رفتن به محتوای اصلی

خاورمیانه ای جدید؟ آری و نه!

خاورمیانه ای جدید؟ آری و نه!

در مجموعۀ متنوعی از رویدادها در دوماهۀ اخیر، ابتدا توافق ایران و عربستان برای از سر گرفتن مناسبات دو کشور، که از سال 2016 قطع شده بود، و سپس تصمیم اتحادیۀ عرب دایر بر خاتمۀ تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه، مهمترین دو رویدادی بوده اند که پرسش "آیا یک خاورمیانۀ جدید در حال شکل گیری است؟" را به میان کشیده اند. اطلاق صفت "مهمترین" به دو رویداد گفته شده نباید موجب نادیده گرفتن اعتراضات و اعتصابات بی سابقه در اسرائیل علیه "اصلاحات قضائی" مورد نظر دولت نتانیاهو از سوئی و از سوی دیگر مبارزۀ انتخاباتی ترکیه، و پتانسیل موجود در این دو دیگر رویداد برای ایجاد تغییر در سیمای خاورمیانه گردد.

برای پاسخ به سؤال "آیا یک خاورمیانۀ جدید در حال شکل گیری است؟" قطعاً باید روشن کنیم از "جدید" چه می فهمیم! جدید نسبت به کِی؟ آیا منظور یک خاورمیانۀ جدید نسبت به چند سال گذشته است؟ در این صورت می توان با احتیاط گفت که "آری، یک خاورمیانه جدید در حال شکل گیری است"، و خطوط اصلی سیمای این خاورمیانۀ جدید را چنین برشمرد: 1 - تخفیف تنش بین ایران و عربستان که می تواند به مناسبات بین این دو محدود نشود، 2- و به تبع آن ممکن شدن خاتمۀ جنگ در یمن، که به نظر می رسد هم اکنون نیز حاصل شده است، و 3- بازگشت سوریه به دوران بازسازی خرابیهای انبوه یک جنگ داخلی دوازده ساله و اسکان و تأمین مجدد میلیونها تن از مردم سوریه، که باز به نوبۀ خود نمی تواند تبعاتی برای تک تک کشورهای حاضر و دخیل در سوریه، از جمله و مشخصاً برای جمهوری اسلامی، عربستان و ترکیه نداشته باشد.

قطعاً پایان نسبی مرارتهای مردم سوریه و یمن چندان اهمیت دارد که اگر همین خطوط اصلی برشمرده هم تحقق یابند، مجاز باشیم از یک خاورمیانۀ جدید بگوئیم. اما آیا این خاورمیانۀ جدید نسبت به خاورمیانۀ، مثلاً، دهۀ نخست قرن حاضر هم جدید است؛ زمانی که نه در سوریه از جنگ داخلی و آوارگی و ویرانی انبوه خبری بود و نه در یمن؟

هرگاه به سطح بیرونی تغییراتی که در خاورمیانه در جریان اند، نظر کنیم و عراق را تا حدودی استثنا، شاید در اوضاع کنونی تفاوت چندانی با خاورمیانۀ آن سالها نبینیم. در آن سالها نیز در سوریه و یمن "خبری نبود". مناسبات ایران و عربستان چندان دوستانه نبود، اما آتش زیر خاکستری برای ماجراجوئیهای خانمانسوز هم نبود. اسرائیل روزهای آرامی نداشت، اگرچه نه در اثر تعرض دولت اش به هنجارهای دموکراتیک درونی چون امروز، بلکه به علت تعرض به حقوق مردم فلسطین و همچنین لبنان. مناسبات رژیم حاکم بر این کشور با جمهوری اسلامی، به بدآئینی هر دو رژیم، همان زمان هم خصمانه بود و هنوز نیز است.

در نگاهی به سطح بیرونی وضع، خاورمیانۀ امروز کمابیش همان خاورمیانۀ سالهای نخست قرن جاری می نماید. اما با نگاهی به یک لایۀ عمیقتر، باز نشانه های خاورمیانۀ جدیدی را می بینیم. خاورمیانۀ جدیدی که جدیدش بودنش به مراتب بیشتر از آن که منبعث از دینامیسم درونی جوامع "عضو" آن باشد، زیر تأثیر دینامیسم عمومی در سطح جهانی و بنابراین بیرونی نسبت به آن جوامع است. هم از این روست که خاورمیانه "راکد می نماید".

نخستین تفاوت خاورمیانۀ امروز با خاورمیانۀ دو دهه پیش افول محسوس حضور و نفوذ امریکا در آن است؛ تفاوتی که با دو رویداد، بیانی سمبلیک و به اعتباری تراژیک یافته است: حملۀ امریکا به افغانستان و بیست سال بعد از حمله، ترک سراسیمۀ آن. گفته شد که خاورمیانۀ امروزی، جدید بودنش بیشتر منبعث از دینامیسم عمومی در سطح جهانی است. به همین دلیل، و دومین تفاوت خاورمیانۀ امروز با خاورمیانۀ دو دهه پیش این است که افول حضور و نفوذ امریکا در منطقه را تقویت حضور و نفوذ چین جبران کرده است، و نه ارتقاء اساسی نقش و تأثیر خود کشورهای خاورمیانه در حیات منطقه و از این طریق پر کردن خلاء ناشی از غیبت امریکا. البته شاهد بوده ایم که مثلاً عربستان با اجتناب از خواست امریکا برای افزایش صادرات نفت، در راستای سیاست امریکا در مقابله با روسیه عمل نکرده است. همچنین، بهبود مناسبات این کشور با ایران موجب ناخشنودی آشکار اسرائیل شد و سمتگیری پیمان صلح ابراهیمی علیه جمهوری اسلامی را محسوساً تحت الشعاع قرار داد؛ نوعی "مخالفت خوانی". با این حال چنین کیفیتی، یعنی گزینشی تر شدن سیاست کشورها و عدم تبعیت آنها از دیکتۀ قدرتهای بزرگ، یک مشخصۀ عمومی سیاست امروزی است و به عربستان محدود نیست.

این دو تفاوت بزرگ، الزاماً حاوی سناریوی مثبتی برای آیندۀ میان مدت خاورمیانه نیستند. افول حضور و نفوذ امریکا در خاورمیانه با کاهش نیاز این کشور به نفت خاورمیانه آغاز شد. این متغیر و تابع حداقل از زمان بوش (پسر) به این سو، مدام عمل کرده اند، به این معنا که کاهش نیاز امریکا به نفت اساساً، اگرچه نه همواره در سیری خطی و یکنواخت، با افول حضور و نفوذ آن در خاورمیانه همراه بوده است. نشستن چین - کشوری که تداوم پیشرفت اقتصادی اش هنوز به نفت وابسته است - به جای امریکا در خاورمیانه، تقویت کنندۀ این سناریوی منفی است که آیندۀ میان مدت خاورمیانه همچنان بر نفت استوار خواهد بود و بنابراین هنوز با خاورمیانۀ جدیدی روبرو نیستیم. 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید