رفتن به محتوای اصلی

گذار از اقتدارگرائی به دموکراسی – 2

گذار از اقتدارگرائی به دموکراسی – 2
درسهائی از رهبران سیاسی
تهیه و تنظیم:

بخش دوم*

گزیدۀ علی پورنقوی

چالش های معمول گذار

در امر گذار چهار دسته از چالشها برجسته اند: تدارک برای گذار، پایان دادن به رژیم اقتدارگرا، انتقال قدرت و مدیریت آن، و بالاخره تثبیت و نهادینه کردن دموکراسی در حال ظهور. این چالش‌ها به شکل خطی یا لزوماً به ترتیب زمانی ظاهر نمی شوند، اما در همۀ نمونه ها بروز یافته و احتمالاً در گذارهای آینده نیز بروز خواهند یافت.

تدارک برای گذار

[در نمونه های مورد بحث] نیروهای داخلی که به دنبال پایان دادن به رژیم اقتدارگرا بودند، معمولاً باید به حمایت گسترده، انسجام، مشروعیت و سایر منابع لازم دست می یافتند تا توانائی رژیم را برای حکومت کردن به چالش بکشند، و نیز به رقیبی قابل قبول برای قدرت ملی تبدیل شوند. در برخی موارد، آنها همچنین می بایست برای کسانی که در داخل رژیم اقتدارگرا بودند، به طرف گفتگوی قابل اتکائی تبدیل شوند تا متقاعد شوند که رژیم به شریکی برای تسهیل استراتژی گذار نیاز دارد. گاهی هم می بایست همچون نیروئی قابل اعتماد برای بازیگران بین‌المللی، که می خواستند حامی گذار باشند، عمل کنند. دستیابی به این اهداف غالباً مستلزم پل زدن بین اختلافات عمیق در مورد اهداف، استراتژیها، تاکتیکها و رهبری در میان مخالفان رژیم اقتدارگرا بود. متقاعد کردن گروه‌های گوناگون اپوزیسیون به حل اختلافات عمده شان در رویارویی با رژیم اقتدارگرا معمولاً آسان نبود. ایجاد یک ائتلاف گسترده که قادر به سرنگونی رژیم باشد و به ارزشهای دموکراتیک متعهد، غالباً مستلزم تلاش مجدانه برای غلبه بر شکافهای درون اپوزیسیون و در عین حال درک و بهره برداری از شکافهای آشکار و نهان درون رژیم است. هنر متحد کردن اپوزیسیون و شکاف اندازی در رژیم کنونی در کانون بسیاری از تجربیات گذار قرار داشت. کاردوسو که بر این استراتژی تأکید خاص داشت: "برکناری ارتش، نه! بلکه ترغیب آن به جستجوی راهی برای خروج از وضع موجود".

پایان دادن به رژیم اقتدارگرا

دولتهای اقتدارگرا قدرت را رها نکردند مگر زمانی که حداقل بخشهای مهمی در آنها دریافتند که انجام این کار تنها راه اجتناب از پیامدهای ناخواستۀ بس سنگین است: پیامدهائی چون از دست تام و تمام حمایت عمومی، خشونت مدنی، انشقاق در نیروهای مسلح، آسیبهای سنگین اقتصادی جدی، انزوای بین‌المللی یا تهدید یکپارچگی کشور. گاه تحقیر ناشی از شکست نظامی، فروپاشی اقتصادی یا شکست انتخاباتی وانهادن قدرت توسط رژیم را تسریع می کرد. اما پیامدهای احتمالی گفته شده معمولاً تنها در صورتی به اقدام دولت اقتدارگرا به انتقال دموکراتیک قدرت منجر می شدند که بخشهایی از آن خواسته های اپوزیسیون را برای دموکراسی تحمل یا حمایت می کردند.

نیروهای اپوزیسیون می بایست رویه هائی را پیشه می کردند که بتوانند چنین بخشهائی را در داخل دولت اقتدارگرا متقاعد کنند که گذار یک گزینه است. این مهم اغلب مستلزم جلب اطمینان آنان بود دایر بر این که از حاکمان سابق و حامیان اصلی آنها "انتقام فله ای" گرفته نخواهد شد، که منافع اقتصادی و سایر منافع [مشروع] مراکز تثبیت شده قدرت رعایت خواهند شد، و البته فساد و امتیازات فاحش پذیرفته نخواهند شد. نیز این که با انتقال قدرت، حقوق فردی حکام سابق طبق قانون رعایت خواهند شد.

همخوان کردن چنین اطمینانهایی با آرمانهای قابل درک نیروهای اپوزیسیونی، که مدتهای مدید زیر تیغ سرکوب، دردهای بزرگی را در مبارزه با رژیم اقتدارگرا متحمل شده بودند، آسان نبود. اما این مهم میسر شد، و برای رهبران گذار، خواه از دولت وقت خواه از جنبش اپوزیسیون، به کرات آشکار شد، که نیل به این همخوانی یک ضرورت است.

انتقال قدرت و مدیریت آن

انتقال موفقیت آمیز قدرت مستلزم مدیریت تنشها و معضلات متعددی است، که اغلب مرتبط با یکدیگر بروز می یابند. کسانی که قدرت را در دست داشتند، می بایست نظم مدنی را تقویت کنند، به خشونت پایان دهند و در عین حال بکوشند و تضمین کنند که اقدامات همۀ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، از جمله ارگانهائی که در سرکوب نقش کانونی داشتند، در چارچوب قانون و توسط مقامات غیرنظامی جدید تحت کنترل باشند. رهبران گذار همچنین باید اعتماد داخلی را جلب  و مشروعیت بین المللی را کسب می کردند. در برخی از نمونه ها، این امر از جمله مستلزم استقرار رویه‌های شفاف انتخاباتی برای اطمینان از ثبت عین آراء و احترام به خواست اکثریت رأی‌دهندگان بود، اما همچنین می بایست اطمینان اقلیتهای سیاسی کلیدی، که غالباً پایگاه برخی مقامات مرتبط با رژیم وقت بودند، جلب شود دایر بر این که آنها حقوق و نمایندگان خودشان را خواهند داشت و مبتنی بر حاکمیت قانون از منافع آنان محافظت خواهد شد.

سومین الزام اطمینان از شایستگی کسانی بود که قدرت به آنان انتقال می یافت. اطمینان از این که آنان، چه به لحاظ سیاسی و چه از نظر حرفه ای و فنی، واجد مشخصات لازم برای مسئولیت‌های جدید حکومتی خویش اند. همچنان که گونزالس، مازوویکی و امبکی تأکید دارند، این امر با تربیت مسئولان جدید، جذب افرادی که پیشتر در مسئولیتهای نظیر قرار داشته اند و/یا حفظ برخی از پرسنل رژیم وقت ممکن می شود. در ارتباط با مجموعۀ پرشماری از مسائل و موضوعات - از سیاستهای کلان اقتصادی گرفته تا خدمات اجتماعی و تلاش برای عدالت دوران گذار – نظام جدید به سیاستها، شایستگیها و تخصصهایی نیاز داشت که با مواضع و قابلیتهای مخالفان بسیار متفاوت بود. این واقعیت اساساً به معنای تربیت مسئولان در جریان کار و در حین مسئولیت شان بود.

دولتهای جدید می بایست بتوانند بین نیاز به تخصص بوروکراتیک، تکنوکراتیک، امنیتی و قضایی از سوئی و از سوی دیگر پیشگیری از نفوذ رژیم سابق تعادل برقرار کنند. آنها می بایست "وظیفۀ" بوروکراسی و نیروهای امنیتی و پلیس را از کنترل شهروندان به خدمت رسانی به آنان تغییر می دادند. آنها همچنین می بایست شهروندان را متقاعد کنند که دولتی را بپذیرند و به آن اعتماد کنند که بسیاری شان آن را، به دلایل قابل درکی، دولتی غیرقانونی و متخاصم می دانستند.

رهبران گذار می بایست بین الزامات متضاد پاسخگوئی به آنان که حقوق بشری شان توسط رژیم قبلی نقض شده بود، از سوئی و از سوی دیگر حساب خواستن از آنانی که مرتکب تخلفات سنگین شده بودند، تعادلی ایجاد کنند، در عین حال که وفاداری نیروهای امنیتی را نیز، که برخی از اعضای شان در این تخلفات دخیل بودند، محفوظ بدارند. همچنین آنها می بایست شهروندان را متقاعد سازند که این نیروها می توانند مؤثرانه با جنایت، خشونت و در برخی موارد با جنبشهای جدائی خواهانه و شورشی مقابله کنند. آنها می بایست راه هایی را پیدا می کردند برای این که دشمنان سرسخت سابق همدیگر را متقابلاً و با مسالمت بپذیرند. کاری، که ابداً آسان نیست.

مقامات جدید معمولاً الگوهای جان سختی از فساد و معافیت از کیفر را به ارث بردند. آنها می بایست اختیار و اقتدار یک قوۀ قضائیه مستقل و رسانه‌های مستقلی را تثبیت، و از آن محافظت می کردند، تا به این ترتیب مسئولیت خواستن از مدیران اجرایی سراسری و دیگران میسر گردد، در عین حال که از ایجاد مراکز وتویی که می توانند جلوی همه ابتکارات دولت جدید را بگیرند، اجتناب شود.

آنها همچنین به رشد اقتصادی، افزایش اشتغال و کنترل تورم نیاز داشتند و توأماً می بایست تأمین مسکن، بهداشت و آموزش و پرورش را بهبود بخشند و هزینه های عمومی برای رفع نیازهای معوقۀ تهیدستان را افزایش دهند. انجام این کارها مستلزم آن بود که رژیم جدید پای سرمایه گذاران داخلی و خارجی را به میان بکشد، بی آن که شبهۀ دادن امتیاز به "خودیها" را ایجاد کند. دولتهای جدید غالباً مجبور بودند حمایت عمومی را از سیاستهای کلان اقتصادی شان، که ناظر بر منافع بلندمدت بودند، اما در کوتاه مدت فداکاریهای دردناکی را ایجاب می کردند و حاوی بسیاری ناروشنیها بودند، کسب کنند. رهبران همۀ این نمونه های گذار رویکردی بازار محور، و سیاست های پولی و مالی محتاطانه ای را پیشه کردند. آنان - حتی آنهایی که در اصل تمایل چندانی نداشتند – پذیرفتند که در یک اقتصاد جهانی شده، چنین سیاستهائی همراه با سیاستهای اجتماعی قدرتمندی که بتوانند توسعه اقتصادی عادلانه تری را متحقق سازند، ضروری اند.

تثبیت و نهادینه کردن دموکراسی در حال ظهور

رهبران گذار غالباً پس از تحقق گذار دموکراتیک، با مسائل دشوار دیگری روبرو بودند. بسیاری از مردم، پس از چند سال، رهبران گذار دموکراتیک و گاهی خود دموکراسی را به دلیل برنیاوردن این یا آن خواست اقتصادی یا سیاسی مقصر می دانستند. جنبشهایی که در مخالفت با رژیم اقتدارگرا متحد شده بودند، اغلب تکه تکه می شدند و چالشهایی را برای دولتهای گذار ایجاد می‌کردند. البته گاه نیز، و به مرور زمان، به سازگاری و رضایت رو می آوردند.

به همین ترتیب، گاه سازمانهای جامعه مدنی - از جمله گروه‌های مدافع حقوق بشر و جنبشهای زنان - که نقش مهمی در مبارزه با رژیم اقتدارگرا داشتند، پس از ورود بسیاری از بااستعدادترین و عملگراترین رهبران خود به عرصۀ سیاست دولتی یا حزبی، به سمت مواضع افراطی و مخرب حرکت کردند. در چنین اوضاعی حفظ تشکل های غیردولتی فعال و مستقل کار آسانی نبود. ایجاد روابط سودمند متقابل بین دولت جدید و اپوزیسیون آن (که گاه شامل مقامات سابق نیز می شد) و نیز با نیروهای مستقل اجتماعی و سازمان‌های جامعه مدنی، ساده نبود. این امر مستلزم توجه دائمی و با حساسیت بسیار بود.

* بخش نخست این مطلب در لینک https://bepish.org/fa/node/9297

منبع:
From authoritarian rule toward democratic governance

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید