رفتن به محتوای اصلی

برگی دیگر از دفترچه جنبش دانشجویی دهه ۵۰ ورق خورد!

برگی دیگر از دفترچه جنبش دانشجویی دهه ۵۰ ورق خورد!
در گرامی‌داشت زنده یاد محسن رشیدی

دوست عزیزی دیروز برایم نوشت:

"دوست عزیزمان محسن رشیدی بدلیل سرطان کولون (سرطان روده بزرگ) درگذشت. شاید بشناسی. از یاران قدیم بود. و ادامه داد: محسن حدود کمتر از یکسال پیش متوجه مریضی لاعلاج خود که سرطان کولون بود شد. متاسفانه دیر به این آگاهی رسید و در طی این مدت همه تلاش لازم انجام شد ولی درمان موثر واقع نشد.

در تمام مدت محسن با روحیه ای کم نظیر و با عشق به زندگی مبارزه کرد. در حالی که درد داشت با روحیه بالا با اطرافیان برخورد میکرد به طوری که اطرافیان که از شدت مریضی او با خبر بودند به شک می افتادند که شاید مریضی اش سخت نیست.

تا آخرین روزها در فکر خوب شدن بود و تسلیم نمی شد. پریروز به دکترش میگفت که: از کی وضع من رو بهبودی میرود؟ دکتر جوابی نداشت. نمی دانست چه بگوید."

در جوابش نوشتم؛ بله من محسن را می‌شناختم و از فقدان او متأثر و متأسف شدم و مراتب تسلیت و همدردی خود را به خانواده‌ و دوستان او ابراز نمودم. اما فکر میکنم درست این است که همراه با همدردی و بزرگداشت نام و خاطره اش، به تأثیر فعالیت های ماندگار او در جنبش دانشجویی سالهای ۵۰ که در واقع جنبشی عمیقاً سیاسی بود، اشاره شود.


محسن رشیدی نشسته در میان عکس

برای همه فعالان کوه و جنبش دانشجویی در دهه ۵۰ در تهران و به ویژه در تعاملات و همکاری‌های مشترک صنفی و سیاسی ، محسن رشیدی که خیلی از نزدیکان او با عاطفه خاصی او را "محسن پیرمرد " مینامیدند، چهره ای شناخته شده است. نه فقط بدلیل شخصیت و متانت، که محبوبیت او را به همراه داشت، بلکه به دلیل فعالیت های مؤثر سیاسی، اجتماعی و صنفی او، هم در دانشکده علم و صنعت ایران و هم در ارتباط با دانشگاه های دیگر تهران.

 محسن در تطاهرات دانشجویی سال ۴۸ برای تغییرات اساسی در هنرسرایعالی نارمک و تبدیل آن به دانشکده علم و صنعت ایران،باتفاق ۶ تن دیگر از دانشجویان، بعنوان تنبیه به سربازی اعزام شدند. سربازی آنها. در پادگان ژاندارمری سنندج بود.


نفر سوم از سمت راست: محسن رشیدی

از میان گفتنی های گوناگون از دوران زندان، فعالیت های سیاسی، کوهنوردی و دانشجویی، بر یک فراز از فعالیت های محسن مکث میکنم.

 


تصویری از طبس پس از زلزله یکسان شده با خاک

زلزله طبس ۱۳۵۷ -

زمین لرزه طبس، که در ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ رخ داد، قدرتمندترین زلزله ای است که تابحال در تاریخ ایران ثبت گردیده. کشته‌های این زلزله را بین ۱۵۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰نفر اعلام کرده‌اند. و این در حالی است که به علت شدت تخریب ساختمانها و شدت بالای زلزله بسیاری از اجساد هرگز پیدا نگشتند.

واکنش در قالب همدردی، همیاری و کمک رسانی به مردم آسیب دیده طبس، مطابق معمول از سوی همه اقشار و گروه های اجتماعی و به اشکال مختلف صورت گرفت. اما امداد رسانی ۳ گروه کاملا برجسته و شاخص بود:

۱- ستاد دولت در فرودگاه طبس - که در قالب نیروهای ارتش‌، به زدن چادر های امداد شیروخورشید و امر لجستیک، حمل ونقل مجروحان و مردم و محمولات، با هواپیماهای باربری نظامی موسوم به هرکولس می پرداخت.

  ۲ - ستاد مستقر در باغ گلشن، یا امداد گران طرفدار خمینی (امام) . آنها مجموعه کمک های جمع آوری شده، از قبیل مواد عذایی، پوشاک، لوازم خانه و سایر مایحتاج را بین مردم‌ تقسیم میکردند. هر روز مردم جلوی باغ گلشن صف میکشیدند تا از دست طلبه ای که در قسمت بار کامیون ایستاده بود، کمکی دریافت کنند.

۳ - کمپ دانشجویان- که در حیاط مدرسه مخروبه ای قرار داشت. این کمپ دیر تر از دو ستاد دیگر کار خود را آغاز کرد. پیش از برپائی این کمپ و بلافاصله پس از وقوع زلزله در دانشگاه‌های مختلف ایران، بویژه در تهران، ستاد های جمع آوری کمک به زلزله زدگان طبس توسط فعالین دانشجویی در تعامل با استادان دانشگاه تشکیل شد. افراد این ستاد ها، عمدتاً از فعالان شناخته شده دانشجویی، کوه و برخی از بچه هایی که تازه از زندان آزاد شده بودند، تشکیل می شد. این ستاد ها، با تشکیل یک ستاد مرکزی از میان خود، به جمع آوری و تهیه لوازمی همچون: پمپ، الکترو موتور، لوازم و ابزار فنی، مکانیکی و پزشگی پرداختند. این وسائل همراه با داوطلبان دانشجو به منطقه اعزام شدند.

 


باغ گلشن طبس-امروز

کمپ دانشجویان یا کمپ مرکزی، با سرکشی به مناطق اطراف طبس، در ۵ محل کمپ های منطقه ای بر قرار کردند. افراد این کمپ ها با کمک مردم جان بدر برده از زلزله، به فراهم آوردن امکان دسترسی به آب، برق و حمام و سایر کمک‌های لازم می پرداختند. هدف، دوباره به جریان انداختن زندگی بود!

محسن رشیدی از جمله فعالان اصلی این کمپ و پروژه دانشجویی بود. او به همراه سایر افراد کمپ دانشجویان مجموعه دانش و تجارب کوهنوردی، صنفی، سیاسی اجتماعی خود را در قالب یک حرکت انسان دوستانه به موازات رقیب در باغ گلشن و بعضا بهره وری از امکانات ارتش برای پرواز به منطقه و حمل وسایل، با هشیاری و درایت کامل انجام دادند. چند ماه بعد بخشی از همین "کمپ دانشجویان" در قالب گروه های هوادار سازمان چریک های فدائی خلق ایران، از جمله تدارک کنندگان مراسم ۱۹ بهمن ۵۷ و راهپیمایی ۲۱ بهمن بودند.


-------------------

با سپاس از کاظم عزیز.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید