خامنهای در سخنان اخیرش ضمن رد سیاست مذاکره گفت که مشکلات داخلی هستند و به دولت بسیار امیدوارم که بتواند مشکلات معیشتی مردم را کم کند. این عبارت فشرده از بیانات او در آستانه چهل و ششمین سالگرد نظام، بهصراحت چند نکته را عیان می کند:
۱- خامنهای مجدا آدرس «بن بست» بارها آزموده شده را میدهد. یک بار دیگر ثابت می شود که حکومت اسلامی هیچ گاه قرار نیست به وضعیت عادی و به اصطلاح نرمالیزه شدن برگردد. چرا که تحقق پارادایم اسلام سیاسی و راهبرد سه گانه جامعه اسلامی، دولت اسلامی و تمدن اسلامی، اساسا وجود و بقاء و بسیج توان خویش را در گرو تداوم وضعیت اضطراری نه جنگ نه صلح با جهان جستجو می کند و بههمین دلیل سیاست دوقطبی سازی مداوم بین خود را راز بقاء ولو زوال یابنده خود می داند. حتی تغییر وضعیت به حال نرمالی چون دیگر حکومتهای منطقه برای او در حکم مرگ و رو به قبله خوابیدن است، حتی زمانی که حکومت در ضعف ترین نقطه خود کل حیات خود قرار گرفته باشد و در حال دسته و پنجه نرم کردن با با انباشت بحرانهای داخلی و خارجی اساسا خود ساخته قرار داشته باشد. علاوه بر غارت ثروت ها و منابع کشور، آن چه که حتی در میان صفوف خودشان به عنوان کاسبان تحریم و بحران نامیده می شود، بسیج خود و حفظ و تداوم ماشین اعدام و ترور و ارعاب و زندان و فشار و سرکوب گسترده زندگی اقتصادی و عرفی مردم بدون توسل به چنین اهرمی ممکن نبود. در واقع بجز برخی وقفه های کوتاه مدت، از بدو تولد این خصلت بحران زی و بحران آفرینی نظام به عنوان یک خصلت درونماندگار از بارزترین ویژگیهای آن بوده است. چنان که چند سال است که شخص ولیفقیه در مقام سخن از اولویت حل معضلات عظیم اقتصادی کشور و فقر و معیشت مردم دم می زند، اما در واقعیت اولویت واقعی اش جز تشدید تخاصمات و تنشها با دولتهای غربی و متحد منطقه ای آن هم حول جاهطلبی های خود نیست. بنابراین تصادفی نیست که در آستانه بزرگداشت چهل و ششمین سالگرد قدرت گرفتنش، آنهم پس از شکست استراتژیک مهم در منطقه و نمایان شدن بحران بازدارندگیاش همچنان شاهد اوج گیری این کشاکش ها حتی در سطحی شدیدتر از گذشته باشیم. چنان که حالا ترامپ از دو گزینه بمباران و تجهیز و کیش دادن حمله اسرائیل به تاسیسات نظامی سخن می گوید و یا از تن دادن به مذاکره ای فراگیر از جمله برای خلع سلاح کامل.
۲- تاکید مجدد خامنهای به این که مشکلات راه حل داخلی دارند، به معنی بازگشت صریحش به همان سیاستی است که رئیسی مامور بهپیشبردآن بود و برای مدتی کوتاه برای جماعتی برکشیدن پزشکیان راه حلی برای عبور از بن بستی تصور می شد که با مرگ رئیسی بیش از پیش نمایان نمایان شده بود. و برهمین پایه او نیز مدام می گفت که مشکلات داخلی را نباید مشروط به مذاکره با خارج کرد. و این البته چیزی حز اتلاف زمان و مذاکره برای مذاکره و فرستادن مذاکره کننده اروپائی دنبال نخود سیاه نبود. کلا بن بست در وضعیت چه با مذاکره فاقد چشم انداز و چه بدون مذاکره و تداوم وضعیت نه جنگ جنگ و نه صلح و البته فراتر از آن بیان فشرده بیلان خروجی حاکمیت است:
۳- با این همه دوران وضعیت نه صلح و نه جنگ نیز اکنون متعلق به گذشته است. چرا که تشدید بحران در داخل بخصوص نمایان شدن بیش از پیش و ضعیف ضعف و بازدارندگی حکومت اسلامی و شکست در منطقه و عروج ترامپیسم در آمریکا و پیآمدهای جهانی آن، و بالاخره چرخش اروپا از مذاکره به تشدید فشار و از جمله تهدید بکارگیری ماشه هسته ای با هدف بازگشت تحریمهای بین المللی جملگی بیانگر آن عبور به وضعیت تا تسلیم کامل و یا تشدید فشارهای حداکثری و تهدیدات نظامی است. در این عرصه شاید آخرین تیر ترکش و حلقه ماجراجوئی و بحران آفرین پرریسک رژیم توهم نجات بخش یعنی وسوسه و هوس چیدن میوه ممنوعه و گریز به هسته ای باشد که چه بسا خطرات مترتب بر داشتن آن به مراتب بیش از نداشتن آن باشد.
۴- خامنه ای با تکرار توهم گذشته مجددا راه حل را در داخل و در ناکجاآباد معجزه مسئولین اجرائی در داخل عنوان میکند!. البته برای جامعه و مردم و بسیاری این واژه «داخل» واژه ای کاملا تهی از معنا بوده و چیزی جز تشدید بیش از پیش فقر و فلاکت و سرشکن کردن هزینههای بحرانآفرینی خود بر گرده مردمی که هم اکنون هم اکثریت بزرگی را به زیر خط فقر برده است معنائی ندارد. به این ترتیب ورود مجددی به همان وادی کوچه بن بستی که کوشیده بود با آوردن پزشکیان و تزریق امید کاذب به بخشی از جامعه ظاهرا از آن فاصله بگیرد، بیانگر آن است که در نظام موجود همه راهها به رم و به کوچه بن بست مجدد حاکمیت به بن بست ختم می شود. در حقیقت انتقال مشکل از خارج به داخل و جستجوی راه نجات در داخل بیانگر استیصال کامل حاکمیت و سرگردانیاش در وادی کوچههای بن بست نیست. و حتی باید اضافه کرد که ایراد چنین سخنی توسط رهبر نظام، اعترافی است ناخواسته به این که مشکل اصلی در داخل و در خود سیستم است و بقول معروف کرم از خود درخت است و اگر قرار باشد علاجی در میان باشد باید درخت سراپا گندیده و کرم زده و پوسیده را ریشه کن کرد. شیفت خارج به داخل البته چیزی صحه گذاشتن ناخواسته رهبر نظام سراپا گندیده به شعار مبارزاتی مردم در خیابانها نیست که فریاد می زدند، د شمنشان در همین جاست و همینجا باید با او جنگید!. در حقیقت باید گفت که مقابله اصولی و سازنده و کارساز با ناعدالتیها و پلشتیهای جهان و یا امیال و فرامین قدرتهای نئوفاشیستی نیز اساسا از کانال مبارزه با حاکمیت و خشکاندن آن می گذرد.
۵- و بالاخره نکته چهارم نهفته در سخن نقل شده از خامنه ای این جمله اوست که می گوید به دولت بسیار امیدوارم که بتواند مشکلات معیشتی مردم را کم کند. او ضمن آن که راه گفتگو را می بندد و مذاکره در این شرایط را غیر شرافتمندانه عنوان میکند و پاک آب سردی را به روی تلاشآنها برای گشودن روزنه ای در این بن بست می پاشد، و مجددا با دادن آدرس ناکجاآباد داخل و بستن دست و پای دولت، توپ را به زمین مسئولان اجرائی و پزشکیان می اندازد، گرچه با انتظار حداقلی و تقلیل آن صرفا به «کم کردن» مشکلات معیشتی، تا هم طبق معمول خود را از مسئولیت پاسخگو بودن به اوضاع بهغایت وخیم و بحرانی کنونی معاف دارد، و هم عملا او را تبدیل به کیسه بوکس مخالفان و دولت موازی و سایهای کند که اینروزها حتی با تشکیل دادگاه خیابانی حکم اعدام ظریف را صادر کرده و یا شعار استعفای پزشکیان را مطرح میکنند.
کلیدواژههای چهل و ششمین سالگرد شکست انقلاب:
بن بست کامل و ورود مجدد و چند باره نظام به همان «کوچه بن بستی» که بارها آزموده شده، و نیز « درختی که کاملا گندیده شده» و باید کلا ریشه کن شود، و سلام به پایان «سلسله ولایت فقیه». باید در همین جا رقصید!.
افزودن دیدگاه جدید