رفتن به محتوای اصلی

انتخابات، مستقل از برجام و مذاکرات با آمریکا

انتخابات، مستقل از برجام و مذاکرات با آمریکا

چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی ایران می گذرد وتاکنون هیچ یک از انتخابات صورت گرفته تعیین کننده یا تاثیرگذار چه مستقیم یا غیر مستقیم در تعیین یا شکل دادن به سیاست خارجی حکومت نداشته است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تاکنون مستقل از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس عمل کرده است و بعد از آن هم خواهد کرد.سیاست خارجی در بیت رهبری و توسط مشاوران آقایان ولایتی و خرازی شکل می گیرد. در عرصه سیاست بین الملل می توان از سیاست متغییر بنا بر منافع ملی بهر جست ولیکن نگاه به معادلات جهانی و چگونگی تنظیم مواضع با آن در تعیین جایگاه کشور برای تامین منافع ملی نقش تعیین کننده دارد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه هیچگاه تابع قوانین و عرف بین الملل عمل نکرده است و بیشتر مروج و توسعه دیدگاه شیعه گری در منطقه بوده است.

شورای مرکزی حزب چپ ایران (فدائیانت خلق) با صدور بیانیه از تحریم انتخابات ۱۴۰۰ خبر می دهد. تسریع بیانیه از خیز هسته قدرت برای پاکسازی تتمه هر عنصر اصلاح طلب و یا میانه رو در برنامه انتخاباتی پیش رو است. هدف انتخابات یکدست کردن حاکمیت است. کسانی باید در حاکمیت قرار گیرند که با راس قدرت یعنی ولایت فقیه هیچ زاویه ای نداشته باشند. چه اصلاح طلبان و چه عنصر میانه رو مثل آقای روحانی در دوران تصدی خود نتوانستند تغییر بنیادی در سیاست خارجی یا داخلی صورت بدهند و در پایان کار به مجریان سیاست ولایت فقیه تن دادند. بنابراین حذف نیروهای اصلاح طلب در قبل و میانه رو در این انتخابات از حاکمیت تنها از سیاست تمامیت خواهی حکومت ریشه می گیرد و از تغییر چیدمان دیگر در چشم انداز سیاست آینده.

جمهوری اسلامی ایران در این چهار دهه بخوبی نشان داده است که هر گاه در موقعیت ضعف بوده و نیاز به مذاکره داشته از آن تخطی نکرده و در پای میز مذاکره نشسته است تا فضای تنفس برای خود بوجود بیاورد. در پایان دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بعد از "ورق پاره" خواندن قطعنامه های متعدد شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران، حکومت به ناچار مذاکرات با آمریکا واروپا را آغاز کرد و در دوران ریاست جمهوری آقای روحانی ادامه پیدا کرد تا به توافق نامه برجام خاتمه یافت. جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه حیات خود همواره در حال مذاکره با اروپا و بلاخص با آمریکا بوده است. مذاکرات ایران با امریکا در مورد عراق و افغانستان و قضیه واترگیت در خرید اسلحه طی دوران جنگ ایران و عراق ازعمده حوادثی است که طی این چهار دهه رخ داده است.

حزب چپ ایران (فدائین خلق) همواره خواهان مذاکره و حل اختلافات بین ایران آمریکا بوده و هنوز هم هست و هیچگاه آن را مربوط به انتخابات و یا به موضوع دیگری نکرده است.

در این خصوص رفیق فرخ نگهدار عضو سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بیانیه حزب چپ ایران ( فدائیان خلق) پیرامون انتخابات را نقد کرده است که به زعم من نکاتی در آن نهفته است که باید روی آن مکث نمود.

فشرده نقد فرخ به بیانیه چنین است:

نادیده گرفتن بیانیه از ادامه تحریم ها که کشور را در مقابل رقبای منطقه ای خود تضعیف می کند.

وجود تفکری در حزب که استبداد حاکم را مهم ترین مسئله حاد کشور میداند و نه تحریم ها را.

عدم توجه بیانیه به فشاری که تحریم ها به طبقه زحمت کش وارد می سازد.

بی توجه ای بیانیه از ادامه اعتراضاتی همچون سالهای ۹۶و ۹۸ که موجب مسدود شدن مسیر بازگشت به برجام و ادامه تحریم ها و فلاکت اقتصادی و سرکوب بیشتر و خشونت بیشتر است.

عدم گرایش بیانیه به حضور در انتخابات با معرفی فردی که انتخابی بودن حکومت را معرفی می کند.

بی معنا بودن درخواست برگذاری انتخابات آزاد و تشکیل مجلس موئسسان و تدوین قانون اساسی در بیانیه.

دو هدف عمده بیانیه از نظر من:

یک: تحریم انتخابات فرمایشی و دوم: بردن سیاست راهبردی حزب به میان مرد.

بیانیه به درستی روی هدف و انگیزه جمهوری اسلامی بر روی یک دست کردن حکومت از انتخابات دست گذاشته است و از پرداختن به جوانب آن که هیچ ارتباطی به انتخابات ندارد پرهیز کرده و از دادن آدرس غلط به مردم خوداری نموده . انتخابات در جمهوری اسلامی همانگونه که در بالا توضیح داده شد نقشی در سیاست کلان حکومت بازی نکرده و نمی کند. بنابراین برجسته کردن انتخابات مهندسی شده و نتیجه دلخواه را از آن گرفتن بی معناست. ساختار استبدادی و فاسد حکومت خود علت اصلی تمامی نابسامانی در کشور است و نه تحریم ها. مگر اینکه فرخ نگهدار غیر از این بداند که می داند؟! برجسته کردن تحریم ها، پیام غلط دادن و جای علت و معلول را تعویض کردن است. تحریم های اقتصادی حتی لایه های میانی جامعه را نیز به فقر کشانده است و موجب مهاجرت رو به افزون این قشر اچتماعی از ایران گردیده. جمهوری اسلامی برای جلوگیری از فرار سرمایه های اچتماعی کشور تاکنون اقدام مثبتی صورت نداده است و روندی که اثار منفی ان دیر یا زود خود را در ساختار اچتماعی نشان خواهد داد.

جمهوری اسلامی این امکان را داشت که با رونالد ترامپ مذاکره کند ولی از آن سر باز می زد. دولت جدید آمریکا و نیز کشورهای اروپایی خواستار مذاکرات و توافق تازه با ایران هستند و توافق پنج سال پیش را کافی نمی دانند. تصویر غلطی که متاسفانه طی این چند دوره ازانتخابات شکل گرفته شده بود و اینگونه برای اکثر مردم تداعی شده بود که با آمدن فردی مثل روحانی و یا خاتمی پروسه همگرائی در جامعه شکل خواهد گرفت و بسیاری از مشکلات برچیده خواهد شد. از جمله تحریم ها. اما تحریم های صورت گرفته در دوره آقای روحانی با آمدن ترامپ به مراتب بیشتر از دوره آقای احمدی نژاد شد. بنابراین باید از فرخ نگهدار پرسید که تحریم ها چه ارتباطی با انتخابات دارد؟ آیا انتخابات توانسته تاکنون موانع برسر راه توسعه و رشد در کشور را بردارد؟ دولت آقای روحانی در مذاکره با دولت اوباما موفق شد بسیاری از تحریم ها برداشته شود ولی باز در همین دولت آقای روحانی تحریم ها توسط ترامپ برگردانده شد و حتی شدیدتر. مشکل کجاست؟ در آمریکا یا در ایران؟ چرا دولت آقای روحانی توانست با دولت اوبانا مذاکره کند اما نه با دولت ترامپ؟

دولت باید بسیاری از مواردی کلیدی را که دولت ترامپ خواهان مذاکره بر سر آن با دولت ایران بود را در دستور کار خود دارد. نقش کلیدی انتخابات پیش رو در مذاکره با آمریکا در کجا نهفته است؟

فرخ نگهدار فراموش می کند که پیش از این در برنامه صفحه دو بی بی سی که چندی پیش پخش شد، همراه با آقای حمید آصفی اذعان نمود که "ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران حتی آقای خاتمی را نیزفاسد می کند" .

فرخ نگهدار با بیش از نیم قرن تجربه سیاسی خوب می داند که محاسبه نادرست لحظه در امر سیاست ورزی هم می تواند موجب مرگ شود و هم می تواند موجب ارتقای سیاست ورزی.

فرخ می گوید: " هرگاه تدوین کنندگان بیانیه آگاهانه قصد داشتند که در طیف اول امید و در طیف دوم یاس ایجاد کنند می توانستند امروز با صدور یک بیانیه از چهره هایی که خواست ها و مطالبات بنیادین مردم، از جمله انتخابی بودن حکومت، را نمایندگی می کنند، دعوت کنند که خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ نامزد کنند. فدائیان خلق می توانستند از در لحظه حاضر از تلاش ها برای معرفی یک نامزد مورد اعتماد ناراضیان ومخالفان، وتلاش برای تولید اجماع حول او و استقبال و آمادگی خود را برای مشارکت در چنین روندی اعلام کنند".

من خود نافی این تفکر نیستم که حتی در سخت ترین شرایط بایستی دست از سیاست ورزی و ابتکار برنداشت و باید با کارت خود بازی کرد و شاید این گذاره فرخ در بالا را بتوان در این چهارجوب گنجاند. اما اگر در هشت سال پیش ودور اول آقای روحانی می بود، شاید چنین رهنمودی جایی برای ابراز نمایش داشت ولی امروز آرزویی بیش نیست.

باز باید پرسید ایا محاسبه فرخ نگهدار از شرایط سیاسی ایران در رهنمود وی برجسته است؟ از نظر من فرسنگ ها فاصله دارد. اجرای چنین رهنمودی از سوی حزب چپ ایران چیزی نخواهد بود جز مرگ زودرس برای حزب.

بی معنا بودن ترویج سیاست راهبردی حزب در بیانیه، از نظر فرخ، جای علامت سئوال است؟ باید از او پرسید: اگر یک حزب سیاسی در مقابل انتخابات فرمایشی و مهندسی شده نتواند از انتخابات آزاد سخن بگوید، در کجا باید خواست راهبردی خود تبلیغ کند؟ ایا باید شرایط و توازن نیرو مهیا گردد تا بتوان از انتخابات آزاد سخن گفت؟ شرایط را چه کسانی فراهم می سازند؟ نقش حزب در فراهم کردن این شرایط چیست؟ فرخ نگهدار خوب می داند که ساز و کار حضور ذهنی در میان مردم تدوین خواست ها و مطالبات مردم به صورت شعار و برگرداندن آن به خودشان است تا جایی که به عنوان یک خواست عمومی درآید و چه موقعیتی بهتر از همین انتخابات برای طرح مطالبات دمکراتیک.

جامعه امروز ایران را نمی توان گفت که آبستن تحولات بنیادی است اما آتشی است زیر خاکستر. حوادث سال ۹۶ و ۹۸ نشان از بمبی است که هر لحظه می تواند مجددا منفجر شود. متاسفانه باید اعتراف کرد که کنترول این بمب در دست هیچ کس نیست و اگر منفجر شود تر و خشک را با هم خواهد سوزاند. اما چگونه می توان از شدت خسارت آن جلوگیری کرد؟

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید