رفتن به محتوای اصلی

ناسازۀ نیروهای کرد

ناسازۀ نیروهای کرد

این پرسش که آیا یکی از طرفین مناقشۀ جمهوری اسلامی و امریکا، یا هر دو طرف، برنامه ای برای جنگ دارد، به وسعت مورد تحلیل قرار گرفته و پاسخهای متفاوتی نیز، گرچه غالباً منفی، به آن داده شده است. تقریبا در این باره اتفاق نظر وجود دارد که حلقه های اصلی قدرت در هیچ یک از دو طرف برنامه ای برای جنگ ندارد. اما در این باره که 1- وضعیت کنونی نمی تواند تا ابد دوام آورد و در صورت فزونی تنشها راه دیگری جز توسل به ابزار نظامی غیرممکن به نظر می رسد، و 2- حتی در صورت "انجماد" در فضای ملتهب کنونی نیز کار در هر لحظه می تواند به رودرروئی نظامی بیانجامد، اتفاق نظر کاملی وجود دارد.

به احتمال قریب به یقین، طرفین مناقشه نیز در این اتفاق نظر سهیم اند و هم از این روست که، برای مواجهه با وضعی که مبهم می نماید، به جای تلاش و اقدام عملی برای کاستن از تنشها، دست اندرکار افزایش مدام تدارکات و آمادگیهای جنگی اند. نیازی به ارائۀ لیست بالابلند تدارکات و آمادگیهای جنگی امریکا در منطقه و مشخصاً در حوزۀ خلیج فارس نیست. ساقط کردن پهپاد امریکا در آسمان خلیج فارس توسط جمهوری اسلامی هم شاهدی "سخت افزاری" از آمادگی جنگی در سوی جمهوری اسلامی است. با این حال شاید بدیع ترین و پرمعناترین نشانه از آمادگی جنگی جمهوری اسلامی را نه در ساقط کردن پهپاد امریکا یا ورود به مرحلۀ دوم کاستن از تعهدات برجامی و تهدید به ورود به مرحلۀ سوم آن، بلکه باید در خبری یافت که در روزهای اخیر دایر بر تدارکات مذاکره بین جمهوری اسلامی و رهبران احزاب کردی کردستان ایران انتشار یافته است.

این خبر در روزهای مصادف با سی امین سالگرد قتل دکتر عبدالرحمان قاسملو، یکی از رهبران جبران ناپذیر جنبش حقوق ملی مردم کردستان ایران، انتشار یافته است. سی سال پیش دکتر قاسملو در راستای تحقق این حقوق به استقبال مذاکره با جمهوری اسلامی شتافت و به دست مأموران اعزامی آن ترور شد. این همزمانی و مشابهت موضوعی، اینجا و آنجا موجب مشددی برای تردید در ایمنی اقدام رهبران احزاب کردی برای پذیرش مذاکره با جمهوری اسلامی شده است. اما واقعیت ترور قاسملو الزاماً نباید موجبی برای پرهیز از مذاکره باشد. اگرچه هنوز مذاکره ای در کار نیست و وقوع آن نیز قطعی نشده است، اما قطعاً می توان گفت که سرنوشتی مشابه سرنوشت دکتر قاسملو نصیب مذاکره کنندگان در این نوبت نخواهد شد. موقعیت کنونی جمهوری اسلامی، چشمهای گشوده بر نیرنگهای آن، میانجیگری یک سازمان ثالث برای میسر کردن مذاکره، علنیت مذاکره – به معنای اطلاع عمومی از وقوع آن و نه الزاماً از مضامین و مواضع طرفهای مذاکره – همه و همه تکرار تجربۀ تلخ سی سال پیش را غیرممکن خواهند کرد.

اما آنچه این مذاکرۀ احتمالی را به نشانه ای بدیع و پرمعنا از تدارک جمهوری اسلامی برای یک رودرروئی نظامی احتمالی با امریکا تبدیل می کند، مشابهت های نسبی وضع جمهوری اسلامی و جامعۀ ایران با رژیم بشار اسد و جامعۀ سوریه در مراحل نخستین فاجعۀ جاری در سوریه است. بشار اسد، در چنبرۀ تهاجم بسیاری از نیروهای داخلی و خارجی معارض او، موفق شد به توافقی با رهبران کرد سوریه برسد و خود را از رویاروئی با آنان در جبهه ای مضاف بر دیگر جبهه ها معاف دارد.

توافق اسد و نیروهای کرد سوریه و دستاوردهای نیروهای اخیر نه ناشی از تمایل و باور اسد به تأمین حقوق مردم کردستان سوریه، بلکه ماحصل وضع لحظۀ معینی در تعادل نیروها در سوریه بود که اسد را به فراغت از تعرض احتمالی نیروهای کرد سوریه تشویق می کرد. وضع دشوار و شکننده ای که نیروهای سیاسی کردستان سوریه و مشخصاً "خودمدیریتی دموکراتیک غرب کردستان" (روژاوا) در مقطع کنونی از تحولات سوریه در آن قرار گرفته اند، گویای این واقعیت است. سوای نقش و مداخلۀ تمامی دیگر آکتورهای فعال در صحنۀ بی دروپیکر سوریه - مشخصاً سوای نقش ترکیه در سوریه که به تغییر اکید توازن قوا به زیان نیروهای کرد انجامید – بلکه تا آنجا که موضوع مناسبات نیروهای کرد سوریه و رژیم اسد در میان است، اکنون محرز است که امتیازات دریافتی این نیروها از بشار اسد در راستای تأمین حقوق و مطالبات مردم کردستان سوریه، امتیازات بی تضمینی بوده اند؛ تا آنجا که نه فقط در زمانی که ترکیه به لشکرکشی به کردستان سوریه و روژاوا کرد، بلکه پیشتر از آن نیز – یعنی در زمانی که داعش داشت به پشت صحنۀ نخست رویدادهای سوریه تبدیل میشد و بشار اسد تسلط نسبی خود بر اوضاع سوریه را تجدید می کرد – این پرسش به میان آمده بود که "آیندۀ روژاوا چه خواهد شد؟"

امروزه دیگر این یک نکتۀ کهنۀ سیاسی است که مذاکره، ولو با "شیطان"، فی النفسه منفی یا غیرمجاز نیست و در هنگامه ای که تنش غوغا می کند، می توان از مذاکرۀ احتمالی نیروهای کرد کردستان ایران با جمهوری اسلامی استقبال کرد. قضاوت نهائی در مورد این مذاکرات نه مبتنی بر نفس پذیرش آن، نه بر پایۀ سرنوشت تلخ مذاکرۀ دکتر قاسملو با جمهوری اسلامی، بلکه بر پایۀ تجربۀ زندۀ نیروهای سوریه استوار خواهد شد. قطعاً در این مذاکرات حقوق مردم کردستان نیز بر سر میز خواهد آمد، و ناسازه (پارادوکس) ای که نیروهای کرد کردستان ایران با آن مواجه خواهند شد، استحکام تضمین این حقوق در شرایط گذر احتمالی از تنشهای کنونی بین جمهوری اسلامی و امریکاست.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید