رفتن به محتوای اصلی

انتخابات پارلمانی (منطقه ای، فدرال و اروپا) در بلژیک - بخش دوم

انتخابات پارلمانی (منطقه ای، فدرال و اروپا) در بلژیک - بخش دوم

تقسیم قدرت در بلژیک
در  کشور بلژیک، قدرت در شش بخش شهرداری، استان، منطقه، جوامع زبانی، فدرال و اروپا تقسیم شده است. این بخش های شش گانه هر کدام در حوزه فعالیت خود با محدودیت های مختلفی برای اجرای برنامه ها و سیاست هایشان مواجه هستند. در بلژیک سمتگیری برای تغییرحکومت غیرمتمرکز به حکومت فدرال 23 سال طول کشید. در واقع این کشور از سال 1970 بسمت حکومت غیرمتمرکز سمتگیری کرد و در سال 1993 رسماً ساختار فدرال بعنوان یک اصل اساسی وارد قانون اساسی این کشور شد. برای رسمیت دادن به ساختار فدرالیسم به عنوان یک سیستم حقوقی ظرف 23 سال، شش رفرم اساسی در قوانین بلژیک انجام شده است. 
وظایف حقوقی و اجرائی استان ها در بلژیک:
از اول ژانویه 1995، بلژیک دارای ده استان شده است که پنج استان آن در منطقه فلاندر و پنج استان دیگر در منطقه والونی قرار دارد. در سال 95، استان "برابان" بدو بخش فلاموند و والون تقسیم شد. پنج استان منطقه فلاندر شامل؛ آنتورپ، لیمبورگ، فلاندر شرقی، برابان فلاموند و فلاندر غربی می باشد و پنج استان منطقه والونی نیز شامل لیژ، لوگزامبورگ، نمور، برابان والون و عنو است.
بروکسل با 19 شهرداری در این تقسیمات کشوری دارای هیچ استانی نیست. اما از اختیارات استانی استفاده می کند. در این مناطق سه گانه، اختیارات استان ها بسیار پیچیده است. انتخابات شورای استانی هر شش سال یکبار همراه با انتخابات شهرداری ها برگزار می شود. تعداد نمایندگان انتخابی در هر استان با توجه به درصد جمعیتی که در هر استان وجود دارد معمولاً بین 47 تا 84 نماینده است. اعطای اختيارات به نهادهاي استانی و بخشي جزئی از سیاست تمركز زدايي در این کشور محسوب می شود. معمولاً پس از انتخاب نمایندگان، در اولین جلسه شورای استان، یک هیات شش نفره تعیین می شود و سپس رئیس شورای استان انتخاب می شود. معمولا نماینده پارلمان و فرماندار نمی توانند رئیس این شورا شوند. شورای مذکور در اصل به عنوان قوه مقننه استان ها محسوب می شود. در حدود ده بار در سال این شورا به همراه فرماندار و چند نماینده مجلس (که منتصب ارگان منطقه ای هستند) جلسه عمومی و علنی برای تصویب مقرارت مربوط به کار خود را تشکیل می دهند. در تصمیم گیری ها تنها شش نماینده می توانند رای دهند و فرماندار فقط می تواند اعلام موضع کند. تصمیم گیری ها با اکثریت مطلق است. پست فرماندار انتصابی و معمولاً از طرف ارگان های بالاتر یعنی دولت منطقه ای برای همشیه تعیین می شود مگر اینکه شورای استان، یا دولت مناطق به فرماندار تعیین شده بدلایلی عدم اعتماد نشان دهد. در آن صورت امکان تغییر فرماندار فراهم می شود. فرماندار نماینده گی استان و نیز نماینده گی ارگان بالاتر را با خود دارد. او به همراه شش نماینده استان، مسائل مربوط به حوزه مسئولیت خود را پیش می برد.
هر ساله وظیفه شورای استان این است که یک گزارش عمومی و سیاسی از وضعیت منطقه تحت اداره خود تهیه و سپس موظف است که آنرا در اختیار ارگان منطقه ای قرار دهد. این شورا در سطح استان دارای یکسری حق و حقوق اداری از جمله ایجاد گفتگوی همه جانبه در خصوص تعیین بودجه سالانه شورای استان، هزینه ها و درآمدها، حسابرسی ها، مالیات ها و چگونگی تقسیم آن در سطح استان و همچنین پرداختن به موضوع آموزش، زیر ساخت های اجتماعی و فرهنگی، مسائل پزشکی، محیط زیست، جاده ها، مسیر آب و حمل و نقل، اقتصاد، تعمیرات عمومی، خانه سازی و ... می باشد. شورای استان در سطوح مختلف با همراهی با ارگان های دیگر فعالیت هایش را سازماندهی و هماهنگ می کند. استان ها در اجرای فعالیت های خود مستقل هستند اما تحت کنترل مناطق فدرال( والونی و فلاندر) قرار دارند. استان ها دارای یکسری اختیارات مشخص دیگر در جهت حفظ امنیت و نظم اجتماعی هستند. حفظ منافع استانی دارای اهمیت اولیه برای نمایندگان است. اما این منافع می بایست با مفهوم منافع شهرداری ها و مناطق فدرال یکسان تفسیر شود. مسائل مربوط به دولت فدرال، نواحی، جوامع زبانی و شهرداری ها به حوزه اختیارات استان ها ربطی ندارد. اما هماهنگی و همکاری های زیادی میان هر بخش می بایست انجام گیرد. مقامات نظارت كننده و قوه مقننه براي اينكه قانون و منافع عمومي از ‌تعرض و لطمه مصون باشند در برخی موارد می توانند در تصمیم گیری های استان ها دخالت کنند. در واقع عملکرد استان ها جنبه رقابتی با عملکرد مناطق و شهرداری ها ندارد بلکه تکمیل کننده آنها است. استان ها برخی از کارهایی که توسط ارگان های بالاتر به آنها ارجاع می شود را می بایست انجام دهند. از سال 2001، مناطق فدرال(والونی، فلاندر و بروکسل) می توانند قوانین و مقررات مربوط به استان ها را تغییر دهند.

احزاب سنتی و کوچک در بلژیک 
سال‌ها سه نگرش سیاسی اصلی، یعنی دمکرات مسیحی، سوسیال دمکرات و لیبرال موجب آرامش و تحکیم نظام سیاسی در کشور بلژیک بود‌ه‌اند. اما امروز بنظر می‌رسد که احزاب سنتی در بلژیک، خود موجب رشد و قدرت گرفتن هر چه بیشتر احزاب رادیکال و معترض به نظام سیاسی حاضر شده‌اند. این وضعیت موجب تضعیف بیشتر احزاب سنتی شده است. متاسفانه در بلژیک احزاب سنتی نتوانسته‌اند جلوی خطر فراگیر احزاب افراطی که همه مسایل و مشکلات کشور را ناشی از وجود خارجی‌ها و بخصوص مسلمانان می‌دانند، بگیرند.

در بلژیک احزاب کوچک غالبا در اقلیت بوده‌اند، به دلیل ناتوانی احزاب سنتی در پاسخگویی به مشکلات روزمره و همچنین نداشتن دلایل و راهکارهای منطقی در مقابله با پوپولیسم افراطی، بلژیک را با مشکلات عدیده ای مواجه ساخته است.

احزاب سیاسی سراسری در بلژیک
از اواخر دهه 60 میلادی و مشخصاً تا پایان دهه 70 تمام احزاب سیاسی سراسری در بلژیک به دو بخش عمده تقسیم شده اند و از حالت احزاب سراسری در سطح بلژیک به احزاب منطقه ای در مناطق سه گانه تغییر یافته اند. در واقع با گسترش سیستم فدرالیسم در این کشور روند منطقه ای شدن احزاب سراسری روزبروز تقویت شده است. یکی از بحث هایی که همواره در موقعیت های مختلف در میان برخی فعالین، متخصصین و نخبگان سیاسی مطرح است، نگاه انتقادی به اتخاذ چنین روشی برای تبدیل احزاب سراسری به منطقه ای می باشد. انجام چنین کاری موجب فاصله میان مناطق فدرال و تقویت مطالبات و منافع خاص منطقه ای بر منافع ملی شد. سال هاست که این بحث ناتمام به اشکال مختلف در مناسبت های گوناگون در بلژیک مطرح می شود که "سیاست مناسب در گذشته آن بود که امر آموزش زبان رسمی کشور به دو زبان فرانسه و فلاموند تغییر می یافت و اغلب این مسئله را بعنوان یک امکان خوب از دست رفته تلقی می کنند زیرا که این اعتقاد در بخشی از سیاست مداران و مردم بلژیک مطرح است که با اجرای طرح دو زبانه کردن کشور، شاید درگیری های زبانی در بلژیک کاهش می یافت و امروز این کشور کمتر با تنش و مشکلات منطقه ای و مسائل مربوط بزبان مواجه می شد. از زمان اعلام استقلال بلژیک بطور سنتی ما با سه نحله فکری که خود را در احزابی مانند دمکرات مسیحی ها، سوسیالیست ها و لیبرال ها سازمان داده اند، مواجه بوده ایم. البته کمونیست ها هم در دوره هایی در زمان جنگ جهانی دوم و تا حدودی پس از آن توانسته بودند تا 12.7 درصد آرای مردم بلژیک را از آن خود کنند. از اواخر دهه 90 اکولوژیست ها رای و نفوذشان در میان جوانان و زنان گسترش یافت. حزب سبزها همجنان ظرف 25 سال گذشته یکی از احزاب جدی در این کشور محسوب می شود. در دو دوره اخیر (ظرف پنج سال گذشته) حزب کار بلژیک که یک جریان چپ مائویستی بوده، در میان نیروهای چپ اروپا یکی از احزابی است که شتابان ‌ترین رشد را دارد. در هنگامی که مزدبگیران در جستجوی جایگزینی برای برنامه‌های بی‌پایان اقتصاد ریاضتی نئولیبرالی هستند این حزب نوسازی‌شده با پیشینهٔ مارکسیست - لنینیستی، توانسته است به پیروزی‌هایی فزاینده‌ ای در صحنۀ انتخابات پارلمان های هر سه بخش تشکیل دهنده کشور بلژیک داشته باشد.

احزاب در مناطق فلاندر
در حال حاضر ما در منطقه فلاندر با حزب لیبرال Open Vld، یک حزب سوسیالیست SPA، یک حزب دمکرات مسیحی  CDNV، یک جریان راست افراطی Vlaams Belang، یک جریان چپ رادیکال با نام حزب کار بلژیک  PVDA، یک حزب اکولوژیست  Groen و نیز با حزب پرقدرت راست ناسیونالیست و محافظه کار "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" مواجه هستیم. البته احزاب کوچکتر دیگری وجود دارند اما از رای کافی در انتخابات برخوردار نیستند.

احزاب در مناطق والونی
در منطقه والونی با احزابی چون حزب سوسیالیست PS، لیبرال MR، اکولوژیست ECOLO، مرکز دمکراتیک انسانی CDH(همان دمکرات مسیحی های سابق)، دمکرات های فدرالیست مستقل DFI، حزب کار بلژیک  PTB و چند جریان کوچک راست اولترا لیبرال خارجی ستیز، چپ کمونیست و تروتسکیست روبرو هستیم. البته این دولت، ائتلافی از احزاب است که نخست وزیرش از حزب سوسیالیست منطقه والونی بوده است زیرا در این منطقه سوسیالیست ها اکثریت آراء را کسب کرده بودند و دولت منطقه ای در دست آنها بود. اما ظرف سال گذشته مرکز دمکراتیک انسانی CDH از ائتلاف با سوسیالیست ها خارج شد و موجب سقوط دولت ائتلافی با سوسیالیست ها شد. آنها با حزب لیبرال فرانسه زبان MR دولت جدید در والونی تشکیل دادند. در چارچوب قوانین مناطق فدرال، دولت والونی با منطقه بروکسل همکاری هایی نزدیکی را از جنبه های آموزشی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی پیش می برد و یکسری ارگان های مشترک بین دو منطقه بروکسل و والونی تشکیل داده اند. زبان مشترک فرانسه در هر دو منطقه موجب تفاهم و اتخاذ سیاست های مشترک در قبال فشار منطقه فلاندر شده است. والونی با بخش آلمانی زبان بیشترین همکاری دارد و این منطقه آلمانی زبان جزئی از والونی با حق و حقوق مشخص می باشد. در حین حال در سطح ملی، منطقه آلمانی زبان دارای یکسری اختیارات منطقه ای مشخص است.

احزاب در منطقه بروکسل
در بروکسل، تمام احزاب برشمرده در مناطق والونی و فلاندر نیز حضور دارند. اما هر یک از این احزاب از استقلال کامل در تعیین سیاست های خود در چارچوب منطقه بروکسل برخوردار هستند و در سیاست های عمومی از حزب مادر خود در مناطق فرانسه یا فلاموند زبان پیروی می کنند. در بروکسل یک دولت ائتلافی از حزب سوسیالیست PS، دمکرات های فدرالیست مستقل DFI، و مرکز دمکراتیک انسانی CDH و احزاب فلاموند زبان طیف فوق، قدرت را در دست دارند. نخست وزیر این دولت از حزب سوسیالیست منطقه بروکسل است. از دهه 60 تا امروز با توجه به وضعیت و موقعیت هایی که در بلژیک بدلیل مشکلات اقتصادی، سیاسی- فرهنگی و اجتماعی بوجود آمده باعث تشکیل یکسری احزاب محلی راست محافظه کار ناسیونالیست و راست افراطی(نژادپرست و فاشیست)، دمکرات و اکولوژیست(سبزها) شده است. این احزاب با شروع روند فدرالیسم در این کشور، در مناطق سه گانه به فعالیت منطقه ای روی آورده اند. تنها حزبی که همچنان خود را  سراسری اعلام می کند حزب کار بلژیک می باشد.

حزب کار بلژیک(چپ رادیکال)
حزب کار بلژیک بعد از جنبش دانشجوئی اواخر دهه 60 رفته رفته توسط برخی از دانشجویان چپ کمونیست تشکیل شد. این جریان در گذشته بعنوان حزبی نزدیک به مواضع چین و مبارزه چریکی در امریکای لاتین بوده است. تا همین چند سال قبل بعنوان یک جریان مائويستی شناخته می شد. در انتخابات سال 2014 نزدیک به 7600 نفر عضو این حزب در بلژیک بودند و امروز اعضایش بیش از 16 هزار نفر شده است. در دانشگاه های بلژیک از فعالترین جریانات سیاسی می باشد. در سال 2003 در پی شکست های انتخاباتی، حزب کار در درون خود وارد یکسری بحث های اساسی در خصوص مواضع، برنامه و سیاست های حزبی شد. در سال 2008 حزب کارگر هشتمین کنگره خود را برگزار کرد و در آن کنگره برنامه و اساسنامه ای جدیدی را تصویب کرد و نیز رهبریی جدیدی را برای سیمای اتخاذ شده انتخاب کرد و تلاش کرد چهره ای مدرن تر و امروزی تر از خود نشان دهد. حزب کار بر این باور است که در گذشته دارای مواضع سکتاریستی بوده و بعد از کنگره هشت تلاش کرده که تغییراتی را برای ارتباط با مردم و اقشار زحمتکش و مزدبگیر ایجاد کند و در همه جا با برنامه و پروژه های روشن به مبارزه و حمایت از مردم بپردازد. ساختار و روزنامه ارگان حزب، سایت و شبکه هایی مجازی که حزب مربوطه در فعالیتهای خود از آنها استفاده می کرد دچار تغییرات اساسی برای گسترش ارتباط با مردم شده است. در انتخابات قبلی در سال 2014، آرای این حزب افزایش یافت و بدین طریق توانست برای اولین بار دو نماینده به پارلمان فدرال و چند نماینده به پارلمان بروکسل و والونی بفرستد. 
در انتخابات قبلی آرای حزب کار بلژیک 251 276  نفر بود که در انتخابات اخیر در 26 مه 2016 به 584 621 نفر رسید. این حزب در انتخابات اخیر در کل بلژیک صاحب 8,6 % آراء شده است. در تمام اروپا، حزب کار تنها جریان چپ رادیکال است که توانسته آرای خود را دو برابر کند. این حزب در انتخابات قبلی 8 نماینده در سراسر بلژیک در پارلمان های مختلف بلژیک و اروپا داشت. امروز در انتخابات اخیر تعداد نمایندگانش در پارلمان های فدرال و مناطق سه گانه و اروپا به 43 نفر رسیده است.

آمار نمایندگان حزب کار در پارلمان های مختلف بلژیک و اروپا نسبت به سال 2014 بدین قرار است:
یک- پارلمان اروپا از صفر به یک نماینده
دو- پارلمان فدرال از 2 به  12 نماینده
سه- مجلس سنا از صفر به 5 نماینده
چهار- پارلمان منطقه فلاموند از صفر به 4 نماینده
پنج- پارلمان منطقه والونی از 2 به 10 ( به اضافه 13 نماینده برای پارلمان فدراسیون والونی- بروکسل)
شش- پارلمان منطقه بروکسل از 4 به 11 نماینده( در هر دو گروه زبانی فلاموند و فرانسه زبان).

حزب کار موفقیت انتخاباتی خود را بنا به تحلیلی که در سایت خود انتشار داده چنین تحلیل می کند:
یک- انجام تغییرات و اصلاحات و تصویب برنامه ای روشن و شفاف در کنگره هشتم حزب؛
دو- اتکا به فعالیت 16 هزار عضو حزب ( در انتخابات 2014 در حدود .7600 عضو داشت) در عرصه اجتماعی و مجازی؛
سه- ارتباط فعال در عرصه شبکه های اجتماعی یکی دیگر از محورهایی است که حزب کار روی آن سرمایه گذاری کرد. بیشترین فعالیت حزب از فعالیت تبلیغاتی کاغذی به دیجیتالی متمرکز شد. با وجود بودجه کم در مقایسه با احزاب دیگر سنتی، حزب کار توانست هر چه بیشتر در عرصه شبکه های اجتماعی حضور یابد و بطور متوسط روزانه 500 هزار نفر را تحت پوشش فعالیت تبلیغاتی خود در سراسر بلژیک قرار دهد.

حزب کار  بصورت فعال در عرصه عمومی با داشتن برنامه روشن و شفاف توجه ویژه ای را روی مشکلات اجتماعی مردم بلژیک کرده است. موضوع سن و حقوق بازنشستگی، افزایش حقوق سالیانه، داشتن راه حل برای قبض های غیرقابل پرداخت برق، بالا بودن قیمت دارو، توجه به مراقبت های بهداشتی و درمانی، داشتن یک سیستم مالیاتی عادلانه و منصفانه و  دارا بودن وسایل حمل و نقل عمومی که به محیط زیست توجه ویژه داشته باشد و ... از اصلی ترین موارد برنامه حزب کار بلژیک می باشد. پیشنهادات برنامه ای حزب کار بلژیک، احزاب سنتی و حتی راست افراطی را تحت فشار عمومی قرار داد و برخی از  این احزاب مجبور شدند این خواسته ها را در برنامه انتخاباتی خود وارد کنند. بعنوان مثال حقوق بازنشستگی 1500 یورو از جمله پیشنهادات برنامه ای حزب کار بود که چند حزب دیگر آنرا در برنامه انتخاباتی خود وارد کردند.
حزب کار طرفدار پرداخت مالیات بیشتر توسط شرکت های فراملیتی و ثروتمندان(میلیونرها) می باشد. این حزب پیشنهاد داد که حقوق نخست وزیر، وزراء، نمایندگان سنا و پارلمان به نصف کاهش پیدا کند. و برای اینکار خود دست به عمل زد و اعلام کرد که نمایندگان حزب کار در پارلمان های بلژیک و اروپا، بصورت ماهیانه حقوقی برابر با حقوق متوسط یک کارگر دریافت خواهند کرد و سخنگویان حزب اعلام کردند که عضو حزب نمی تواند وقتی نماینده مردم در انتخابات پارلمانی می شود فکر پولدار شدن را در سر داشته باشد.
در  انتخابات بلژیک همانند دیگر کشورهای اروپائی، احزاب سنتی ( دمکرات مسیحی ها، لیبرال ها و سوسیال دمکرات ها) از تعداد آرایشان کاسته شد. در این بین حزب ناسیونالیست راست افراطی "منافع فلاموند Vlaams Belang " این رای ها را به سمت خود جلب و جذب کرد. در بلژیک خوشبختانه همه آراء به سمت راست افراطی نرفته است. حزب کار و حزب سبزها توانستند بخشی قابل توحهی از آرای مردم را بسمت خود جلب و جذب کنند. اما تمام احزاب راست میانه، لیبرال و ناسیونالیست محافظه کار بخشی از آرای خود را از دست دادند و همه آرای از دست رفته طیف راست فلاموند به حساب راست افراطی در فلاندر ریخته شد.
در ضمن حزب کار طرفدار حفظ وحدت کشور و مخالف تجزیه بلژیک است. از نظر این حزب شکاف چندانی میان مردم شمال و جنوب کشور  وجود ندارد. در هر منطقه مردم با مشکلات زیادی مواجه هستند و همه این ها بدلیل سیاست های ریاضتی نئولیبرالی احزاب سنتی بوده است. حزب کار بر این اعتقاد است که بخشی از نخبه گان سیاسی این واقعیات را انکار می کنند. در انتخابات 26 ماه مه 2016، مردم به الویت های اجتماعی رای دادند و حزب کار برای الویت های اجتماعی مانند؛ افزایش حقوق بازنشستگی، کاهش قبض های صورت حساب برق، تامین اجتماعی و غیره مبارزه می کند.

ناسیونالیسم در فلاندر
فلاموندها به لحاظ جمعیتی اکثریت مردم بلژیک را تشکیل می دهند. جمعیت فلاموندها نزدیک به 60 درصد می باشد. هر از گاهی ناسیونالیست های فلاموند در منطقه فلاندر به قدرت بر می گردند. در اواخر دهه 60 و 70 آنها دوباره به صحنه سیاسی فلاندر و بلژیک آمدند و موجبات تغییرات فزاینده ای شدند. در حال حاضر در جنبش فلاموند، گرایش اصلی با ناسیونالیست ها می باشد. البته در جنبش فلاموندها چندین گرایش ناسیونالیستی مانند؛ جدايی خواهان، طرفداران کنفدرالیسم و فدرالیسم نقش اساسی در سیاست منطقه فلاندر بازی می کنند. از سال 2004، جنبش فلاموندها گرایش جدیدی مبنی بر توجه نسبت به خارجیانی که هویت یا ملیت بلژیکی کسب می کنند از خود نشان دادند و آنها تلاش کردند شهروندان خارجی که دارای ملیت بلژیکی شدند را به سمت مواضع خود جلب و جذب کنند. بالطبع برخی از شهروندان جدید بلژیکی با توجه به گرایش های سیاسی، اجتماعی که در کشورهای خود داشتند جلب احزاب بلژیکی و از جمله حزب راست محافظه کار و ناسیونالیست  "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" شدند.
در  منطقه فلاندر، ناسیونالیسم فلاموند عنصر اصلی جنبش فلاموند است. ناسیونالیسم فلاموند سابقه تاریخی دارد و از آخر قرن 19 و اوایل قرن 20 فعالیتش آغاز و شدت پیدا کرده است. آنها فعالیت خود را با طرح اینکه زبان فلاموند می بایست به عنوان یکی از زبان های ملی در آید آغاز کردند و موفق هم به کسب این مطالبه اصولی شدند. ناسیونالیست های فلاموند از سال 1970 تا امروز موجب شش رفرم ساختاری در قوانین اساسی بلژیک شده اند و در واقع سمتگیری به سمت سیستم غیر متمرکز و سپس فدرالیسم در بلژیک از طریق فشار ناسیونالیست های فلاموند آغاز شد. در  اصل بخشی از آنها بدنبال استقلال فلاندر هستند و می خواهند بروکسل پایتخت بلژیک و اروپا را نیز با خود داشته باشند. آنها در ضمن خواهان قطع کمک های منطقه فلاندر به دو منطقه دیگر هستند. آنها همه کاری می کنند تا بروکسل به عنوان یکی از سه منطقه فدرال مستقل و مطرح نباشد. البته به لحاظ تاریخی در دهه اول سال 2000 ناسیونالیست های جنبش فلاموند به چند بخش چپ، راست و میانه و رادیکال تقسیم می شدند و در ادامه بعد از چند سال به احزاب سنتی موجود ملحق شدند. اما یک بخش سخت آن همچنان باقی ماند و بعد از چند سال حزب راست ناسیونالیست "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" را تشکیل داد.

حزب "ائتلاف نوین فلاموندها NVA"
این حزب در سال 2001 تشکیل شد و دارای دیدگاه های محافظه کارانه راست و ناسیونالیست می باشد. این حزب خواهان استقلال فلاندر به عنوان یک جمهوری در چارچوب اتحادیه اروپا به طریق سیاسی می باشد. هر چند که اروپا با چنین استقلالی مخالفت دارد و بارها هم توسط مسئولین ارگان های مختلف اتحادیه اروپا این موضعگیری مورد تاکید واقع شده است. بین سال های 2001 تا 2003 حزب مربوطه تنها یک نماینده در پارلمان بلژیک داشت اما در ادامه با ائتلاف با حزب دمکرات مسیحی فلاموند توانست فرصت بیشتر برای طرح نظرات خود بیابد. از سال 2008 ائتلاف دو حزب از هم می پاشد و حزب" ائٔتلاف نوین فلاموندها" از سال 2010 در انتخابات پارلمانی لیست مستقل ارايه داد و تعداد آرایش در کل بلژیک به 17.4 درصد رسید و 27 نماینده به پارلمان فدرال فرستاد. چنین نتیجه ای برای حزبی که خواهان جدائی از بلژیک می باشد بسیار غیر مترفبه برای احزاب دیگر در انتخابات بود. در انتخابات شهرداری ها و استان ها در بلژیک در 14 اکتبر 2012 حزب مربوطه 38 درصد آراء را در فلاندر از آن خود کرد. از جنبه اقتصادی و اجتماعی مواضع این حزب کاملاً اولترا لیبرالی است و از نظر فرهنگی و تاریخی از ناسیونالیست فلاموند بهره می برد. به لحاظ تاریخی ناسیونالیست های فلاموند در زمان جنگ جهانی دوم با آلمان نازی همکاری کردند و خسارات و آسیب های بسیار جدی به جنبش فلاموندها در بلژیک وارد کردند.
این حزب در کارزار تبلیغاتی سال 2014 از نارضایتی مردم فلاندر در رابطه با سیاست های دولت فدرال و احزاب سنتی بسیار ماهرانه استفاده کرد. در ضمن این حزب بشدت ضد حزب سوسیالیست فرانسه زبان منطقه والونی و بروکسل می باشد. رئیس حزب "بارت دو وور" بشدت علیه احزاب سنتی سمپاشی می کند اما برنامه اقتصادی و اجتماعی حزب " ائتلاف نوین فلاموندها" کمی راست تر از احزاب لیبرال MR و VLD است. در عرصه سیاسی طرفدار سیستم کنفدرال است. این حزب از خصوصی سازی و کاهش مالیات ها (البته به نفع صنایع بزرگ و شرکت های فراملیتی) حمایت می کند. "بارت دو وور" رئیس حزب "ائتلاف نوین فلاموندها" تا مدتی قبل توانسته بود با اتکا به روش های ارتباطی و تبلیغاتی فضای سیاسی را در فلاندر به نفع خود و حزبش نگه دارد. او بسیار باهوش و زیرک در جلب آرای مردم عمل می کند و براحتی نظر خبرنگاران و وسائل ارتباط جمعی را به خود جلب می کند. سخنرانی هایش بسیار پر قدرت و تاثیر گزار است. او بدنبال متحد کردن فلاندر و افزایش هواداران خود است. او آماده شلیک و درگیری در هر زمانی است و از توافقات سست و ناکار آمد دفاع نمی کند. او دايما خود را در عرصه تبلیغات قربانی سیاست های تبلیغاتی دیگران معرفی می کند. او در سخنرانی های خود از جملات کوتاه و جذاب برای جلب نظر دیگران استفاده می کند و بسیار شفاف نظراتش را طرح می کند. در یک فضای انتخاباتی استفاده از ابزار مدرن تبلیغی و ارتباطی و نیز شفاف بودن در طرح نظرات و ایده آل ها بسیار دارای اهمیت است. او همواره می گوید که برای ایجاد تغییرات می بایست اراده داشت. انجام چنین برنامه های تبلیغاتی باعث گسترش نفوذ او در منطقه فلاندر شده بود. البته بارت وور و دیگر رهبران این حزب می دانند که تب ناسیونالیستی همشیگی نیست و به همین خاطر سعی کردند از فرصت ایجاد شده نهایت بهره وری را کنند. پدیده حزب مربوطه  و رشد آرای آن گویای این واقعیت است که لیبرال های حزب VLD زمان را به نفع حزب "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" تا حدودی از دست داده اند زیرا بخش بسیار قابل توجهی از صاحبان و روسای کارخانجات، صنایع و یا کلاً ثروتمندان فلاندری، حزبی دیگری را برای دفاع از منافعشان یافته اند.
رئیس حزب "ائتلاف نوین فلاموندها" در انتخابات محلی مربوط به استان ها و شهرداری ها در سال 2104 تلاش بسیار کرد که به آن بعد ملی دهد و خواسته هایی چون کنفدرالیسم را مطرح کند و از این طریق با نتیجه اخذ شده برای خود به رهبران سیاسی در بروکسل و والونی نشان دهد که می بایست تنها با یک حزب و آن هم "ائتلاف نوین فلاموندها" وارد گفتگو و همکاری برای تغییرات اساسی در بلژیک شوند. در اکتبر 2014  به همراه سه جریان راست فلاموند و یک جریان اقلیت لیبرال از بخش فرانسه زبان، دولت فدرال را تشکیل دادند. و بمدت چهار سال و نیم در قدرت باقی ماندند. در دسامبر 2018 دولت ائتلافی با کنار کشیدن حزب راست ناسیونالیست "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" سقوط کرد.
حزب "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" در انتخابات قبلی 20.2 درصد آراء را به خود اختصاص داد. در این انتخابات تعداد آرائ این حزب به 16 درصد رسید. در واقع حزب در انتخابات اخیر شکست سختی خورد. رهبر این حزب تلاش می کند نتیجه انتخابات را به نفع خود در آورد. او بر این اعتقاد است آرای حزب راست افراطی در جهت برنامه حزب او می باشد. و بدین طریق می توان با این حزب در فلاندر گفتگو و حتی ائتلاف کرد. 
هدف حزب "ائتلاف نوین فلاموندها" تقسیم تامین اجتماعی از طریق کنفدرالیسم است( که حمایت سازمان های کارفرمایان فلاندر VOKA  را با خود دارد). این سیاست موجب خطر بزرگی برای حقوق بازنشستگی و مراقبت های درمانی و بهداشتی همه بلژیکی ها خواهد شد. و  بدین ترتیب مذاکرات جمعی (قراردادهای جمعی مربوط به کار) برای حقوق و دستمزد، موافقت نامه های بین المللی و افزایش اتوماتیک حقوق سالیانه از بین می روند.
کنفدرالیسم ابزارهای همبستگی در مناطق مختلف بلژیک را  که توسط جنبش کارگری و طبقه متوسط در کشور ساخته شده را مورد تهاجم خود قرار می دهد و بین مناطق، دیواری بین بخش های ضعیف و قوی، سالم و بیمارانی که با مشکلات سلامتی طولانی مدت مواجه هستند خواهد کشید.

مفهموم کنفدرالیسم از نظر حزب "ائتلاف نوین فلاموندها"
کنفدرالیسم از نظر حزب راست ناسیونالیست "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" بدین شکل است که فلاندر و والونی بصورت دو کشور مستقل خواهند بود و بروکسل و بخش آلمانی زبان دارای ساختاری ویژه و توسط دو کشور جدید اداره خواهد شد.
کنفدرالیسمی که حزب نوین فلاموند دفاع می کند در جزوه 72 صفحه ای که در سال 2013 انتشار داده بدین قرار است: بلژیک بدو کشور فلاندر و والونی و مستقل تقسیم می شود و همه منابع و مراکز مربوط به قدرت فدرال مانند مالیات بر درآمد شخصی، مراقبت های درمانی و بهداشتی، حقوق بازنشستگی، حقوق ماهیانه مربوط به خانواده، مزایای بیکاری، دستگاه عدالت(قوه قضائیه) و غیره میان این دو کشور جدید تقسیم می شود. سپس توسط یک معاهده دو کشور با هم در صورت لزوم همکاری می کنند و این دو کشور می توانند بر سر وزارت دفاع، بدهکاری دولت و سیاست پناهندگی با هم همکاری کنند. در این سیستم سنا و پارلمان بشکل کنونی وجود نخواهند داشت و فقط یک پارلمان با 50 نماینده تشکیل خواهد شد که نصفش از کشور فلاندر و نصف دیگر از کشور والونی خواهد بود و مناطق بروکسل و بخش آلمانی نقشی در این پارلمان ندارند. سپس دولتی کنفدرال از شش وزیر تشکیل خواهد شد که سه نفر از آنان در والونی و سه نفر دیگر در فلاندر انتخاب خواهند شد و سپس یکی از میان آنها رئیس جمهور خواهد شد. سیستم سلطنتی مشروطه بشکل پروتکل در خواهد آمد و قدرت و امتیازات سیاسی پادشاه از بین خواهد رفت و در این سیستم پست نخست وزیری بشکل کنونی حذف خواهد شد. برای انجام چنین کاری حزب راست ناسیونالیست "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" نیاز به تغییر و اصلاح قانون اساسی دارد و فلاموندها در عرصه فدرال در پارلمان اکثریت دو سوم را ندارند. حتی در فلاندر نیز احزاب بزرگ سنتی چنین سمتگیری را ندارند. حزب دمکرات مسیحی و لیبرال ها و سوسیال دمکرات ها و حزب کار و سبز برای انجام اصلاحات ساختاری همراه حزب نوین فلاموندها نخواهند بود. اما در حال حاضر منطقه فلاندر می تواند با دبیر اول حزب نوین فلاموندها "بارت وور" تقاضای استقلال یک طرفانه از بلژیک را کند اما نخست وزیر منطقه فلاندر "گرت بورژوا " که عضو همین حزب هست رسما اعلام کرده است که فلاندر آمادگی چنین رویکردی را ندارد. نظرسنجی های اخیر نشان می دهد که موضوع طرح ایجاد تغییرات ساختاری در سطح کشوری و منطقه ای در میان مردم فلاندر در حدود 6 درصد و در والونی در حدود 4.7 درصد می باشد. بنابراین موضوع تغییرات ساختاری همانند دوره های قبل مورد توجه مردم بلژیک نمی باشد. شهروندان بلژیک بدنبال کنفدرالیسم نیستند. زیرا چنین سیستمی بی ثباتی و هرج و مرج را در کشور افزایش می دهد و همبستگی عمومی را در بلژیک تضعیف می کند.
بخش فرانسه زیان بروکسل و والونی نیز کاملا با کنفدرالیسم مخالف است و آنرا بعنوان تجزیه کشور در نظر می گیرد. مردم مناطق فلاندر هم طرفدار جدایی یا تجزیه بلژیک نیستند. علاوه بر این موارد فوق که بجای خود دارای اهمیت بسیاری است ما با موانع دیگری نیز مواجه هستیم که باعث می شود این جدایی انجام نشود:

یک- بدهی های دولتی بلژیک بعد از جدایی را چه کسانی یا مناطقی پرداخت خواهند کرد.؟ حزب راست ناسیونالیست "ائتلاف نوین فلاموندها NVA" می گوید پس از جدایی ظرف 25 سال دو کشور والونی و فلاندر این بدهی ها را پرداخت کنند. پیشتر متذکر شدم که والونی یا بخش فرانسه زبان با چنین سیاست و سیستمی موافقت ندارد.
دو- مانع دوم بروکسل و شهرهای اطراف آن است که قلب اقتصادی بلژیک را تشکیل می دهند. در حال حاضر هر منطقه زبانی براحتی می تواند وارد بروکسل شود اما وقتی کشور بلژیک از هم بپاشد دیگر این وضعیت براحتی امروز نخواهد بود. و یک منطقه فقط به یک دولت وابسته خواهد شد. جالب است که هم فلاموندها و هم فرانسه زبانان بدلایل سمبولیک و اقتصادی بروکسل را پایتخت خود می دانند. در ضمن به لحاظ تاریخی و جغرافیایی بروکسل جزیی از  منطقه فلاندر است اما به لحاظ جمعیتی ۸۰ درصد مردمش به فرانسوی سخن می‌گویند و خود را فرانسه زبان تلقی می کنند. فلاموندها در بروکسل یک اقلیت 10 تا 15 درصدی را تشکیل می دهند.
سه- وضعیت کنونی اروپا از جدایی یک کشور عضو و تشکیل دو دولت جدید حمایت نمی کند. زیرا با تشکیل هر دولت جدیدی در اروپا آن کشور می بایست مجددا تقاضای عضویت از اتحادیه اروپا کند. و پروسه عضویت بسختی انجام خواهد گرفت.

دولت بلژیک بر سر توافقنامه سازمان ملل متحد درباره مهاجرت سقوط کرد
چهار حزب سیاسی بلژیک برای تشکیل یک دولت راست میانه به نخست وزیری شارل میشل، در اکتبر 2014 به توافق رسیدند. حزب فرانسوی زبان جنبش اصلاح طلب(لیبرال) و سه حزب منطقه فلاندر؛ حزب دمکرات مسیحی(راست میانه)، حزب لیبرال فلاندر (لیبرال) و حزب راست ناسیونالیست "ائتلاف نوین فلاموندها NVA"(اولترا لیبرال) سه شنبه بعد از ظهر، پس از توافق بر سر طرح بودجه سال ۲۰۱۵، شارل میشل دبیر اول جنبش اصلاح طلب را به عنوان کاندیدای مقام نخست وزیری به مجلس معرفی کردند. بعد از چهار سال و نیم دولت میشل بدلیل کنار کشیدن حزب "ائتلاف نوین فلاموندها" از ائتلاف دولتی بدلیل مخالفت با امضای پیمان مهاجرتی سازمان ملل، سقوط کرد. 
این پیمان در ماه ژوئیه گذشته با حضور نمایندگان حدود ۱۶٠ کشور جهان در "یازدهمین نشست جهانی مهاجرت و توسعه" در شهر مراکش بدون رأی‌گیری به تصویب رسید. رأی‌گیری برای این پیمان به روز ١٩ دسامبر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک موکول شده بود. پیمان جهانی سازمان ملل متحد درباره موضوع مهاجران، دارای ٢٣ هدف برای همکاری مشترک میان دولت‌ها در زمینه «مهاجرت ایمن، سازمان داده شده و قانونی» است. در این پیمان، با توجه به دفاع از حقوق بشر و حقوق کودکان و در عین حال، به رسمیت شناخته شدن حاکمیت دولت‌ها، پیشنهادهایی به کشورهای درگیر بحران پناهجویان داده شده تا در زمینه تبادل اطلاعات و کارشناسی‌ها برای مدیریت رفت و آمد مهاجران با یکدیگر همکاری کنند. این پیمان می‌بایست زمینه‌های مهاجرت قانونی را فراهم آورد و به مهاجرت‌های خطرناک و پرزحمت پایان دهد.
بر اساس آمار منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد، در حال حاضر ۲۵۰ میلیون نفر در سطح جهان خانه و کاشانه خود را به قصد یافتن مکان جدیدی برای زندگی ترک کرده‌اند. این رقم، حدود ۳ درصد کل جمعیت زمین را تشکیل می‌دهد. بر اساس تحقیقات کمپانی مک‌ کینزی، سهم این سه درصد از جمعیت جهان، در تولید ناخالص اجتماعی حدود ۱۰ درصد است. از این رو، و به باور دبیرکل سازمان ملل متحد، مهاجرت بیش از آنکه موضوعی مسئله ساز باشد، شانسی است برای کشورهای مهاجرپذیر.  
در حال حاضر ١٩٣ کشور عضو سازمان ملل متحد هستند، اما برخی از کشورهای جهان از جمله امریکا، اسرائیل، استرالیا، مجارستان، جمهوری چک، اسلواکی، بلغارستان، اتریش، لهستان و شیلی اعلام کردند که این پیمان جهانی را امضا نکردند. گر چه این پیمان الزام آور نیست، اما این موضوع مانع از آن نشده که احزاب راستگرای ناسیونالیست محافظه کار و راست افراطی در بلژیک و دیگر کشورها، با آن مخالفت نکنند و آنرا تشویق کننده مهاجرت‌های گسترده ندانند.
این پیمان موجب یک بحران سیاسی در بلژیک شد، به طوری که حزب راست ناسیونالیست "ائتلاف نوین فلاموندها NVA"، در اوایل ماه دسامبر دولت ائتلافی بلژیک را پنج ماه قبل از انتخابات پارلمانی ترک کرد. کناره گیری حزب مربوطه از دولت بلژیک در اعتراض به برنامه سفر شارل میشل نخس وزیر بلژیک به مراکش برای تائید پیمان مهاجرتی سازمان ملل صورت گرفته است.
ادامه دارد

منابع:
یک- مطبوعات فرانسه زبان و ندرلند(فلامان) زبان بلژیکی 
دو- مقالات علی صمد در باره انتخابات های پیشین در بلژیک 
سه- سایت احزاب و سازمان های بلژیکی شرکت کننده در انتخابات ۲۶ ماه مه ۲۰۱۹
چهار- سایت دویچه وله فارسی
 

* بخش اول مقاله در لینک "به پیش"
https://bepish.org/fa/node/2009

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید