رفتن به محتوای اصلی

جهان سرمایه دوقطبی خواهد شد؟

جهان سرمایه دوقطبی خواهد شد؟

آندری ژدانف از اعضای برجسته حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۶ جهان را به دو اردوگاه تقسیم کرد؛ اردوگاه امپریالیسم به سرکردگی آمریکا و اردوگاه سوسیالیسم به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی. 

تئوری دو اردوگاه شرق و غرب با فروپاشی اردوگاه شرق در سال ۱۹۹۰ به عمر خود پایان داد و صفحه تازه ای در تاریخ باز شد.

جنگ جهانی دوم نتیجه رکود اقتصادی سال ۱۹۲۹ بود که در آمریکا آغاز شد و تا سال ۱۹۴۰ ادامه یافت. سرایت رکود اقتصادی به اروپا به ویژه تاثیر مخرب آن بر اقتصاد آلمان موجب گردید تا بسیاری از مردم آلمان هیتلر را ناجی خود برای خروج از این منجلاب ببیند و به وی روی آورند. شکست آلمان در جنگ جهانی اول و پرداخت غرامت سنگین به فاتحان جنگ؛ آمریکا- انگلستان-فرانسه و ایتالیا چندان خوشایند آلمان شکست خورده نبود. آلمان با امضای معاهده ورسای بخش هایی از خاک خود را نیز از دست داد. تحقیری که امپراطوری آلمان از سوی کشورهای پیروز شده بود هیچگاه از یاد آلمانی ها بیرون نرفته بود. به ویژه آدلف هیتلر.

پایان جنگ جهانی دوم سرآغاز و عامل به رسمیت یافتن جهان دوقطبی در دنیای معاصر گردید. گرچه پیش از جنگ جهانی دوم با ظهور اتحاد جماهیر شوروی؛ نطفه قطب یا اردوگاه کمونیسم در مقابل قطب سرمایه داری شکل گرفته بود ولی هنوز به مرحله صف آرایی نظامی پا نگذاشته بود تا بطور جدی تهدیدی باشد برای نظام سرمایه داری. اما پایان و حاصل جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی تمام محاسبات غلط غرب از یک سو و آلمان نازی و متحدینش از طرف دیگر (بطور کلی جهان سرمایه داری) برای نابودی اتحاد شوروی را آشکار ساخت. با این وجود این آمریکا بود که از جنگ جهانی بیشترین سود را نصیب خود کرد و رکود اقتصادی دهه ۳۰ را پشت سر گذاشت.

پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ و گرفتن قدرت توسط احزاب کمونیست در تعدادی از کشورهای شرق اروپا و تقسیم آلمان به دو کشور غرب و شرق؛ آئینه تمام نمایی بود از شکل گیری دو اردوگاه جهانی. قطب کشورهای کمونیستی و قطب کشورهای سرمایه داری. جهان دوقطبی به رسمیت یافته بود و صف آرایی دو نظام سیاسی- اقتصادی کاملا متفاوت برای جهان؛ واقعیت کتمان نشده ای بود.

جهان دوقطبی با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۲۵ دسامبر سال ۱۹۹۱ وجود عینی خود را از دست داد. با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم؛ تمام جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی منتسب به اردوگاه شرق که تنها توسط احزاب کمونیست اداره میشدند؛ جای خود را به نظام سرمایه داری دادند. بنابراین میتوان به جرات گفت که امروز تنها یک اردوگاه و آن هم فقط اردوگاه سرمایه داری است که حاکم بر جهان است و نظام اقتصادی-سیاسی دیگری در حال حاضر در جایی شکل نگرفته است و وجود ندارد که نظم سرمایه داری جهان را تهدید کند. اما تنها خطر بحران و نه فروپاشی برای نظام سرمایه داری جهان؛ تضادها و رقابت های درونی خود این نظام است. همانگونه که بحران های اقتصادی آمریکا و اروپا عاملی بود برای آغاز جنگ جهانی دوم برای خروج از آن. برای نظام سرمایه داری؛ جنگ تنها راه حل برای خروج از بحران های اقتصادی بوده و خواهد  بود.

جنگ سرد و قطب بندی نظامی ـ سیاسی در جهان بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۰ برای نظام سرمایه داری بدون دست آورد نبوده است. فروش تولیدات نظامی در این دوره از تاریخ به اوج خود رسید و سودی سرشار نصیب کمپانی های تولید سلاح کرد. پیروزی دیگر نظام سیاسی سرمایه داری بر نظام سیاسی سوسالیسم واقعاً موجود توانست به لحاظ روانی ضربه سنگینی به هواداران و حامیان سوسیالیسم در سراسر جهان بزند و آنان را دچار رخوت و خمودگی کند.

تنها کشوری که امروز خود را در ساختار سیاسی سرمایه داری تعریف نمی کند؛ کره شمالی است. کوبا که بسیار تلاش می کرد تا خود را از تاثیرات فروپاشی سوسیالیسم واقعاً موجود دور نگه دارد؛ در نهایت اجازه داده است تا سرمایه های خارجی در کوبا دست به سرمایه گذاری بزنند. سرمایه گذاری خارجی در کوبا به معنای تغییرات زیربنایی و ساختاری در این کشور خواهد بود. سرمایدار قانون خود را همیشه با خود همراه دارد تا از سرمایه اش حفاظت و گزندی به سرمایه وی نرسد.

امروز جهان چهره ای بسیار متفاوت تر از سه دهه پیش خود دارد. نظام سرمایه داری همچنان حاکم بر جهان است و کشورهای که تا دیروز خود را سوسیالیست معرفی می کردند امروز در جرگه نظام های سرمایه داری و در اشکال گوناگون ساختار اقتصادی ـ سیاسی در عرصه جهانی حضور دارند. وجه مشترک تمام این کشورها در وهله اول کسب سود است. صاحبان سرمایه در این کشورها عمدتا در قدرت سیاسی نیز شریک هستند.

شوروی دیروز و روسیه اولیگارشی ـ مافیایی امروز؛ چین کمونیست دیروز و چین با اقتصاد سرمایه داری آزاد امروز تحت رهبری حزب کمونیست و نیز آمریکای همیشه امپریالیست بعد از سه دهه از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و با پایان گرفتن جشن و سرور؛ حال در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند. همدیگر را به چالش می کشند و به یکدیگر چنگ و دندان نشان میدهند. اینبار دیگر سوسیالیسم نیست که بخواهد نظام سرمایه داری را به خطر بیندازد؛ بلکه صف آرایی درون نظام سرمایه داری است که برای سود و هژمونی بیشتر و رهبری جهان به میدان آمده اند و همدیگر را به چالش می کشند. این کشورها از ساختار سیاسی متفاوت و اقتصاد سرمایه داری آزاد و بسته می باشند. نگاه ایدئولوژیکی همانند جمهوری اسلامی یا نگاه سلطانی اردوگان در ترکیه و یا اقتدار گرایی پوتین در لباس تزار و یا ملغمه ای از سرمایه داری تحت کنترل حزب کمونیست چین و در بهترین حالت سرمایه داری غرب در لباس لیبرال ـ دمکراسی. این ها اشکال سیاسی و صف بندی های درون نظام سرمایه داری هستند و نه اردوگاه های گوناگون در نظام حاکم بر جهان.

نظام سرمایه داری برای بقای خود نیاز به بازار دارد تا تولیدات خود را به فروش برساند. مصرف گرایی یکی از ویژه گی های منحصر به فرد این ساختار اقتصادی است. بدون مصرف؛ تولیدی صورت نخواهد گرفت و بدون تولید؛ سودی نیز نصیب تولید کننده نخواهد شد. تولید می تواند از تخم مرغ تا تجهیزات نظامی را در برگیرد. برای فروش تولیدات فوق نیاز به بازار است. بدون بازار فروش؛ نه تخم مرغ ارزش دارد و نه تجهیزات نظامی. امروز کشورهای بسیاری هستند که تولید مایحتاج مردم و دولت ها را برطرف می کنند. رقابت برای بازار یکی از قوانین نظام سرمایه داری است.

اما چرا تئوری دو قطبی یا چند قطبی در حال نضج گرفتن است؟ چرا متفکرین و سیاستمداران با بوق و کرنا در هر گوشه از دنیا از دو قطبی شدن جهان خبر می دهند؟ چه نیازی به دو قطبی یا سه قطبی شدن جهان است؟

امروز که جهان تحت الاختیار جهان سرمایه داری است و قانون رقابت آزاد اصل خدشه ناپذیر این نظام اقتصادی است و بازار آزاد یا بازار آزاد با دمکراسی در تمام جهان جا باز کرده است. نگرانی از چه است؟

نگرانی از اینجا نشئت می گیرد!

در کشور آمریکا دو حزب قدرتمند؛ حزب جمهوری خواه و حزب دمکرات قدرت سیاسی را با انتخابات بین خود تقسیم می کنند. حزب جمهوری خواه نمایندگی کارتل های نفتی و نظامی را دارد و از منافع آن ها دفاع می کند. نفت و فروش اسلحه چه به دولت آمریکا و دیگر کشورهای جهان منبع درآمد این دو کارتل است. سیاست جمهوری خواهان در جهت استیلای نظامی ـ سیاسی در جهان است. دو جنگ افغانستان و عراق را جمهوریخواهان آغاز کردند. در مقابل دمکرات ها بیشتر بدنبال همکاری و اقدامات مشترک در سطح جهانی هستند. با وجود تفاوت های موجود؛ هر دو حزب خواهان از دست دادن جایگاه و رهبری جهان نیستند و تا آنجا که بتوانند مانع از آن خواهند شد. 

همانطور که گفته شد؛ تولید تخم مرغ برای مصرف روزانه مشتری خود را دارد و بسیاری تخم مرغ غذای روزانه آنها است. اما سلاح مصرف روزانه ندارد و میلیون ها و شاید میلیارد ها از مردم جهان؛ بود و نبود آن را هیچوقت حس نکنند و نیازی به آن نداشته باشند. اما تولید کنند گان سلاح در آمریکا خوب میدانند برای فروش چگونه می توانند مصرف آن را برای شهروندان و بسیاری از دولت ها توجیح کنند. تا آنان خود را به سلاح مجهز کنند. امنیت را از مردم بگیر تا آنها را آنطور که میخواهی به برده خود تبدیل کن و درآن صورت است که می توانی هر آنچه را که خواستی به آنها غالب کنی.

کارتل های نظامی هیچگاه به دنبال برقراری آرامش در جهان نبودند و نیستند. برای فروش سلاح بایستی دشمنی و قطب بندی ایجاد کنی. مهم نیست دوست و دشمن چه کسانی هستند. کافی است که احساس ناامنی کنید. همین برای تولید کننده سلاح کافی است تا تو را متقاعد سازد که برای تأمین امنیت نیاز به اسلحه داری تا از خودت و خانه ات دفاع کنی.

با در اختیار داشتن سلاح اتمی هیچ کشوری امروز این جرات را به خود نخواهد داد که جنگی با ابعاد جنگ جهانی دوم به راه بیندازد تا کارتل های نظامی بتوانند همزمان به طرفین جنگ سلاح بفروشند. در عوض جنگ های کوچک و دراز مدت راه حل جلوگیری از رکود فروش سلاح است. باید کشورها را در مناطق مختلف جهان تقسیم بندی کرد و آنها را در کات گوری های  دوست؛ دشمن؛ مخل نظم جهانی؛ حامی تروریسم و تهدیدی برای همسایگان و ... قرار داد.

خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس نمونه ای است از این نوع تقسیم بندی. بیشترین خریداران سلاح های آمریکای در خاورمیانه توسط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس صورت گرفته است. جمهوری اسلامی ایران دانسته یا ندانسته بیشتری نقش در میلیتاریزه شدن منطقه خلیج فارس داشته است. اما این دیگر کافی برای کارتل های نظامی و حتی دولت آمریکا نمی باشد. دولت آمریکا نگران از دست دادن نقش رهبری خود در جهان است و قدرت گیری اقتصادی و نظامی چین برایش تهدید بزرگی است. باید جلوی پیشرفت آن را گرفت تا دیر نشده است. اما چگونه؟

چین بزرگترین صادر کننده به آمریکا است. نزدیک به نیم میلیون دانشجوی چینی در دانشگاه های آمریکایی تحصیل می کنند. و از همه مهمتر؛ چین فقط در اسم و ظاهر؛ کمونیسم را با خود یدک می کشد ولیکن تار و پود ساختار اجتماعی چین در نظام سرمایه داری تنیده شده است و دیگر قابل بازگشت نیست. چین؛ اتحاد جماهیر شوروی نیست که آمریکا بتواند او را به دهه های ۶۰ و ۷۰ قرن گذشته و جنگ سرد ببرد تا او را از این راه به ورشکستگی بکشاند و یا او را تابع خود سازد. جنگ سردی درنخواهد  گرفت و جهان به اردوگاه های متعددی تقسیم نخواهد شد. همه این کشورها در یک کشتی نشسته اند و منافع مشترکی دارند.

پایان سخن

آمریکا به خوبی میداند که از جانب روسیه خطری آن را تهدید نمی کند. روسیه فاقد ظرفیت های لازم نظامی و اقتصادی است که بتواند به آمریکا و منافع آن در جهان صدمه وارد کند. اما آمریکا از روسیه به عنوان ابزاری برای فشار به اروپا استفاده می کند تا مانع نزدیک شدن هر چه بیشتر اروپائیان به چین شوند. جنگ اوکراین اروپا را در موقعیت دشواری قرار داده است تا جایی که آنها را مجبور ساخته است تا نگاهی متفاوت از گذشته به پیمان ها و روابط نظامی خود با ناتو و درون اتحادیه اروپا بیاندازند. چرخشی که بسیار به مذاق آمریکا و جمهوری خواهان خوش می آید. 

رقیبی که بیشتر ذهن آمریکا را به خود مشغول کرده؛ چین و هند است که تقریبا یک سوم جمعیت جهان را در خود جای داده اند. چین و هند در دو یا سه دهه آیند با نرخ رشدی که دارند تهدیدی و چالش جدی برای بزیر کشیدن جایگاه رهبری آمریکا خواهند بود. آمریکا این خطر را کاملا در رشد اقتصادی این دو کشور به خوبی می بیند و آن را انکار نیز نمی کند.

امروز حرف اول از زبان قدرت نظامی بیرون نمی آید. بلکه قدرت اقتصادی است که میتواند بر مشکلات و جنگ قدرت فائق آید. بمب اتم نبود که اتحاد جماهیر شوروی را به فروپاشی کشاند بلکه فقر اقتصادی کشور بود که شوروی را به زانو درآورد.

صف بندی های موجود در نظام اقتصاد سرمایه داری همواره وجود داشته است و پدیده ای تاز نمی باشد. جنگ های اول و دوم جهانی منتج از تضاد درونی نظام سرمایه داری در تقسیم جهان و تصاحب بازار بیشتر برای رشد سرمایه و قدرت اقتصادی ـ سیاسی کشورهای دخیل در جنگ بود. صحبت از قطب بندی در نظام اقتصاد سرمایه داری جهانی؛ ترمی است نا ملموس که تنها جهان را با جنگ های کوچک و نیابتی  به آتش می کشد.

پنج شنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱

۱ سپتامبر ۲۰۲۲

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید