یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ را بخاطر بسپارید. این روز مصادف است با حمله گسترده موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی به کشور اسرائیل و محتملا سرآغاز هجوم نظامی ارتش اسرائیل به مراکز نفتی, نظامی و تولیدی و زیرساختهای اقتصادی ایران خواهد بود. این روز را همچنین میتوان نقطه عطفی در رفتار سیاسی حاکمان ایران در قبال ارتباطات در منطقه و درسطح بین المللی دانست.
علی خامنه ای که در دهه های گذشته به سرکشیدن جام زهر عادت کرده بود این بار از آن انصراف داد و به بهای نابودی اقتصادی و تلفات نجومی انسانی و تبعات دیگر آن به مقابله مستقیم با یکی از جنایتکارترین ارتشهای منطقه پرداخت. حقیقت این است که خامنه ای و سپاه در واکنش به حمله اسرائیل به سفارت جمهوری اسلامی در دمشق از سوی اسرائیل در تله نتانیاهو افتادند. دولت نتانیاهو پس از جنایات هولناکش در نوار غزه نه تنها در عرصه بین المللی که در داخل کشور نیز با امواج انتقادات و اعتراضات گسترده روبرو شده بود.
اپوزیسیون و خانواده های گروگانها بر این اعتقاد بودند که تمایل دولت نتانیاهو برای سرکوب بیشتر و تداوم جنگ در غزه برای حفظ دولتش می باشد و همین تمایل مانع از آزادی گروگانها نزد حماس است.ضعف گسترش یابنده دولت نتانیاهو و بستگانش میتوانست با داده های پیش از این آنها را به ورشکستگی سیاسی کامل برساند و کلیه معادلات تا کنونی را بهم ریزد. حمله نیروهای ارتش اسرائیل به سفارت جمهوری اسلامی در دمشق حاکمان جمهوری اسلامی را ناچار به واکنش کرد و بدین ترتیب آرزوهای نتانیاهو مبنی بر حساس کردن آمریکا و متحدانش در دفاع از این کشور در مقابله با جمهوری اسلامی را برآورده کرد.
دهها پهپاد و موشک در آسمان اورشلیم هدف پدافند هوایی اسرائیل قرار گرفتند و دهها دیگر در آسمان اردن و یا از سوی پدافندهای آمریکا, فرانسه خنثی شدند. اینکه چه تعداد از آنها به هدف اصابت کردند و چه خسارتی ببار آوردند در درجه دوم اهمیت قرار دارد زیرا که تبعات آن بسیار گسترده تر هستند از جمله تعطیلی مدارس و آموزشگاهها, صدای آژیر ممتد در شهرها, بسته شدن حریم هوایی اسرائیل و بلاتکلیفی و یا خروج تبعه کشورهای دیگر و به تعبیری اخلال در ارتباطات بین المللی این کشور همانطور که تشکیل صفهای طولانی در برابر پمپ بنزین ها در شهرهای ایران و حضور روانی جنگ در میان مردم هر دو کشور, تهدید کشورهای همسایه چنانچه حریم هوایی خود را بر اسرائیل نبندند و .... همه و همه بیانگر وضعیت فوق العاده ای است که از بامداد امروز 27. فروردین با روزهای پیشین تفاوت خواهد داشت.
واقعیت این است که حتی اگر اسرائیل از حملات تلافی جویانه انصراف دهد که نمیدهد, به اهداف خود رسیده است.
اول: با حمله به سفارت جمهوری اسلامی در دمشق نه تنها ضربه ای موثر به نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه وارد کرد بلکه واکنش مستقیم حکومتیان را برانگیخت.
دوم: این واقعه نظرها و افکار عمومی بین المللی را از جنایات بی شمار ارتش اسرائیل در غزه منحرف کرد.
سوم: نتانیاهو دستهای خود را برای حمله به تاسیسات نظامی, نفتی و هسته ای ایران از راههای مختلف باز میبیند.
چهارم: موج انتقادات بین المللی بویژه از سوی حامیان غربی و آمریکا به جنایات ارتش اسرائیل در غزه را فرو نشاند و این کشورها را مجددا به حمایت از این دولت در برابر جمهوری اسلامی جلب کرد.
پنجم: خنثی شدن اکثریت قریب به اتفاق پهپادها و موشک های شلیک شده از سوی جمهوری اسلامی نشان داد که هیاهوی قدرت نظامی سپاه چندان با واقعیات همخوانی ندارد.
ششم: از تبعات دیگر این واقعه صفبندی های جدید کشورهای عربی منطقه در مقابل جمهوری اسلامی است.چنانچه پیش از این کشتار بی محابای غیر نظامیان فلسطینی همسوئی سیاسی در منطقه علیه ارتش اسرائیل ایجاد کرده بود اما این حمله نظامی عربستان, اردن, مصر, امارات متحده را در برابر جمهوری اسلامی قرار داد.
هفتم: موج انتقادات و اعتراضات به دولت نتانیاهو که اخیرا گسترش یابنده بود در حاشیه قرار گرفته و بنوعی همبستگی ملی هر چند موقت مبدل شد.
اینکه در روزهای آینده کدام واکنش از سوی ارتش اسرائیل دیده شود در اصل ماجرا تفاوتی نخواهد داشت. گسترش دامنه جنگ در منطقه و کشورمان تنها و تنها قربانیان بیشتری خواهد گرفت و مردم را بیشتر در اعماق فقر, بیکاری و مصیبت های ناشی از جنگ فرو خواهد برد. آندسته از اپوزیسیون و بویژه سلطنت طلبان که چشم براه حملات نظامی دول خارجی به جمهوری اسلامی بودند و هستند تا از این نمد کلاهی برای خود بدوزند قطعا میدانند که دمکراسی وارداتی نیست و طرفین جنایتکار این جنگ احتمالی فجایعی بیشتر وهزینه های هنگفتی را به مردم تحمیل خواهند کرد.
بهروز سورن
14.04.2024
دیدگاهها
این جنگ نبودکاسبی درسطح…
افزودن دیدگاه جدید