تضعیف می‌کند و همزمان برای جایگزینی مطلوب، فرهنگ می‌سازد و می‌پرورد.

بهزاد کریمی ۶ خرداد ماه ۱۴۰۴ برابر با ۲۶ مه ۲۰۲۵     

دیدگاه‌ها

احمد جمالی (تایید نشده)

سیاست هسته ای مردم را به خاک سیاه ننشانده، بلکه ارزان سازی نیروی کار ، تخریب اموال عمومی و دادن به ثمن بخس به الیگارش ها و آقازاده ها ، برون سپاری، کالا سازی نیازهای مردم، مقررات زدایی (مثلا حذف Gas detector و HSE، در معدن طبس برای کاهش هزینه و و تداوم کار کارگر در شرایط خطر منجر به قتل ۵۳ نفر و یا حذف و عدم رعایت MSDS در فاجعه اسکله شهید رجایی ) مردم را به خاک سیا نشانده اند که آقای کریمی در اجماع واشنگتن و اجماع اتریش و دیگر اجماعات ضد بشری با حاکمان اجماع دارد. و این نوشته موضع طرفداری از ترامپ را دارد.
س., 27.05.2025 - 15:23 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید